پذیرش نابینایی: سنگ بنای استقلال و پیشرفت

آرمین رسولی

0

مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر مسیر زندگی، استقلال و موفقیتِ فرد نابینا یا کم‌بینا، نه صرفاً میزان بینایی، بلکه میزان «پذیرش» او نسبت به شرایط کنونی‌اش است. این متن به تشریح مفهوم پذیرش، اهمیت آن در شناخت نیازها (مانند لزوم استفاده از عصای سفید) و یافتن راه‌حل‌های مؤثر، و نقش کلیدی عزت‌نفس و حمایت خانواده در این فرایند حیاتی می‌پردازد.

اگر شماره قبل را مطالعه کرده باشید من به تولد یک فرد نابینا اشاره کردم و این تولد را به دو صورت بررسی کردم؛ در نوع اول تولد یک کودک نابینا و در نوع دوم نابینا شدن یک فرد در طول زندگی که به‌اصطلاح این فرد را دیر نابینا می‌نامیم. حال می‌خواهیم به مهم‌ترین مسئله در زندگی یک فرد نابینا یا کم‌بینا بپردازیم که تأثیر مستقیم بر تمام فعالیت‌هایی دارد که می‌خواهد در آینده انجام دهد و آن هم پذیرش است که اگر به طور نسبتاً درست در فرد شکل بگیرد می‌تواند در هر حوزه‌ای تأثیرات بسیار مثبتی داشته باشد؛ حتی، می‌تواند روند تبدیل فرد به یک انسان موفق و دارای انگیزه پیشرفت را به طور کامل از بین برده یا موجب تقویت آن شود.

اولین چیزی که قطعاً در مورد پذیرش نابینایی یا کم‌بینایی به ذهن هر فردی می‌آید، این است که پذیرش نقص در بینایی در فردی که از ابتدای زندگی نابینا یا کم‌بینا بوده، ساده‌تر و بهتر اتفاق می‌افتد؛ اما باید بگویم، طبق تجربیاتی که طی سال‌ها در بین دوستان هم نوع خودم به دست آورده‌ام، این طرز فکر کاملاً درست نیست؛ اگر در اکثر موارد دیده می‌شود فردی که از ابتدای تولد نابینا یا کم‌بینا بوده، به‌راحتی از پس کار‌های خود برمی‌آید به این خاطر است که او با این سبک زندگی رشد کرده و به‌راحتی می‌تواند در اکثر موارد می‌تواند کارآمد عمل کند. نمی‌توان این استقلال نسبی را تنها به پذیرش کامل ارتباط داد.

اصلاً بیایید ببینیم چرا باید پذیرش به وجود آید و منظور از پذیرش چیست؟

منظور ما از پذیرش، درک و قبول شرایطی است که فرد در حال حاضر در آن قرار دارد و قبول شرایط صرفاً به این معنا نیست که نکات منفی و نقایص را مورد توجه قرار دهیم؛ بلکه کلیه جنبه‌های مثبت و منفی است که فرد در اختیار دارد یا از آنها بهره‌مند نیست. توجه داشته باشید که مقصود من از عبارت «در حال حاضر»، این است که این پذیرش باید بدون انتظارکشیدن‌هایی باشد که صرفاً وقت ما رامی گیرند؛ مثل انتظارکشیدن برای ازدست‌دادن کامل بینایی یا بالعکس، روزشماری برای درمان مشکل بینایی که در حال حاضر دچار آن هستیم.

پذیرش را نمی‌توانیم به طور کامل یک فرایند از جانب خود فرد بدانیم؛ بلکه، خانواده یا به‌عبارت‌دیگر والدین نیز در این

فرایند نسبتاً پیچیده سهم بزرگی دارند و این سهم گاهی تا حدی پر رنگ می‌شود که می‌تواند فردی را که تا حدودی به

پذیرش رسیده است را به عدم‌پذیرش برساند. خانواده  با حمایت‌های بجا و دادن مسئولیت به فرد، حس توانمندی و

مفیدبودن را ایجاد می‌کند.

می‌توان گفت مهم‌ترین عامل شخصیتی که می‌تواند رسیدن به پذیرش را برای یک فرد نابینا یا کم‌بینا آسان‌تر کند، داشتن عزت‌نفس است؛ زیرا، فردی که دارای عزت‌نفس باشد برای خود احترام قائل است و می‌کوشد در درجه اول برای خود و بعد برای دیگران مفید باشد؛ پس از هر امکاناتی برای پیشرفت خود استفاده می‌کند.  داشتن عزت‌نفس  به معنای درک موقعیت درست خود، بررسی امکانات موجود و دیدن کم‌وکاستی‌هاست و ارزیابی کمبودها و مشکلات است که به فرد کمک می‌کند تا راهی برای رفع مشکلات و نیازها پیدا کند.

اگر بخواهیم واضح‌تر مسئله را مورد بررسی قرار دهیم می‌توانیم به استفاده از عصای سفید اشاره کنیم؛ همه ما می‌دانیم اگر فردی به پذیرش در مورد شرایط خود نرسیده باشد، از عصای سفید استفاده نمی‌کند و اصلی‌ترین علتی که مانع استفاده از عصا در این فرد می‌شود، عدم آگاهی به شرایط خود است؛ این عدم آگاهی سبب می‌شود فرد نیازهای خود را درک نکند؛

برای مثال، فردی را تصور کنید که کفش نپوشد و بگوید من مشکلی با برهنه راه رفتن در خیابان ندارم؛ اما از خانه خارج نشود و هرگاه علت را از او بپرسیم بگوید باید معابر را فرش کنیم تا پاهایمان آسیب نبینند . این فرد ما را به یاد همان جمله معروف می اندازد که نباید تمام شهر را فرش کنیم بلکه باید کفش به پا کنیم .

از این مثال به خوبی روشن است که پذیرش مشکلات و آنچه هستیم به ما کمک می‌کند تا راه‌حل‌های مناسبی برای مشکلات خود پیدا کنیم و مناسب‌بودن راه‌حل‌ها ارتباط مستقیمی با شناخت ما از خود و شرایط حال حاضر دارد به عبارت بهتر هر چه پذیرش و شناخت بیشتر و کامل‌تر باشند، راه‌حل‌ها هم واقع‌بینانه‌تر و کارآمدتر خواهد بود.

در پایان باید به یک نکته بسیار بااهمیت در فرایندپذیرش اشاره کنم؛ پذیرش یک فرایند است و در طول این فرایند ممکن است فرد مراحل متفاوتی را طی کند مثل ناکامی، افسردگی و… اما باید به فرد فرصت داد تا خود را پیدا کند و راه‌حل‌های گوناگون را با آزمون‌وخطا برگزیند و وظایف اطرافیان، خانواده و والدین حمایت‌های بجا، دادن مسئولیت‌های متناسب با توانایی فرد و سرزنش‌نکردن او است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --