میریم اردو: نگاهی به آثار مثبت اردوهای دانشآموزی
زهرا همت: روانشناس و آموزگار آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران
همۀ ما خاطره گردشهای دوستانه و اردوهای دانشآموزی را از روزهای دور بهزاد داریم. گمان نمیکنم شیرینی آن روزها و شبهای باهم بودن و حرف و سخنها و اشک و لبخندهای کودکی و نوجوانیمان از دل رفتنی باشد. اردیبهشت که میرسید دیگر منتظر اردوهای یکی پس از دیگری دانشآموزیمان بودیم. هوای زیبای اردیبهشت، دل از هرکس میربود و طبیعت زیبای بهشتیاش همه را بهسوی خود میخواند. مدارس هم آن روزها از این قافله پس نمیماندند و معلمهای پرمهر آن روزها، دست در دست دانشآموزان مشتاقشان از مدرسه بیرون میزدند و درس و کلاس را نه تعطیل، بلکه در جایی دیگر و در قالبی دگرگونه برپا میکردند. برای ما که پر از شور کودکی بودیم، شاید آن روزها اردو فقط رنگ و بوی بازی و تفریح داشت و با گذشت سالیانی طولانی، وقتی بزرگتر شدیم تازه فهمیدیم آن روز در چه کلاس بزرگی شرکت کرده بودیم. تازه دریافتیم که آن روزها و شبها برایمان پر از درس و پر از تجربه بود. آنجا کلاس درس بود و ما که تصور میکردیم مدرسه تعطیل است و یک امروز از کیف و کتاب رها شدهایم، داشتیم در کلاسی به وسعت دامان طبیعت، چیزهایی یاد میگرفتیم که پای درس هیچ آموزگاری به ما نمیآموختند. اکنون اگر هرکداممان بنشینیم و تلاش کنیم چیزهایی را که آن روزها در همان اردوها آموختهایم به یاد بیاوریم؛ قطعاً فهرستی طولانی نوشته میشود.
در گذشتههای نهچندان دور، مدارس ویژۀ دانشآموزان با آسیب بینایی، پایاپای سایر مدارس، سیاحتهای یکروزه یا چندروزهای برگزار میکردند و از این راه، فرصت آموزش و کسب تجربه را برای دانشآموزانشان فراهم میکردند، حتی سالانه، اردوهایی توسط سازمان آموزش و پرورش استثنایی برگزار میشد و دانشآموزان از گروههای مختلف و از شهرهای گوناگون چند روزی گرد هم میآمدند و در کنار شادی و تفریح، با یکدیگر آشنا میشدند و از هم بسیار میآموختند، اما افسوس که اینگونه برنامهها هر روز بیش از دیروز رنگ میبازد.
امروزه نیز برنامهریزی برای اردوهای دانشآموزی یکی از دغدغههای مدارس است، اما این دغدغه در مدارس کودکان با نیازهای ویژه کمرنگتر از گذشته شده و در برخی موارد حتی به دست فراموشی سپرده شده است. متأسفانه برخی مدارس دانشآموزان با نیازهای ویژه با بهانههایی ازجمله دشواری مدیریت دانشآموزان یا محدودیتهای اقتصادی، پروندۀ برگزاری اردوهای دانشآموزی را بسته و در گوشۀ فراموشی گذاشتهاند. برخی مدارس هم که اندکی دغدغهمندند به برپایی اردوهای چندساعته یا حداکثر یکروزه بسنده میکنند و درنتیجه بیشتر دانشآموزان با نیازهای ویژه از تجربۀ اردوهای چندروزه و سفر با دوستان و معلمهایشان محروم میمانند. متأسفانه اولیای مدارس از فواید برگزاری برنامههای اردویی برای کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه غافلاند.
برگزاری اردو برای تمامی کودکان و نوجوانان، تجربۀ ارزشمندی است، اما دستاوردهای این برنامهها برای افراد با نیازهای ویژه، بهخصوص برای کودکان با آسیب بینایی فراتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر میرسد.
یکی از دغدغههای همیشگی دلسوزان حوزۀ آموزش و توانبخشی کودکان با آسیب بینایی، آگاهیبخشی والدین این دانشآموزان است. برگزاری اردو و حضور اولیا و مربیان در کنار یکدیگر زمینهای برای آگاهی والدین از توانمندیهای فرزند و نیازها و محدودیتها و راهکارهای غلبه یا کنار آمدن با این محدودیتها خواهد بود که احتمالاً هیچ جلسۀ آموزش خانوادهای این امکان را به این شکل فراهم نخواهد ساخت.
دانشآموزان با حضور در اردوها، بهویژه اردوهایی که بدون حضور والدین برگزار میشود، فرصت بیشتری برای شجاعتورزی و کسب تجارب جدید خواهند داشت. آنها احتمالاً در شرایطی قرار میگیرند که امکان انجام امور شخصی برایشان فراهم میشود. شاید خواندن این جمله کمی تعجبآور باشد، ولی گاهی در اردوها با دانشآموزانی مواجه هستیم که خصوصیترین کارها ازجمله شانه زدن مو و تعویض لباس و رسیدگی به نظافت و بهداشت شخصیشان توسط والدین انجام میشود. برخی والدین با توجه به اینکه خودشان برای انجام کارهایشان به حس بینایی متکی هستند؛ تصوری از امکان انجام امور بدون کمک بینایی ندارند و تمام کارهای فرزندشان را انجام میدهند، ولی اردو و دوری از خانواده، کودکان را بهنوعی مجبور به انجام کارهای شخصی میکند و این خود تجربهای بسیار ارزنده است که علاوه بر توانبخشی کودکان در زمینۀ انجام امور روزمره، موجب افزایش اعتمادبهنفس ایشان میشود.
از سوی دیگر، اردوها موجب تقویت مهارتهای اجتماعی کودکان میشوند. مهارت دوستیابی آنها در این برنامهها رشد میکند و دایرۀ دوستانشان گستردهتر میشوند و از طریق همین ارتباطات، با فرصتها و چالشهای متنوعی روبهرو میشوند که درنهایت به تجربهاندوزی ایشان میانجامد؛ برای مثال کودکان با مشارکت در اردوها، بهویژه اردوهای چندروزه، گروههای دوستی تشکیل میدهند و کارهای گروهی متنوعی به آنان سپرده میشود و این به جامعهپذیریشان کمک بسیاری میکند و آنها را از انزوا و دوری از همسالان خارج میکند.
تجربه نشان داده است که کودکان از یکدیگر، خیلی بیشتر و بهتر از بزرگترها یاد میگیرند. مشارکت در اردوها امکان یادگیری از همسالان را برای دانشآموزان فراهم میکند. بهطور خاص در مورد افراد با آسیب بینایی، آنها راهکارهایی را که برای مواجهه با چالشها بهکار میگیرند با یکدیگر در میان میگذارند و از این طریق از یکدیگر میآموزند.
علاوه بر همۀ اینها در صورت فراهم بودن امکان همراهی دانشآموزان با آسیب بینایی و همسالان فاقد آسیبشان در اردوهای مدرسهای، این کودکان، با مشارکت در فعالیتهای گروهی، فرصت پیدا میکنند که توانمندیهایشان را به همسالانشان نشان دهند. احتمالاً در نگاه اول، تنها محدودیتهای فرد دارای معلولیت، توجه دیگران را جلب میکند، اما در صورت فراهم شدن فرصتهایی همانند اردوها، تصویر صحیحتری از تواناییها و محدودیتهای فرد دارای معلولیت در ذهن سایر افراد شکل خواهد گرفت.
مشخص است که آثار مثبت برنامههای اردویی بسیار بیش از موارد ذکر شده است و اردوها میتوانند دستاوردهای آموزشی و توانبخشی بسیاری داشته باشند؛ بنابراین تدارک چنین برنامههایی جزءِ وظایف متولیان آموزش کودکان با نیازهای ویژه است. خوب میشود اگر این نهادها کمی بیشتر به برگزاری برنامههای اینچنینی بیندیشند.