با چشم کمسو بهسوی ترک اعتیاد !گفتوگوی نشریه نسل مانا با امیر مینایی؛ مدیر و مؤسس کمپ ترک اعتیاد
میرهادی نایینیزاده: دانشجوی دکتری پژوهشهای قرآنی
در سالهای اخیر برخی از فارغالتحصیلان نابینای رشتههای مرتبط با روانشناسی اقدام به تأسیس کمپها و مراکز ترک اعتیاد کردهاند که در ادامه گفتوگوی نسل مانا با یکی از این افراد را میخوانید:
«اگر امکان دارد، قدری در بارۀ خودتان برای ما صحبت کنید:
«امیر مینایی هستم ۴۲ ساله و متأهل: از سن ۱۴ سالگی بر اثر یک اتفاق دچار معلولیت بینایی شدم و اکنون یکی از افراد جامعۀ کمبینایان کشور هستم»
«قدری از سوابق کاری خود برای مخاطبین نسل مانا صحبت کنید و دربارۀ حرفۀ کنونی خود اطلاعاتی را در اختیار ما بگذارید»:
«پس از اخذ دیپلم، وارد مشاغل مختلفی شدم؛ مدتی به تولید پرداختم و حتی تجاربی نیز در ساختوساز کسب کردم که خیلی توفیقی در آن برایم حاصل نشد.
پس از مدتی با راهنمایی خواهرم در رشتۀ روانشناسی مشغول به تحصیل شدم و پس از فارغالتحصیلی، از طریق سازمان بهزیستی به یکی از مراکز ترک اعتیاد بهعنوان روانشناس معرفی شدم. شایانذکر است که این مرکز پیشازاین در اختیار خود سازمان بهزیستی بود و طی فرایندی به مرکز دیگری واگذار شده بود.
در ابتدای امر، من و چهار نفر از دوستان به این مرکز معرفی شدیم و پس از مدتی من و یکی از همکارانم تصمیم گرفتیم برای ادارۀ مرکز اقدام کنیم و آن را در اختیار خود داشته باشیم. نکتۀ حائز اهمیت این است که برای تأسیس یا ادارۀ چنین مرکزی نیاز به مجوزهای خاصی هست که دریافت آنها فقط برای پزشکان مقدور است. ما، با همکاری پزشک مرکز و تحت شرایطی خاص، موفق به اخذ مجوز ادارۀ مرکز درمان ترک اعتیاد شدیم؛ حتماً باید به این نکته اشاره کنم که هیچگونه رانت یا پارتی خاصی برای اخذ این مجوز در کار نبود.
درمانگاههای ترک اعتیاد ما از روش دارودرمانی استفاده میکنند و سهمیههایی را که باید در اختیار معتادان قرار بگیرد، زیرنظر پزشک توزیع میکنند. در مرکز ترک اعتیاد ما پزشک، روانشناس و یک منشی مشغول به فعالیت هستند.»
«به اخذ مجوز اشاره کردید: آیا دریافت چنین مجوزی برای سایر افراد هم ممکن است یا تحت شرایط و زمانی خاص، شما موفق به گرفتن مجوز مرکز درمان ترک اعتیاد شدهاید؟»
«اخذ مجوز بسیار سخت و طاقتفرسا بوده و هست؛ البته در حال حاضر، ازآنجاکه مراکز درمان ترک اعتیاد بهوفور وجود دارد و بهاصطلاح شهر تهران و تا حدودی سایر شهرها از این مراکز اشباع هستند، اعطای مجوز حتی به پزشکان نیز متوقف شده است و هیچ مجوز جدیدی صادر نمیشود.»
«نابینایان و کمبینایان در کدام بخشهای مراکزی مانند درمانگاه شما میتوانند فعال باشند؟»
«هر مرکز ترک اعتیاد، حداقل باید سه نیروی موظف داشته باشد: یک پزشک فنی، یک پرستار، و یک روانشناس که با مسائل روانی افراد معتاد آشنایی خوبی داشته باشد. واضح است که ما میتوانیم در بخش روانشناسی چنین مراکزی فعالیت داشته باشیم و از این راه کسب درآمد کنیم.»
«آیا افراد نابینا میتوانند در چنین مراکزی موفق باشند یا این حرفه بیشتر مختص افراد کمبینا است؟»
«به نظر من انجام این کار بیشتر از افراد کمبینا ساخته است: مراجعین به درمانگاههای ترک اعتیاد پروندههای مشخصی دارند که به خط بینایی نوشته میشوند. آشنایی و امکان خواندن و نوشتن به این خط را از ضروریات این کار میدانم. ممکن است افراد کمبینا هم در دفعات اول دچار مشکلاتی برای خواندن خطوط درشت و فاصلهگذاری برای تشخیص صحیح باشند؛ اما این موضوعی است که بهمرورزمان برطرف میشود.»
«چه فعالیتهای روانشناسانهای در مراکز شما در جریان است و چقدر حضور یک فرد نابینا در چنین مراکزی از جانب مراجعین خاص درمانگاه شما تحمل میشود؟ آیا معتادان راحت به یک روانشناس کمبینا اعتماد میکنند؟»
«عمده فعالیت روانشناسانهای که در این کلینیکها انجام میشود کوشش برای یافتن انواع اختلالات روانی است که فرد معتاد را به این سمت کشانده است. ما در جلساتی رودررو میکوشیم، با شنیدن صحبتهای آنان به مشکلاتی که دارند دست یابیم و با دانستن آنها امکان درمان بهتری را برای آنها فراهم کنیم.
در باب اعتماد باید بگویم، در ابتدای امر، ممکن است چه مراجع و چه روانشناس نابینا نسبت به هم دیوار دفاعی خاصی داشته باشند؛ اما تجربه به من آموخته است که بهمرورزمان این مشکل حل میشود و هر دو طرف میتوانند با هم تعامل داشته باشند.
از مشکلاتی که کار ما دارد این است که ما معمولاً با برخی از افراد روبهرو میشویم که رفتارهای ضداجتماعی دارند. برای خود من پیشآمده است که تلفن همراه خود را در یکی از جلسات مشاوره از دست دادهام. من نمیخواهم این مشکل را به داشتن یا نداشتن دید ربط بدهم؛ زیرا برای همکاران بینای من هم چنین مسائلی اتفاق افتاده است.»
«چه تفاوتهایی مابین کار شما بهعنوان یک فرد کمبینا و همکار بینای شما در درمانگاه وجود دارد؟»
«مهمترین تفاوتی که در کار ما وجود دارد سرعت عمل بیشتر یک فرد بینا در مقایسه با ما کمبینایان برای یافتن پروندهها و انجام برخی از کارها است؛ البته افراد کمبینا هم باید تلاش خود را بکنند تا سرعت عمل خیلی بیشتری نسبت به سایر افراد کمبینا داشته باشند. از این تفاوت که بگذریم تفاوت خاصی مابین ما و سایر همکاران وجود ندارد. اجازه بدهید اینجا دوباره تأکید کنم، این حرفه برای افراد کمبینایی مناسب است که توان نوشتن به خط بینایی را داشته باشند.»
«میزان درآمدزایی این کار برای افراد کمبینا چقدر است؟»
«بهعنوان یکی از کارکنان درمانگاه، درآمدی معمولی در انتظار صاحبان این شغل خواهد بود. باز محاسن کار در چنین درمانگاههایی این است که هر نوبت کاری آن چهار ساعت را در بر خواهد داشت و با اینکه هنوز میزان درآمد امسال به ما ابلاغ نشده است؛ اما میتوانم بگویم اگر شخصی دو نوبت در روز بهعنوان روانشناس در درمانگاه مشغول به کار باشد، ماهانه بین پنج تا هفت میلیون تومان درآمد خواهد داشت.»
«آیا در پایان صحبتی با مخاطبین ما دارید؟»
«ضمن تشکر از شما و مخاطبین خوب نشریۀ نسل مانا، در پایان میخواهم به دوستان عزیز بگویم، صرفاً برای اینکه به یک حرفۀ خوب وارد شوید، وارد دانشگاه نشوید. این درست نیست که امکان موفقیت با مدرک دیپلم منتفی است. خود من تا پیش از ادامه تحصیل تولیدکنندۀ موفقی بودم و بر اثر چند اشتباه کوچک شغل خود را از دست دادم. خلاصۀ کلام اینکه بهدنبال کشف تواناییهای خود باشید و در پی یک منجی برای پیشبرد اهدافتان نگردید»
«از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید صمیمانه از شما سپاسگزارم.»