آموزش شغلی برای کودکان با آسیب بینایی

صلاح‌الدین محمدی

0

بخش 2:

مخاطبین گرامی، در بخش اول این جستار که ماه پیش در همین ماهنامه منتشر گردید، دکتر ولف ضمن ارائه یک مقدمه پیرامون اهمیت آموزش شغلی برای کودکان با آسیب بینایی، شروع  این  آموزش‌ها در سنین پایین را کلید موفقیت شغلی آنها در آینده می‌دانست.

در   بخش  دوم، این بحث  را با واکاوی آگاهی شغلی و   بررسی فراهم ساختن رویاپردازی در زمینه شغلی پی می‌گیریم.

3: آگاهی شغلی

ولف: من در ارتباط با آموزش‌های شغلی حتی به  کودکان دبستانی و کوچک‌تر می‌اندیشم.  صادقانه بگویم که در  مرحله‌ای از مدل پرورش شغلی هستند که آن را  تحت عنوان آگاهی شغلی طبقه‌بندی می‌کنم و اگر بخواهید که در مورد اشتغال و  کمک به خانواده و جامعه چیزی یاد بگیرند، این زمان یک فرصت طلایی محسوب می‌شود.

و دقیقاً اینجاست که از طریق انجام امور مربوط به خانه و تکالیف مدرسه، مهارت‌های موردنیاز را در آنها پرورش می‌دهیم.  ما مواردی از قبیل، مهارت‌های سازماندهی   و کار با ابزار‌های ساده  را به آنها آموزش می‌دهیم. اینجاست که یاد می‌گیرند با قیچی برش بزنند،  از منگنه  و ابزار‌های دستی اولیه مانند  چکش و پیچ‌گوشتی استفاده نمایند.

 

همه اینها در صورتی اتفاق می‌افتد که  تحت عنوان آگاهی شغلی و به‌درستی، در سن پایین و در دوره ابتدایی به آنها آموزش داده شود.  این همان جایی است که  می‌توانیم مجموعه‌ای از انتخاب‌هایی را که در محیط وجود دارد به کودکان، به‌ویژه کودکان نابینا   آموزش دهیم.  به باور من باید بپذیریم که کودکان نابینا نمی‌توانند ببینند و ندیدن کودکان نابینا به این معنی است که آنها نمی‌توانند از پنجره خانه‌ها و مدارس خود به بیرون نگاه کنند، مشاغل را ببینند،    افراد مشغول به کار  را مشاهده کنند  که دقیقاً چه کاری را دارند انجام می‌دهند و در حقیقت دانسته‌های آن‌ها در مورد مشاغل، به یادگیری‌هایی محدود می‌شود که از افراد دیگر مانند: والدین،  اطرافیان  نزدیک،  معلمان، مددکاران اجتماعی،  دوستان نابینا و دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، درمانگران و غیره، کسب کرده‌اند.

 

اما واقعاً کودکان نابینا به جز آنچه که در کتاب‌ها خوانده‌اند که مثلاً کارگر یک کلاه ایمنی را بر سر می‌گذارد و یک چرخ یا فرغون سنگین را حمل می‌کند، در مورد یک کارگر ساختمانی چه می‌دانند؟

و آیا این کودکان می‌دانند که یک محیط کار چقدر کثیف است؟  آیا در مورد چکمه‌های پنجه فولادی چیزی می‌دانند؟ آیا وزن یک چکش را درک می‌کنند؟ آیا تجربه آن را داشته‌اند که هنگام کار با این ابزار چه ارتعاشی به فرد وارد می‌شود؟

نه؛ چون نمی‌توانند آن را ببینند. مخصوصاً از دور.  ممکن است صدایی  را بشنوند که   بلند و گیج‌کننده به نظر برسد. ممکن است  کودک نابینا در مورد  یک ابزار کار  چیزی را مطالعه کرده باشد، و اگر قادر نباشد این وسیله  را لمس کند، چگونه می‌تواند از آن درک لازم را کسب نماید؟

توصیف یک صحنه:  دختر نابینایی را تصور کنید که در کابین جلو یک لودر نشسته است و  در محل یک پروژه ساخت‌وساز حضور دارد. اپراتور لودر در نزدیکی کابین ایستاده است و دختر را تشویق  می‌کند  تا دستش را دراز کند و دستگیره‌ها و اهرم‌های مختلفی  که ماشین را کنترل می‌کنند، بررسی کند.

ولف: به اعتقاد من، اشتباهی که ما مرتکب می‌شویم، این است که در دوران ابتدایی و حتی پایین‌تر، در مورد آگاهی شغلی،  به کودکان نابینا و کم‌بینا  آن‌قدر آموزش نمی‌دهیم که بتوانند نیاز‌های خود را تأمین نمایند.  مهارت‌های ظریفی را که بتوانند با استفاده از آنها هنگام کار با دیگران تعامل سازنده‌ای داشته باشند، به این کودکان یاد نمی‌دهیم. تشویقشان  نمی‌کنیم و به آنها آموزش نمی‌دهیم که چگونه با دیگران بازی کنند.

آنها در مورد فرصت‌های شغلی مختلف مرتبط با مشاغل  چیزی نمی‌آموزند. چرا که این کودکان در حوزه اجتماعی فقط با متخصصان خدمات اجتماعی و والدین خویش در ارتباط بوده‌اند  و این وضعیت خیلی سخت است.

4: فراهم ساختن  فضایی برای رویاپردازی

ولف: بخشی از مسئله‌ای که در آموزش شغلی یا پرورش مهارت‌های  شغلی با آن مواجه هستیم، این واقعیت است که بسیاری از بزرگسالان مانند والدین و معلمان بدون سوءنیت خاصی، مرتب به بچه‌ها  می‌گویند شما نمی‌توانید این کار یا آن فعالیت  را انجام دهید.  شما نمی‌توانید در آینده فلان شغل را انجام دهید.  تصور می‌کنند  با ارائه بازخورد‌های واقعی به آنها کمکی کرده و برای آنها دلسوزی می‌کنند.

و آنچه من با شما در میان می‌گذارم این است که این یک اشتباه بزرگ است.  ما این کار را با کودکان بینا انجام نمی‌دهیم. چرا با کودکان نابینا چنین کنیم؟

ما باید به کودکان نابینا اجازه دهیم که در رؤیای خود به یک بالرین تبدیل شوند  بدون اینکه نگران این باشیم که کار خود را در صحنه به‌درستی انجام می‌دهند.  ما باید اجازه دهیم کودکان نابینا در دنیای آرزو‌های خود به یک خلبان یا آتش‌نشان تبدیل شوند  و نگران این نکته نباشند که آیا می‌توانند از ساختمان در حال سوختن خارج شوند. شاید هرگز شرایطی به وجود نیاید که آنها روزی خلبان یا آتش‌نشان شوند. پس اجازه دهیم که از دنیای کودکی خود و رؤیاپردازی آن لذت ببرند.

وقتی شما در مرحله آگاهی شغلی هستید و زمانی که بچه‌ها کوچک هستند، لازم نیست به دنبال دنیای واقعی باشیم.  چون باید در این هنگام از طریق رؤیاپردازی، به دنبال یادگیری و کشف زمینه‌های مختلف شغلی باشید.

دغدغه  اصلی مرتبط با   مسائل شغلی   مربوط به مرحله بعدی مدل توسعه شغلی است که فکر می‌کنم در دوران راهنمایی شروع می‌شود  که به آن کاوش  شغلی می‌گویند و درست به همین دلیل است که من هرگز به یک کودک یا بزرگ‌سال نمی‌گویم شما نمی‌توانید.

من یک مشاور هستم  و حتی اگر کار غیرممکنی باشد،   آنچه من می‌گویم این است که چه ایده جالبی است. چرا آن را بررسی  نمی‌کنید؟ در مورد این کار بیشتر برایم بگو، در مورد آن بیشتر بررسی کن، در مورد آن منبعی مطالعه کن و یا به دیدن افرادی برو که این شغل را انجام می‌دهند، در این مورد با آنها گفتگو کن، و سعی کن بفهمی که برای انجام آن چه چیزی لازم است؟  چه چیزی باید یاد بگیری؟ چه شخصیت و شرایطی باید داشته باشی؟ چه علایقی باید داشته باشی؟ برای انجام این کار، باید واجد چه توانایی‌هایی باشی؟   ارزش و اهمیت  این کارگران در چیست؟ آیا این شغل با شما تناسبی دارد؟  آیا برای شما مناسب است؟ بعد از اینکه پاسخ این سؤالات را پیدا کردید، اکنون وقت آن است که به این پرسش بزرگ پاسخ دهید.  آیا این کار، شغل دلخواه شماست؟

آنچه را که در مورد آن مشاغل آموخته‌اید با آنچه قبلاً و در قسمت آگاهی شغلی در مورد خود  کسب کرده‌اید،  مقایسه کنید و اکنون بار دیگر به پرسش بزرگ پاسخ دهید و بگویید که این کار برای شما خوب است یا خیر؟

توصیف یک صحنه:

چند دختر و پسر نابینا را تصور کنید که کلاه پلاستیکی قرمز آتش‌نشانی را بر سر گذاشته‌اند. در این صحنه یک مأمور آتش‌نشان ضمن تشریح وظایف یک آتش‌نشان، می‌تواند به‌صورت عملی استفاده از شلنگ و نازل آتش‌نشانی را به آنها آموزش داده و اجازه دهد که از این وسایل استفاده نمایند.

ولف: کودک همیشه به من می‌گوید، این کار هر چه که باشد، من نمی‌توانم آن را انجام دهم.  چون آن‌قدر بینایی ندارم که یکی را سوار کرده و رانندگی کنم، از فواصل دور ببینم و از ساختمان در حال سوختن فرار کنم. در آن زمان من به آنها می‌گویم   بیایید  برخی از مشاغل مرتبط را با همدیگر  بررسی کنیم،  چون معلوم  است که شما علاقه‌مند هستید. پس بیایید بیشتر کاوش کنیم.

مرحله دوم مدل توسعه شغلی به ما این امکان را می‌دهد که آن ایده‌های اولیه،  تخیلات و رؤیاها   را در نظر بگیریم و به کودکان کمک کنیم تا آن‌ها را کنار هم بگذارند. چه چیزی واقعی است و چه چیزی واقعی نیست؟  تفاوت واقع‌بینانه و غیرواقع‌بینانه چیست؟  و چگونه می‌توانیم گام به مرحله بعدی مدل توسعه شغلی بگذاریم؟

ادامه دارد.

برگرفته از سایت رسمی مدرسه پرکینز آمریکا

صلاح‌الدین محمدی

تیرماه 1404

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --