پیشخوان،مروری بر پادکست‌ها و نشریات انگلیسی‌زبان ویژه افراد با آسیب بینایی

علی پنجه‌ای

0

در شماره کنونی سری به دنیای هنر و نابینایی زده‌ایم و یک دستیار هوشمند جدید را معرفی کرده‌ایم. تا انتهای متن با پیشخوان همراه باشید.

تماشای تئاتر با جزئیات: درباره اِکران تئاتر با توصیف زنده بیشتر بدانید

احتمالاً تا‌کنون برایتان پیش‌آمده که بعضی از فیلم‌های سینمایی ایرانی یا خارجی را «توضیح‌دار» تماشا کنید. تصوّر کنید می‌توانید همین امکان را برای تماشای تئاتر‌های زنده داشته باشید؛ البته با توصیف‌هایی  پر‌جزئیات،  قابل‌لمس و قابل‌درک‌تر از همیشه. «سیندی اسکات – هویسمن[1]»، رهبر «فدراسیون ملّی نابینایان[2]» در ایالت «آرکانزاس[3]»، تجربیات خود از تماشا، آماده‌سازی و طراحی  تئاتر‌های توضیح‌دار برای نابینایان را  در مقاله‌ای از مجله بریل مانیتور بیان کرده است.

هویسمن روایت تجربه‌هایش از توصیف صوتی را از سالن‌های بزرگ برادوی تا صحنه‌های صمیمی تئاترهای محلّی امتداد داده و نشان می‌دهد چگونه روش‌های گوناگون توصیف می‌توانند تماشای زنده را برای مخاطبان نابینا و کم‌بینا به تجربه‌ای کامل بدل کنند. او نخست در اجراهای پرزرق‌وبرق نیویورک با توصیف‌های از‌ پیش ‌ضبط‌شده روبه‌رو شد. این توصیف‌ها  در حقیقت  فایل‌های صوتی آماده‌ای هستند که با کد‌های زمانی نمایش همگام می‌شوند و از طریق دستگاه یا اپلیکیشن در گوش تماشاگر پخش می‌گردند. در این الگو، روایت بَصَری نمایش ــ از رنگ لباس‌ها و بافت دکور تا حرکت پرده‌ها ــ به گفتار تبدیل می‌شود و همراه با ریتم موسیقی و دیالوگ‌ها پیش می‌رود، بی‌آنکه دخالت آزارنده‌ای در خودِ اجرا ایجاد کند.

بااین‌حال، او بیشترین ظرفیت را در  توصیف زنده می‌بیند. روشی که در آن توصیفگرِ آموزش‌دیده هم‌زمان با اجرا، از طریق فرکانس رادیویی یا هدفون‌های بی‌سیم، جزئیات نادیدنی را به گوش مخاطب می‌رساند. در تئاترهای محلّی آرکانزاس، او در کنار گروهی مشتاق کوشید تا شبکه‌ای از توصیفگران، هماهنگ‌کنندگان صحنه و تکنسین‌های صدا را گِردِ هم آورد که نه‌تنها شب اجرا را پوشش دهند، بلکه پیش از آن نیز با ارسال خلاصه داستان، معرفی شخصیت‌ها، طرح کلی صحنه و راهنمای دسترسی، مخاطب را برای دریافت بهتر توصیف آماده کنند. این تدارکات سبب می‌شود توصیفگر در طول اجرا به‌جای تکرار اطلاعات پایه، بر ظرافت‌های میزانسن، تغییر نور، کنش‌های بی‌کلام و نشانه‌های کارگردانی تمرکز کند.

قلّه تجربیات هویسمن اما در «تورهای لمسی[4]» پیش از اجرا نمایان می‌شود؛ تجربه‌ای که او به‌تفصیل بر آن تأکید می‌کند. در این تورها، گروهی محدود از تماشاگران نابینا زیر نظر مدیر صحنه و با همراهی «نمایش‌پرداز[5]» یا راهنمایی که روایت را به بافت لمس‌پذیر پیوند می‌زند، وارد دنیای فیزیکی نمایش می‌شوند. روی میزها پراپس‌های کلیدی چیده می‌شود؛ از عصایی که در پرده دوم معنای شخصیت را آشکار می‌کند گرفته تا دفترچه‌ای که در لحظه‌ای حسّاس سرنوشت داستان را تغییر می‌دهد. در کنار آن، نمونه پارچه‌های لباس‌ها، زیورآلات، کلاه‌گیس‌ها و حتی قطعاتی از کف و دیوار دکور به دست‌ها سپرده می‌شود تا دما، وزن و مقاومت هر چیز در ذهن حسّی مخاطب ثبت گردد. گاهی یک تکّه از ریل پله یا لبه سکوی پشتی صحنه برای لمس فراهم است تا وقتی توصیفگر در اجرا از بالارفتن بازیگر بر «پلّه باریک» سخن می‌گوید، تصویر لمسیِ آن پلّه پیشاپیش ساخته شده باشد.

برخی گروه‌ها یک نقشه برجسته از صحنه را نیز ارائه می‌کنند که  در حقیقت صفحه‌ای با سطوح بالا و پایین است و در آن جای درها، پنجره‌ها و مبلمان مشخّص است. حتّی طرح‌های سه‌بعدی کوچک از چیدمان دکور، اگر با چاپگر سه‌بعدی ساخته شوند، می‌توانند برای اجراهای بلندمدت به استانداردی مستقل بدل شوند.

هویسمن بر هماهنگی بی‌نقص اجرایی نیز اِصرار دارد. به باور او، کیفیت توصیف صوتی به مدیریت صدا گره‌خورده است.  او وجود ایستگاهی مشخص برای دریافت بی‌سیم، آزمایش سریع فرکانس‌ها، حضور یک ناظر فنّی برای رفع نویز احتمالی  و معرّفی کوتاه توصیفگر پیش از شروع نمایش را ضروری می‌داند. این مقدمات در کنار تورهای لمسی اعتماد و آرامش خاطر مخاطب را تضمین می‌کند. هنگامی که مدیر هنری و طرّاح صحنه، تئاتر را هنری چند حسی ببینند، دسترس‌پذیری از حاشیه بیرون آمده و به بخشی از کیفیت خود اثر ارتقا می‌یابد.

کمدینی که کاری می‌کند نابینایی‌اش فراموش شود: با  کریس مک‌کازلند بیشتر آشنا شوید.

پادکست «دبل تپ[6]» در یکی از جدید‌ترین اپیزود‌ها به مصاحبه با یک کمدین نابینا پرداخته است که با پیروزی در یک مسابقه رقص و اجرای نمایشی سرشار از مهارت، طوفانی از واکنش‌های مثبت را بر‌انگیخت. «کریس مک‌کازلند[7]» نشان داد که چگونه می‌توان با مهارت، انضباط و شوخ‌طبعی، روایت برابری معلولیت با ناتوانی را شکست. او سال‌ها روی صحنه‌های کمدی بریتانیا پخته شد و سپس با حضور در برنامه «استریکتلی دنسینگ[8]»، مسابقات رقص معروف شبکه «بی‌‌بی‌سی»، نه‌تنها مخاطبان تازه‌ای یافت، بلکه تصویری توانمند و حرفه‌ای از یک هنرمند نابینا ارائه داد؛ آن هم پس از این‌که چندین بار به دلیل دغدغه  «بازنمایی درست» و پرهیز از ترحّمِ مخاطب، پیشنهاد شرکت در این مسابقه را رد کرده بود.

هدف مک‌کازلند  به فراموشی سپردن معلولیت از سوی تماشاگر است. او همواره می‌خواهد  آن‌قدر توانمند ظاهر شود که بیننده نخست به‌جای نابینایی، کمدین را ببیند. به همین دلیل پذیرفتن رقص زنده در تلویزیون برایش تصمیمی پرریسک بود. او نیز مانند سایر نابینایان  نه ذهنیتی بَصَری از حرکت‌های رقص  داشت و  نه اتّکا به نشانه‌های دیداری برای وی ممکن بود.  با‌این‌همه، تمرین سخت و طرّاحی دقیق حرکات با هم‌رقصش باعث شد حرکت‌های پیچیده‌ای مثل گرفتن پای هم‌رقص در میان «چرخش کارتویل[9]» را بی‌خطا اجرا کند؛ که اگر می‌لغزید، کلّ اجرا به هم می‌ریخت. واکنش برق‌آسایِ تماشاگران در استودیو و طوفان کاربران شبکه‌های اجتماعی همان شب نشان داد که ریسک او به ثمر نشسته است.

احساس، عنصر کلیدی دیگر در کارنامه این کمدین است. او از «والس وینی[10]» با موسیقی «هیچ‌چیز دیگری مهم نیست[11]» متالیکا یاد می‌کند.  این اجرا به‌قدری از نظر احساسی اثرگذار بود که خودش و بسیاری از بینندگان را به گریه انداخت. او نشان داد وقتی تعهّد و تمرین با صداقت هنری پیوند می‌خورد، حتّی رقص می‌تواند مرزهای کلیشه‌ای را جابه‌جا کند.

امّا موفقیت مک‌کازلند فقط روی پارکت شکل نگرفته است؛ او در برنامه‌های پنلی و رادیویی به‌جای استفاده از هر نوع یادداشت، به حافظه و گوش‌دادنِ فعّال تکیه می‌کند. از پیش مطالعه می‌کند و  نصف مطالب را «عمداً» فراموش می‌کند تا ذهنش برای تعامل، بداهه‌پردازی و شنیدنِ واقعی آزاد بماند. وقتی میزبانی برنامه‌ای گفت‌وگومحور را بر‌عهده دارد، سؤال‌های طولانی را به یک یا دو کلیدواژه تقلیل می‌دهد و تنها از یک گوشی برای دریافت پلن بعدی استفاده می‌کند. این روش گفت‌وگو را طبیعی، روان و پرونده‌محور نگه می‌دارد.

مک‌کازلند معتقد است که شوخی درباره نابینایی مرزی باریک دارد. نه می‌توان آن را نادیده گرفت و نه باید اجازه داد تدوین برنامه‌ها فرد نابینا را به «مَضحَکه» تقلیل دهد؛ بنابراین، آگاهانه چنین شوخی‌هایی را در میان برنامه‌ها سَرشِکن می‌کند تا کنترل روایت را در دست داشته باشد. او قصد دارد نشان دهد که نابینایی «همه او» نیست.

امروز مک‌کازلند در تورهای گسترده روی صحنه می‌رود، به نوشتن زندگی‌نامه مشغول است و ایده یک مسابقه تلویزیونی را پیش می‌برد.

یار و یاور نابینایان در مرور صفحات وب: دستیار هوشمند کو‌براوز برای وب‌گردی دسترس‌پذیر معرّفی شد

این روز‌ها درباره دستیار‌های هوشمند متّکی بر هوش مصنوعی بسیار شنیده‌ایم. مثلاً مرورگری که کار‌های روزمره شما را به‌صورت خودکار انجام می‌دهد، دستیاری که برایتان برنامه‌نویسی می‌کند یا  دستیاری که به‌جای شما و با صدای خودتان به تماس‌هایتان پاسخ می‌دهد. جدید‌ترین قسمت از پادکست «آیز آن ساکسس[12]» به معرّفی دستیار هوشمندی که نویدبخش رفع موانع موجود برای مرور وب با صفحه‌خوان‌ها است اختصاص دارد.

«کو‌براوز[13]» یک دستیار هوش مصنوعی مبتنی بر صدا است که وب آشفته امروز را با وجود پاپ‌آپ‌ها و دکمه‌های بی برچسب تا چیدمان‌های همیشه در حال تغییر به تجربه‌ای آسان و مؤثّر برای افراد نابینا و کم‌بینا تبدیل می‌کند. تنها کافی است هدفتان  را با زبان طبیعی بیان کنید؛ برای مثال از دستیار بخواهید که بهترین هدفون از نظر نسبت قیمت به کیفیت را پیدا کند. کو‌براوز مانند یک دوست بینا که کنار دستتان است برنامه‌ریزی می‌کند، مراحل را می‌چیند (جست‌وجو، مرتب‌سازی، فیلتر بر اساس امتیاز) و در نهایت خلاصه‌ای قابل‌بررسی ارائه می‌دهد.

ریشه شکل‌گیری این محصول به تجربه‌های «اینو‌سرچ[14]»، شرکتی که خدمات خرید آنلاین و رزرو را با معیارهای دسترس‌پذیری برای نابینایان طراحی کرده است، بازمی‌گردد. استقبال کاربرانی که با صفحه‌خوان یا درشت‌نما کار می‌کنند و نیز درخواست‌های مستقیم کسب‌وکارهای تجارت الکترونیک که به دنبال راهکاری کارآمدتر از ابزارهای دسترس‌پذیری معمول بودند، تیم را به ایده بسته‌بندی  این امکانات در قالب یک دستیار سبک و قابل‌پیاده‌سازی در تمام وب‌سایت‌ها رساند.

از منظر توانایی‌ها، کو‌براوز بر یک مدل استدلالی تکیه دارد که مانند یک دستیار انسانی هدف را به گام‌های عملی تشخیص مقصد، ورود داده، غربال نتایج و ارائه خروجی تبدیل می‌کند. این فرایند کاملاً صوت محور است و کاربر می‌تواند در طول مسیر از دستیار بخواهد توضیح بدهد، مسیر را اصلاح کند یا معیارها را دقیق‌تر نماید. درعین‌حال، اقدامات حسّاس مانند تکمیل خرید یا واردکردن اطلاعات کارت بدون تأیید صریح کاربر انجام نمی‌شود تا حریم خصوصی و ایمنی داده‌ها محفوظ بماند. البته باید در نظر داشت که کو‌براوز تنها برای خرید نیست و می‌تواند با تمامی وب‌سایت‌هایی که آن را فعّال کرده‌اند تعامل برقرار کند و کنش‌های موردنیاز شما را انجام دهد. برای فعال‌سازی کو‌براوز طراحان سایت مراحل ساده‌ای را طی می‌کنند. یک خط «جاوا اسکریپت[15]» در بدنه سایت کافی است تا دستیار کل وب‌سایت را بخزد، ساختار را بیاموزد و برای گفت‌وگو و ناوبری آماده شود. این فرایند برای تیم‌هایی که می‌خواهند به‌سرعت امکانات دسترس‌پذیری را به وب‌سایت خود اضافه کنند مزیت مهمی است.

کو‌براوز برای توضیح تصاویر فراتر از «متن‌های جایگزین[16]» کلیشه‌ای می‌رود. توصیف تصویر را تعاملی می‌کند تا جزئیاتی مانند بافت و جنس پارچه در پوشاک، دکمه‌های فیزیکی در لوازم الکترونیکی یا طریقه مصرف در دارو‌ها که برای کاربر نابینا اهمیت دارد برجسته شود. همین منطق در ساده‌سازی متن‌های پیچیده، خلاصه‌سازی محتوا و برجسته‌سازی قسمت‌های کلیدی صفحه مثل اطّلاعات تماس یا یادداشت‌های مهم به کار گرفته می‌شود. البته توسعه‌دهندگان درباره محدودیت‌های کنونی نیز شفّاف هستند.  پیمایش تک‌صفحه‌ای بسیار قدرتمند است، امّا ناوبری عمیق چند‌صفحه‌ای در سایت‌های گسترده همچنان چالش‌برانگیز است. نقشه راه شامل تقویت ناوبری چندمرحله‌ای، بهبود توصیف رسانه‌ها و توسعه دامنه وظایف است که برابری کیفیت تجربه میان کاربران نابینا و بینا را به‌عنوان هدف نهایی دنبال می‌کند.

[1] Cindy Scott-Huisman

[2] National Federation of the Blind

[3] Arkansas.

[4] Touch-tours

[5] Dramaturge

[6] Double tap

[7] Chris McCausland

[8] Strictly Come Dancing

[9] Cartwheel

[10] Viennese Waltz

[11] Nothing Else Matters by Metallica

[12] Eyes on success

[13] Cobrowse AI agent

[14] InnoSearch

[15] Javascript

[16] Alt-text

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --