همسفر با کولهگرد رها، نامۀ سوم: نابینای سنگی در دل سایهها
سایۀ خیال
ساعت ده شبه و بااینکه همۀ دوستهای جدیدم رفتن، روی لبۀ باغچۀ کنار در ورودی خانه هنرمندان که تعطیل شده، نشستم. با پشتم شاخه و برگ شمشادهای کاشته شده رو احساس میکنم. هوا دیگه کمی داغی و دم تابستون رو داره. ذهنم درگیر اینه که تو…