تدوین استانداردهایی برای آموزش جهتیابی و حرکت، بخش دوم
صلاحالدین محمدی
هرچند آموزش «جهتیابی و حرکت » برای برخی بحث برانگیز است، اما mary tellefson درباره «اُ اند اِم» برای همسویی با استانداردهای دولتی و در نهایت آمادگی شغلی، دانشگاه و جامعه صحبت میکند.
در شماره گذشته نسل مانا، دو بخش از این مقاله را مرور کردیم. در این شماره، سه بخش نهایی را باهم پی میگیریم.
3- همسویی استانداردهای O&M با چشم انداز مناسب
تلفسون اظهار میکند: ما در مورد تمام اتفاقهایی که در مورد جهتیابی و حرکت در حال انجام است، تحقیق کرده و مطالب مرتبط با آنها را در سرتاسر آمریکا و از طریق اینترنت رصد میکنیم. همچنین تمام آنچه که در راستای استانداردها و هماهنگ با IEP انجام میشود زیر نظر داریم. در طول انجام این فرایند، در دانشگاه کلمبیا به سندی دست یافتیم که بسیار ارزشمند بود. چرا که حوزه جهتیابی و حرکت را به ۵ بخش اصلی تقسیم کرده بود》.
حیطههای پنجگانه جهتیابی و حرکت:
رشد مفهومی، رشد حسی، جهتیابی و نقشهبرداری، فنون و مهارتهای سفر، خودمراقبتی و ایمنی شخصی در ارتباطات ۵ حیطه جهتیابی و حرکت را تشکیل میدهند.
بنابراین، این پنج حیطه، مبنای اصلی پنج حوزه استانداردهای جهتیابی و حرکت را تشکیل دادند. خود استانداردها نیز معمولاً توسط یک نقشه راه هدایت میشوند.
در حال حاضر رسالت ما در حوزه جهتیابی و حرکت این است که کودکان تا جایی که میتوانند ایمن و مستقل سفر کنند. این شعار ماست اما برای مدل آموزشی قرن ۲۱، هنوز کافی نیست. باید به این اطمینان برسیم که رسالت ما، کودکان را به نقطهای میرساند که از لحاظ حرفهای، ارتباطی و دانشگاهی دارای مهارت و آمادگی لازم باشند؛ بهطوریکه، پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، ظرفیتهای لازم جهت استخدام و کسب موفقیت را داشته باشند.
تلفسون، در ادامه میافزاید، همزمان که ما در ویسکانسین به دنبال تدوین استانداردهای جهتیابی و حرکت بودیم، آموزش استانداردهای برنامه درسی عمومی را نیز میدیدیم. زیرا ویسکانسین یکی از آن ایالتهایی است که تصمیم گرفته بود برنامه درسی عمومی را بپذیرد. بههرحال، دوره آموزشی خوبی بود. چرا که تا حد زیادی نسبت به ماهیت استانداردها شناخت کسب کردیم. اینکه انسجام چیست، دقت چیست، چه نوع عباراتی برای استانداردها استفاده میشود و استانداردها چگونه تدوین شدهاند؛
بنابراین، ما از مدل برنامه درسی عمومی اصلی در تدوین پیشنویس آنچه امروز داریم بهره جستیم. یکی از مواردی که برنامه درسی عمومی از آن استفاده میکرد، پرترههای آمادگی دانشآموزان بود؛ پرترههای آمادگی دانشآموز، ایدئالهایی بودند که در آن زمان، استانداردها قرار بود از آنها حمایت کنند؛ بنابراین، ما از آنها بهعنوان الگویی برای ارائه تصویری از آمادگی دانشآموز در جهتیابی و حرکت استفاده کردیم.
به نظر میرسد دانشآموزانی که نابینا یا کمبینا هستند، هر گاه بتوانند بهصورت ایمن، کارآمد و مستقل در محیطهای آشنا و ناآشنا تردد نمایند، آمادگی شغلی، دانشگاهی و حضور در جامعه را خواهند داشت. آنها از ابزار و مهارتهایی برای حفظ جهتیابی در طول سفر استفاده میکنند؛ مجموعهای از مهارتهای خاصی را برای متغیرهای محیط به کار میگیرند؛ مشکلات دسترسی و ایمنی را حل میکنند؛ از ابزارهای مناسب بهصورت استراتژیک استفاده کرده و از راهبردهای مستقل و وابسته به هم برای دستیابی به یک هدف استفاده میکنند؛ از الگوهای محیطی استفاده میکنند و دانش موقعیتی و رابطهای را در محیطهای جدید به کار میگیرند؛ با استفاده از طیف وسیعی از ابزارهای رسانهای و تکنیکهای جمعآوری اطلاعات، مسیرها را برنامهریزی میکنند و نقشههای شناختی میکشند؛ به طور واضح و مؤثر ارتباط برقرار میکنند و از آنها دفاع میکنند؛ و به اطلاعات جامعه، منابع، مکانهای اجتماعی و خدماتی از جمله حملونقل عمومی و خصوصی دسترسی دارند.
از منظر جهتیابی و حرکت، این طرح، سند آمادگی برای دانشگاه، جامعه و شغل دانشآموزان است، و همین طرح، منبع دریافت استانداردهای ما را نیز تشکیل میدهد. زیرا در هر یک از آن ده ویژگی پرتره که ذکر شد، صدهزار مجموعه مهارت برای رسیدن به آن نقطه وجود دارد؛ بنابراین، همین مجموعه مهارتها، سرچشمه اصلی استانداردهای ما هستند.
۴ –همسویی استانداردهای O&M با استانداردهای آموزش دولتی
به نظر من، این نکته حائز اهمیت است که وقتی استانداردهایی داریم، هر ایالت خواه از برنامه درسی عمومی استفاده کند خواه مجموعهای متفاوت از استانداردها داشته باشد، باید بداند که چگونه با استانداردهای ایالتی خود هماهنگ شود. این نکته بهخاطر این نیست که اهمیت جهتیابی و حرکت در گرو هماهنگی با این استانداردهاست؛ به آن دلیل که جهتیابی و حرکت، بهاندازه کافی حائز اهمیت هست که دارای استانداردهای خاص خود باشد.
نقش حیاتی جهتیابی و حرکت در جنبههای مختلف زندگی یک کودک با آسیب بینایی، ایجاب میکند که این حوزه نیز دارای استانداردهای مربوط به خود باشد. فکر نمیکنم برای تلقیکردن جهتیابی و حرکت بهعنوان یک برنامه درسی، نیازی به هماهنگی با استانداردهای دولتی داشته باشیم؛ اما، فکر میکنم نشاندادن اینکه این دو برنامه درسی کجا با هم همسو هستند، مفید خواهد بود؛ زیرا، شما همزمان با آموزش جهتیابی و حرکت، بر روی مفاهیم منطقه مسکونی نیز کار میکنید؛ در واقع، شما همان مفاهیم ریاضی و اجتماعی را با دانشآموزان کار میکنید. بهاینترتیب، ازیکطرف دانشآموزان با روشی آسانتر و جذابتر مفاهیم مربوط به دروس دیگر را یاد میگیرند و از طرف دیگر چون این کار در روز آموزش آنها انجام میشود، از برنامه درسی جا نخواهند ماند.
توضیح مترجم:
(در واقع این مطلب به ارتباط عرضی بین دروس مختلف در یک برنامه درسی اشاره دارد).
بهعبارتدیگر، آنها برنامه درسی تحصیلی خود را در یک حوزه متفاوت که همان جهتیابی و حرکت است، به کار میگیرند. بنابراین، اینجاست که باید به اهمیت هماهنگی استانداردها بین برنامه جهتیابی و حرکت با برنامه درسی عمومی، توجه داشت.
۵– خلاصه:
تلفسون در پایان میگوید ارائه هر سطحی از آموزش بدون توجه به استانداردهای آن، کار سادهای نیست و دلایل توجه به استانداردها را به شرح زیر خلاصه میکند.
- زیرا استانداردهای آموزشی برای همه کودکان است.
- چون آسیب بینایی بر رشد و یادگیری تأثیر میگذارد.
- به این دلیل که برنامه درسی خاص دانشآموزان با نیازهای ویژه، آن چیزی است که دانشآموزان با آسیب بینایی از طریق آن به محیط یادگیری دسترسی برابری خواهند داشت.
- ازآنجاکه تحقیقات نشان میدهد کودکان نابینا و کمبینا پتانسیل اشتغالپذیری یکسانی با کودکان بینا ندارند.
- چرا که آموزش جهتیابی و حرکت، همان برنامه درسی است که فرد با آسیب بینایی را به مهارتهای تردد مستقل و دسترسپذیری در جامعه مجهز میسازد.
- چون آموزش O&M بخش مهمی از آموزش قرن ۲۱ است که کودک نابینا یا کم بینا را برای شغل، دانشگاه و جامعه آماده می کند.
مری تلفسون در انتها از تمامی افرادی که در حوزههای مرتبط با استانداردهای برنامه درسی و جهتیابی و حرکت تجربه و علاقهای دارند، درخواست همکاری میکند و اعتقاد دارد که تدوین یک سند مفید و کاربردی در این زمینه، برای همه مثمرثمر خواهد بود.
برگرفته از سایت رسمی مدرسه پرکینز کشور آمریکا