تدوین استانداردهایی برای آموزش جهت‌یابی و حرکت

گردآوری و ترجمه صلاح‌الدین محمدی (معلم آموزشگاه شهید محبی تهران)

0

هرچند آموزش جهت‌یابی و حرکت برای برخی بحث‌برانگیز است، اما مری در مورد نیاز O&M برای همسویی با استانداردهای دولتی و در نهایت آمادگی شغلی، دانشگاه و جامعه صحبت می‌کند.

مقدمه

مری تلفسون در مورد نیاز به تدوین استانداردهای مورد نیاز برای آموزش جهت‌یابی و حرکت بحث می‌کند: امروزه برای تأمین سطوح مختلف نیازهای آموزشی کودکان خود، به‌ناچار باید از مدل آموزشی قرن بیست و یکم استفاده نماییم. دسترسی به استانداردها در حوزه کاری ما حائز اهمیت است. چرا که این استانداردها هستند که فرایند آموزشی را هدایت می‌کنند، دسترسی به سطوح مختلف خدمات را فراهم می‌سازند و به معلم می‌گویند که یک دانش‌آموز در کلاس برای آموزش به چه مقدار زمان نیاز دارد. به طور خلاصه استانداردها آن چیزی هستند که همه جا کاربرد دارند. در مدل آموزشی قرن بیست و یکم استانداردها آموزش را هدایت می‌کنند و به جایگاه واقعی می‌رسانند. مدیران می‌توانند معلمان و مربیانِ جهت‌یابی و حرکتِ دانش‌آموزان با آسیب بینایی را بیشتر درک کرده و در ارائه خدمات حمایت نمایند.

TELLEFSON معتقد است که بدون داشتن برنامه درسی ویژه، وضعیت جهت‌یابی و حرکت کودکان ما در معرض خطرات بیشتری قرار می‌گیرد؛ چرا که حوزه‌هایی مانند فرصت‌های شغلی، حضور موفق در دانشگاه، محل کار و جامعه دچار آسیب خواهد شد؛ بنابراین، به‌منظور دستیابی به فرصت‌های برابر برای دانش‌آموزان نابینا در حوزه آموزش، باید این استانداردها را پذیرفت و از آنها استفاده نمود.

وقتی دانش‌آموزان فارغ‌التحصیل می‌شوند، انتظار داریم که آنها بتوانند مانند همسالان بینای خود عمل کنند، به جز استفاده از مجموعه‌ای متفاوت از مهارت‌ها، امکانات، استراتژی‌ها و مهارت‌های نابینایی، باید به استانداردهایی دست یابند که برای تمام کودکان لازم است.

چشم‌انداز فعلی برای O&M

تلفسون بر این باور است اگر بخواهیم به استانداردهای جهت‌یابی و حرکت (O&M) بیندیشیم و آن را آموزش‌محور در قالب یک مدل استاندارد به کار گیریم، عناصر آن به شرح زیر خواهند بود:

 سطح آموزشی:

در سطح آموزشی، چیزهای زیادی در حال انجام است. در این حوزه چیزهای زیادی داریم که باید به آنها افتخار کنیم. از جمله: تحقیقات و مجلات، توصیه‌های عملی و مهم‌تر از همه اساتید مجرب و رهبرانی که موضوع خاصی را انتخاب کرده‌اند و فقط بر آن متمرکز هستند و خروجی آن نیز بهترین راهبردهای ممکن هستند. برای مثال، ما افرادی را داریم که در زمینه آسیب بینایی قشری، پیشرو هستند، و از آن‌ها مجموعه کاملی از استراتژی‌ها را دریافت می‌کنیم که برای بچه‌ها بسیار مفید است.

 زمینه‌های تخصص:

ما افرادی داریم که دچار آسیب مغزی شده‌اند؛ اما اشتیاق آنها به آموختن و بهترین توصیه‌های عملی باعث رشد آنها شده است. مربیان زیادی در سطح ملّی و بین‌المللی هستند که با کودکان دارای معلولیت‌های چندگانه کار می‌کنند. ما فعالیت‌های بسیار شگفت‌انگیزی در سطح آموزشی و استراتژی انجام داده و به ثبت رسانده‌ایم.

برنامه درسی:

در سطح برنامه درسی، کارهای زیادی در حال انجام است؛ منابع و کتاب‌های راهنما و برنامه درسی TAPS Teaching Age-Appropriate Purposeful Skills یا آموزش هدفمند مهارت‌های متناسب با سن بخشی از این برنامه‌ها هستند.

 برنامه درسی، محدوده و ترتیب:

وقتی از محدوده و ترتیب جهت‌یابی و حرکت صحبت می‌کنیم، عناصری به‌عنوان مربیان حرکت داریم که همیشه حوزه فعالیت آنها را پیگیری می‌کنیم، و این یک محدوده یا یک پیوستار است.

برای مثال، ما به محیط، از محیط‌های ساده تا پیچیده نگاه می‌کنیم؛ این استمرار است؛ ما ازیک‌طرف با طیف محیط‌های داخلی آشنا هستیم و از طرف دیگر با محیط‌های خارجی یا مجازی ناآشنا مواجه هستیم. سپس، یکی از مهم‌ترین موارد این است که یک کودک در هر محیطی از لحاظ ایمنی، به چه میزان از نظارت نیاز دارد؛ بنابراین، تا زمانی که کودکان به سنی می‌رسند که خود به شکل مستقل می‌توانند تردد نمایند، برنامه‌های تردد و مسافرت با بالاترین امکان‌پذیری اجرایی یا هدایت شده را برای آن‌ها فراهم می‌سازیم.

معیارها و شاخص‌های عملکرد در شیوه‌های ارزیابی:

جای خالی معیارها و شاخص‌های عملکرد در حوزه کار ما به خوبی حس می‌شود. آنچه که ما تمایل داریم در حوزه فعالیت خود از آن استفاده کنیم، چک لیست‌های مربوط به رشد و مواردی هستند که واقعاً برای سطوح آموزش و برنامه درسی مناسب هستند؛ ما می‌توانیم از آن‌ها به‌عنوان ابزار ارزیابی استفاده کنیم تا مطمئن شویم که کودکان از لحاظ مهارت به سطحی از رشد رسیده‌اند که باید برسند. ما در سطح آموزشی ارزشیابی داریم، اما فاقد شاخص‌های ارزیابی و عملکرد هستیم که با استفاده از آن‌ها، استانداردها را مشخص نماییم و البته، این استانداردها چیزی است که ما می‌خواهیم بچه‌ها تا کلاس دوازدهم به آن برسند. این چیزی است که ما باید به‌عنوان یک هدف کلی به آن دست پیدا کنیم.

TELLEFSON می‌گوید آنچه در مورد ارزیابی مهم است، این است که نتایج این ارزیابی به متخصصان جهت‌یابی و حرکت کمک نماید تا خدمات خود را در سطح مناسبی ارتقا ببخشند؛ به‌طوری‌که، بچه‌ها بتوانند به آن معیارها برسند؛ چرا که، نمی‌توانید معیارهای سطح پایه داشته باشید و سپس بدون ارائه آموزش‌های لازم به کودکان، از آنها انتظار داشته باشید به آن معیارها دست پیدا کنند. بسته به معلولیت‌های بیشتر یا معلولیت‌های شناختی، نیازهای ویژه فردیِ کودک هر چه که باشد، ممکن است برای دستیابی به یک معیار، به آموزش‌های بیشتری نیاز داشته باشند.

تأثیر برنامه درسی:

تلفسون اظهار می‌کند برنامه درسی تحت‌تأثیر موارد مختلف زیادی است؛ یکی از این موارد، نیازهای محلی است. به‌عنوان‌مثال، شاید نیازهای جهت‌یابی و حرکت دانش‌آموزی که در سطح شهر تردد می‌کند با کسی که در محیط روستایی است، متفاوت باشد؛ برای یک دانش‌آموز ساکن شهر، ممکن است تردد مستقل با اتوبوس در اولویت باشد.

دانشگاه نیز تأثیر زیادی بر برنامه درسی ما و مخاطبان آن گذاشته است. گروه‌های بزرگ زیادی هستند که از نیازهای افراد نابینا یا کم‌بینا حمایت می‌کنند. نتایج تحقیقات انجام شده در مورد افراد فارغ‌التحصیل به ما می‌گویند که موارد مؤثر و غیرمؤثر کدام بوده‌اند و چه چیزهایی را باید انجام داد و چه کارهایی را نباید؛ و همه این‌ها بر برنامه درسی تأثیر می‌گذارد.

ادامه دارد…

برگرفته از سایت رسمی مدرسه پرکینز کشور آمریکا

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --