موضوع انشا: میخواهید در آینده چه کاره شوید؟
زهرا همت: روانشناس و آموزگار آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران
اشتغال، همواره از مهمترین دغدغههای بشر بوده است. انسان از دیرباز در تلاش برای برآوردن نیازهایش بوده و حتی برای برطرف کردن ابتداییترین نیازها باید خودش دست به کار میشده است. با پیچیدهتر شدن زندگی اجتماعی، نقش اشتغال، پررنگتر شده و هر فردی به عنوان عضوی از جامعه میبایست نقشی را عهدهدار شود و کاری انجام دهد.
انسان همواره به تربیت نسلهای پس از خودش و هدایت ایشان برای بر عهده گرفتن نقشهای اجتماعی و به ویژه آموزش افراد برای ورود به بازار کار پرداخته است. احتمالاً همه ما دستکم برای یک بار به این پرسش که میخواهی در آینده چه کاره شوی پاسخ دادهایم. در دنیای کودکانهمان گفته بودیم که میخواهیم پلیس بشویم و همه دزدها را دستگیر کنیم. بزرگترها هم حسابی تشویقمان کرده بودند و بعد از چند دقیقه، همه ماجرا فراموش شده بود. خیلی از ما هم در رابطه با شغل مورد علاقهمان انشا نوشتهایم. در آن روزهای پشت نیمکتهای مدرسه، یکی از ما میخواست دکتر شود و دیگری معلم، یکی هم رؤیای خلبانی را در سر داشت. زمان به سرعت میگذشت و ما هم با همان سرعت از رؤیاها فاصله میگرفتیم و به دنیای حقیقی و زندگی واقعیمان میپیوستیم. چه شد که در دبیرستان ما دیگر کسی از ما نخواست درباره موضوع «دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟» انشا بنویسیم؟ مشاوران تحصیلی و معلمها اگر خیلی خوششانس بودیم، فرصت صحبتی کوتاه و چند دقیقهای در رابطه با انتخاب شغل با ما را پیدا میکردند. پدر و مادرها هم اغلب میگفتند باید خوب درس بخوانی و به دانشگاه بروی تا بتوانی شغل مناسبی پیدا کنی و به موفقیت برسی و تقریباً هیچکس نمیگفت که برای دستیابی به این هدف دقیقاً باید چه کنیم و چه مهارتهایی لازم است کسب کنیم. قصد نداریم به مرور خاطرات یا بیان حسرتهای نسلهای گذشته بپردازیم. احتمالاً بیشتر ما میدانیم که حتی در زمان حاضر و در عصری که بیشتر پدرها و مادرها تحصیلات بالا دارند، اوضاع، تقریباً مشابه گذشته است و جوانان و نوجوانان، راهنمایی و مشاوره شغلی مناسبی دریافت نمیکنند. این موضوع در ارتباط با افراد دارای معلولیت به واسطه لزوم کسب مهارتهای ضروری جهت فائق آمدن بر شرایط ناشی از معلولیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این نوشته تلاش میکنیم مواردی که لازم است افراد دارای معلولیت، به ویژه افراد با آسیب بینایی در رابطه با اشتغال در نظر داشته باشند را به طور مختصر بیان کنیم.
معمولاً وقتی از پیشنیازهای اشتغال صحبت میشود، بیشتر افراد به لزوم داشتن تحصیلات به ویژه در مقاطع بالا اشاره میکنند. درست است که تحصیلات و تخصص میتواند در یافتن شغلی مناسب و مفید، بسیار کمککننده باشد اما این تمام ماجرا نیست و نرخ نسبتاً بالای بیکاری در میان فارغالتحصیلان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بهخوبی مؤید این موضوع است.
در ابتدا باید مجموعه باورهای صحیح و واقعبینانهای از خودتان شکل دهید. شکل دادن باورها بسیار دشوارتر از آموختن مهارتهاست. مهارتها با تمرین و تکرار رشد میکنند، اما رشد باورها به این سادگیها نیست، اما شکلدهی باورهای صحیح، راهنمای شما در مسیر رسیدن به اهداف است و شما را از توقف و کنارهگیری از رسیدن به هدفهایتان بازمیدارد. بنابراین به نظر میرسد، تعیین اهداف و شکلدهی مجموعه باورهای صحیح و واقعبینانه بسیار کمککننده است و پس از آن و با تکیه بر آن میتوانید گام در مسیر یادگیری و رشد مهارتهای مورد نیاز بگذارید.
مهارتهای روزمره زندگی از اساسیترین و ابتداییترین مهارتهای مورد نیاز هر فرد برای ورود به اجتماع و پذیرش نقشهای اجتماعی و به ویژه اشتغال است. این مورد به ویژه در ارتباط با افراد با آسیب بینایی از اهمیت بالاتری نیز برخوردار است؛ چراکه این گروه، بیشتر مهارتهایی که افراد فاقد معلولیت، تنها با نگاه کردن و الگوگیری از اطرافیان میآموزند را با تلاش بیشتر و با روشهای متفاوتی میآموزند. از سویی نباید یادگیری مهارتهای مورد نیاز برای فائق آمدن بر محدودیتهای ناشی از آسیب بینایی را فراموش کنیم. از جمله این مهارتها میتوان به جهتیابی و حرکت، استقلال در انجام امور شخصی مانند رسیدگی به ظاهر و لباسها و… اشاره کرد.
بر عهده گرفتن مسئولیتهایی در خانواده میتواند بسیار مفید باشد. برای مثال فردی که مسئولیت انجام خریدهای روزانه خانه را میپذیرد، مهارتهایی از جمله رفت و آمد مستقل، تشخیص وسایل مورد نیاز خانه و مدیریت میزان مصرف و هزینهها، برقراری ارتباط با دیگران در مراکز خرید و… را رشد میدهد. علاوه بر اینها، موجب میشود که فرد در نگاه دیگران، فردی مسئولیتپذیر جلوه کند و این تصویر، در برگزیدن افراد برای انجام کاری یا دستکم معرفی ایشان به مراکز جویای نیروی کار، بسیار مؤثر است. از اینرو خوب است افراد با نگاه مهارتآموزی، اموری مانند خرید برای منزل، مدیریت مالی و امور بانکی و انجام کار داوطلبانه در انجمنها و مؤسسات مردم نهاد و… را بر عهده بگیرند.
ورود به کارهای پروژهای و کوتاهمدت نیز میتواند بسیار مفید باشد. افراد با انجام کارهای کوتاهمدت میتوانند مهارتهای ضروری برای انجام کارها و بر عهده گرفتن مسئولیتها را بیاموزند و به معنای واقعی، تجربهاندوزی کنند. با تغییرات نگرشی ایجاد شده در سالهای اخیر در بازار کار، این تجارب ممکن است حتی بیشتر از میزان تحصیلات، بر رغبت کارفرمایان برای جذب نیروی کار مؤثر باشد.
هر چند آموزش و ارتقای این مهارتها کار دشواری به نظر نمیرسد ولی متأسفانه مانند موارد بسیار دیگری، با کوتاهی نظام آموزش کشور و به طور خاص، آموزش و پرورش استثنایی مواجه هستیم. در برنامه فعالیتهای مدارس، تنها به آموزش کتب درسی پرداخته شده و جایی برای هدایت تحصیلی و شغلی وجود ندارد و آموزش مهارتهای ضروری نیز به دست فراموشی سپرده شده است. با توجه به هدف غایی آموزش و پرورش، مبتنی بر تربیت و آمادهسازی فرزندان سرزمینمان برای ورود به جامعه گسترده و بر عهده گرفتن نقشهای اجتماعی، بازنگری در برنامه فعالیتهای مدارس ضروری و برگزاری برنامههایی از جمله اردوهای مهارتاموزی الزامی است.
در این یادداشت، تنها به بخشی از مهارتهای پیش نیاز اشتغال برای افراد با آسیب بینایی پرداختیم. امیدواریم ادامه این مطلب را در شماره بعدی نسل مانا مطالعه کنید.