بهوقت جوانه زدن در پاییز؛ گذار از بحران بریل بر عهدۀ متولیان آموزش
زهرا همت: روانشناس و آموزگار آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران
پاییز که میشود، هوا پر میشود از عطرهای خوب؛ بوی نم باران و خاک بارانخورده، بوی نارنگیهای سبز، بوی کاغذ، بوی کیف و کولههای مدرسه… اصلاً انگار همۀ زیباییهای زندگی یکجا در پاییز جمع شدهاند و بیجهت نیست که میگویند: «پادشاه فصلها پاییز»!
اما برای ما معلمها، البته اگر شغلمان را با عشق انتخاب کرده باشیم؛ پاییز رنگ و بوی دیگری دارد. اول مهرِ هرسال دوباره عاشق میشویم و تمام مهرمان را با خود به مدرسه میبریم و وقتی شور و حال کودکان دبستانی را در مدرسه میبینیم، انگار اصلاً دوباره زنده میشویم. انگار امید دوباره در ما متولد میشود و قلبمان گره محکمتری به زندگی میخورد. از هر کودک دبستانی که بپرسی برای چه به مدرسه آمدی، میگوید آمده است که باسواد شود و چه زیبا مهمترین هدف آموزش را در سادهترین و کودکانهترین صورت ممکن بیان میکنند. دلت میخواهد عاشقانه نگاهش کنی و بگویی که تمام خودت را میگذاری تا باسواد شود. دلت میخواهد هرچه در توان داری بگذاری تا هم او به آرزویش برسد و هم تو به عشقت، اما بازهم مانند بیشتر موقعیتهای دیگر، اوضاع در مورد کودکان با آسیب بینایی اندکی متفاوت و شاید پیچیدهتر است.
وقتی کودکی با آسیب بینایی وارد نظام آموزش رسمی میشود؛ صرفنظر از اینکه به مدرسۀ کودکان با نیازهای ویژه بیاید یا در مدارس پذیرا ثبتنام شود، تصمیمگیری در مورد روش مناسب خواندن و نوشتن این کودک، امری مهم و کاملاً تخصصی است که متأسفانه در بیشتر موارد از قلم میافتد. شاید باور این مطلب خیلی ساده نباشد که ما هماکنون با نمونههایی مواجه هستیم که با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی، توانایی خواندن و نوشتن ندارند یا به قول خودشان از ابتدا با سیستم صوتی درس خواندهاند! آیا چنین حالتی پذیرفتنی است؟ هنوز بسیاری از معلمان و حتی تعدادی از کارشناسان، خط بریل را نمیشناسند. یکی فکر میکند که خط بریل همان خط معمول و فقط برجسته است و دیگری که مدعی شناخت بریل است، تصور میکند در این نظام نوشتاری باید تمام کلمهها را برعکس بنویسی تا بتوانی با برگرداندن کاغذ به سمت برجسته، آن را درست بخوانی! باور کنیم یا نکنیم، متأسفانه هیچکدام از موارد بالا خیال نیست، کابوس نیست و تنها واقعیتی تلخ و زهرآگین است.
فدراسیون ملی نابینایان امریکا در سال ۲۰۰۹م از شرایط خواندن و نوشتن افراد با آسیب بینایی بهعنوان «بحران خط بریل» یاد و در گزارشی بیان کرد که آموزش و استفاده از خط بریل در میان افراد با آسیب بینایی کاهش یافته است، اما امروزه با پیوند دانش و فناوری شاهد استفاده از شکل مدرن خط بریل بهصورت بهکارگیری ابزارهای الکترونیک مانند نمایشگرهای بریل برای خواندن و نوشتن هستیم و افراد با آسیب بینایی همچون گذشته از خط بریل، البته نه در شکل سنتی آن استفاده میکنند. در کشور ما با وجود آگاهی از رشد فناوریهای نوین و حتی تولید نمونههای مشابه خارجی در داخل کشور، هنوز از شکل سنتی خواندن و نوشتن بریل فاصله نگرفتهایم و بسیاری هنوز از خط بریل در قالب نوشتن با لوح و قلم استفاده میکنند و این در حالی است که بهکارگیری ابزارهای نوظهور میتواند خواندن و نوشتن را بسیار تسهیل کند.
متأسفانه برخی دانشآموزان در مدارسی تحصیل میکنند که آموزگار هیچگونه آشنایی با خط بریل ندارد و این دانشآموز یا از امکان داشتن معلم ویژه یا رابط محروم است یا زمانی حدود دو ساعت در هفته را با او میگذراند که بههیچعنوان برای یادگیری صحیح خواندن و نوشتن کافی نیست و تأسفبارتر اینکه در مدارس ویژه نیز، کمابیش، با این دست مشکلات روبهرو هستیم؛ درنتیجه یا اصلاً دانشآموزان، خواندن و نوشتن به خط بریل را نمیآموزند یا آموزش کیفیت لازم را ندارد.
گروه دیگری از دانشآموزان نیز بهواسطۀ باقیماندۀ بیناییشان فقط با خط تحریری آشنا میشوند و اصلاً خط بریل را نمیآموزند و متأسفانه در برخی موارد به دلیل کافی نبودن میزان بینایی برای خواندن و نوشتن با افرادی مواجه هستیم که نوشتههایشان خوانا نیست. ممکن است کسانی بپرسند: مگر چند نفر چنین شرایطی دارند؟ در پاسخ ایشان باید گفت با توجه به کارکرد نوشتار بهعنوان وسیلهای برای انتقال پیام و هدف آموزش، حتی وجود یک نفر با چنین شرایطی، یعنی اینکه نظام آموزشی کار خود را بهدرستی انجام نداده است و تعداد پایین موارد ناموفق از وخامت اوضاع نمیکاهد.
با ورود دانشآموزان به مقطع متوسطه و افزایش حجم درسها، بسیاری خواندن و نوشتن بریل را کنار میگذارند و درسها بهصورت صوتی ارائه میشود، فعالیتها و آزمونها نیز توسط یک نفر منشی برگردان میشود و اینجاست که بیش از هر زمان دیگری به توانایی خواندن و نوشتن و املای دانشآموزان آسیب میرسد و خود به دست خود، یکی از زمینههای وخامت املا و نوشتار دانشآموزان را فراهم میکنیم و یادمان میرود اینها همانهایی هستند که در اولین روز مدرسه به ما گفتند آمدهاند که باسواد شوند.
در صحبت با دوستان با آسیب بینایی گاهی میبینیم برخی اصلاً اهمیت یادگیری خواندن و نوشتن بریل را نمیپذیرند و این درد زمانی بیشتر میشود که این نظرات را از افراد تحصیلکرده و صاحبنام در جامعۀ افراد با آسیب بینایی میشنویم.
شاید نقلقولی از یکی از دوستان به ما کمک کند دریچۀ نگاهمان را به اهمیت خواندن و نوشتن بریل کمی تغییر دهیم. داستان از این قرار است که دوست ما وکیل و مدرس دانشگاه است و همواره با اتکا به قدرت شگفتانگیز حافظهاش توانسته جلسات و کلاسهای موفقی داشته باشد، اما میگوید احساس میکنم با افزایش سن و انبوه اطلاعات موردنیازم و تغییرات مدام تبصرهها، دیگر نمیتوانم تنها روی حافظه حساب کنم و داشتن یادداشت را برای خودم ضروری میدانم. او خاطرهای نقل میکند و میگوید: «در یکی از کلاسها که متن تبصرۀ موردنظرم را فراموش کرده بودم، از ترفند معلمیام استفاده کردم و از یکی از دانشجویان خواستم تبصره را بخواند و پس از پایان خواندن تبصره، دانشجوی دیگری با شیطنت گفت: استاد! بقیه را هم خودمان در خانه میخوانیم…» میدانیم که چنین رویدادی هیچ از ارزش و اعتبار آن استاد محترم نمیکاهد و هدف ما از ذکر آن تنها رسیدن به اهمیت توانایی خواندن و نوشتن است.
در اهمیت خواندن و نوشتن و ضرورت یادگیری خط بریل برای افراد با آسیب بینایی، هرچه بگوییم و هرقدر بنویسیم کافی نیست. ای کاش همه بدانیم که پاییز، نه شروع خواب زمستانی که آغاز بیداری است و متولیان آموزش برای گذار از این بحران، چارهای بیندیشند.