راهبرد حل مسئله برای آسیب‌دیدگان بینایی

امین عرب: آموزگار آموزش و پرورش استثنایی فارس

0

زندگی پر از چالش و مشکل است و ازدست‌دادن بینایی، چالش‌های جدید و متفاوتی را برای افراد به‌وجود می‌آورد. اینک به چند نمونه از این چالش‌ها و راهبردی برای مواجهه با آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • • شما دارید شام درست می‌کنید و می‌دانید طبق دستور پخت باید فلفل هندی به غذا اضافه کنید. حال نمی‌دانید محتوای قوطی توی دستتان فلفل هندی است یا دارچین.

    • شما برای صرف ناهار در یک غذاخوری دوستانتان را ملاقات کرده‌اید. به همۀ شما خوش گذشته، غذاها دلچسب و گفت‌وگوها جالب بوده‌اند. تا اینکه پیشخدمت صورت‌حساب را می‌آورد، شما نمی‌دانید در آن چه نوشته شده است.
    • می‌خواهید دارو مصرف کنید و مطمئن نیستید که قرصی که در دستتان دارید، درست است یا نه.
    آیا این مشکلات به‌نظر شما آشنا نمی‌رسد؟ در اینجا قصد داریم در خصوص حل قاعده‌مند این مشکلات و موارد مشابه که هر روز با آن‌ها مواجهیم، صحبت کنیم.
    راهبرد سازگاری
    اینجاست که راهبرد سازگاری (دکتر نزو و دکتر زریلا ) می‌تواند کمک کند. این راهبرد به‌عنوان یک روش مفید برای افراد آسیب‌دیدۀ بینایی در چندین مطالعه مستند شده و شامل استفاده از رویکرد گام‌به‌گام برای حل مسئله است. در بسیاری از موقعیت‌ها این راهبرد قابل‌استفاده است و به تغییرات ناشی از کاهش بینایی کمک می‌کند.
    پنج قدم در استفاده از راهبرد سازگاری:
    مرحلۀ اول: نگرش به موضوع
    اولین و احتمالاً مهم‌ترین قدم در حل هر مشکل این است که تصمیم بگیرید آن را حل کنید.
    مرحلۀ دوم: تعریف مشکل
    مطمئن شوید که می‌دانید مشکل دقیقاً چیست؛ مثلاً اینکه قوطی دارچین را کسی جابه‌جا کرده است یا نیاز به برچسب‌زدن دارد؟
    مرحلۀ سوم: یافتن راه‌حل جایگزین
    لحظه‌ای درنگ کنید و به راه‌های ممکن برای حل این مشکل بیندیشید. مثلاً آیا یک دوست یا پیشخدمت می‌تواند صورت‌حساب را برای شما بخواند؟ یا شاید بتوانید با استفاده از ذره‌بین آن را بخوانید.
    مرحلۀ چهارم: پیش‌بینی پیامدهای هر تصمیم
    به هر یک از راه‌های احتمالی نگاه کنید و ببینید با انتخاب آن چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ برای مثال اگر از دارچین به‌جای فلفل هندی استفاده کنید، ممکن است شامتان خراب شود.
    مرحلۀ پنجم: آزمایش راه‌حل
    بهترین راه‌حل را انتخاب و امتحان کنید و ببینید آیا مفید بود؟
    برای روشن‌ترشدن موضوع، مثال‌هایی را از به‌کارگیری راهبرد سازگاری در حل مسئله بیان می‌کنیم.
    مثال اول:
    ۱. نگرش به موضوع:
    مری دچار تباهی لکه زرد (دژنراسیون ماکولا) است. او نگران است که دیگر نتواند وسایلش را پیدا کند. انگار هیچ‌چیز در جایی نیست که باید باشد. او نمی‌خواهد از علامت‌گذاری استفاده کند یا از خانواده‌اش کمک بگیرد. او می‌خواهد فقط شکایت کند و غر بزند. ازدست‌دادن بینایی برای مری یک چالش قابل‌حل در زندگی نیست، یک غیرممکن است. مری نمی‌تواند اولین مرحله، یعنی نگرش به موضوع را تمام کند؛ بنابراین نمی‌تواند راه‌حلی بیابد. هر زمان تصمیم به تلاش بگیرد، برای قدم بعدی آماده است.
    شاید او نمی‌داند مشکل واقعاً چیست. شاید موضوع فقط پیداکردن فلفل هندی نیست.
    ۲. تعریف مشکل:
    در استفاده از راهبرد سازگاری، مری باید مشکل را شناسایی کند. آیا مشکل پیداکردن فلفل هندی است یا اندازه‌گیری آن یا حتی نسوختن غذا؟ آیا مشکل عدم اعتماد مری به توانایی خودش نیست؟
    ۳. یافتن راه‌حل جایگزین:
    وقتی مری تصمیم به تلاش گرفت، نگرش او مشخص شد و مشکل را شناسایی کرد، زمان آن رسیده است که راه‌حل‌های ممکن برای مشکل را به‌روش بارش فکری مشخص کند. در این مرحله نیازی نیست به مناسب بودن یا نبودن راه‌حل‌ها توجه کرد.
    ممکن است مری به آموزش مهارت‌های روزمرۀ زندگی نیاز داشته باشد. شاید لازم باشد با خانواده‌اش در مورد اینکه هر وسیله در جای خودش قرار بگیرد، صحبت کند یا شاید برای صحبت‌کردن از آسیب بینایی‌اش به زمان نیاز داشته باشد.
    ۴. پیش‌بینی پیامدهای هر تصمیم:
    مری باید فهرست راه‌حل‌های احتمالی خود را مرور کند. برخی از ایده‌ها را می‌توان کنار گذاشت و بعضی‌ها ممکن است کارساز باشند. سپس او باید پیش‌بینی کند کدام راهکار برای حل مشکل بهترین است.
    آموزش به او کمک می‌کند یاد بگیرد چگونه موارد را شناسایی کند و نیز به او اعتمادبه‌نفس می‌دهد تا به کارهایی که از آن‌ها لذت می‌برد، ادامه دهد. صحبت‌کردن با خانواده می‌تواند باعث شود که آن‌ها به اهمیت جابه‌جا نکردن وسایل پی ببرند، بااین‌حال او نمی‌داند چطور می‌تواند موضوع را بیان کند.
    ۵. آزمایش راه‌حل:
    در گام بعدی مری باید بهترین راه‌حل را در شرایط فعلی انتخاب کند. ممکن است شخص دیگری راه‌حل متفاوتی را برگزیند؛ اما مشکلی نیست. او باید راه‌حلی را برگزیند که فکر می‌کند برایش مفید خواهد بود. مرحلۀ بعدی این است که آن را امتحان کند تا مشخص شود که آیا کارایی دارد یا خیر. اگر نداشت باید راهکار بعدی را امتحان کند.
    مری مطمئن نیست که صحبت‌کردن با خانواده در مورد آسیب بینایی‌اش چیزی را تغییر می‌دهد یا نه اما او تصمیم گرفته است که از اینجا شروع کند. این اولین گامی است که به او کمک می‌کند که مشکلش را به‌شکل یک چالش ببیند، نه یک غیرممکن.
    مثال دوم:
    حالا بیایید این راهبرد را با شرایط جان آزمایش کنیم. جان ۷۳ ساله، مبتلا به آب‌سیاه است و هنوز همه‌روزه پیاده‌روی می‌کند. از زمانی که جان و دوستانش بازنشسته شده‌اند، در کافی‌شاپ پایین خیابان با هم ملاقات می‌کنند. آن‌ها آنجا می‌نشینند، قهوه می‌نوشند و مشکلات دنیا را حل می‌کنند یا حداقل نظرشان را می‌گویند. جان از این دورهمی لذت می‌برد و هر روز منتظر آن است. هفتۀ گذشته هنگام عبور از خیابان جان نزدیک بود با یک ماشین تصادف کند. او به دوستانش گفت «راننده پاک دیوونه بود» اما خودش خوب می‌داند که ماشین را ندید. او حالا می‌ترسد از خیابان عبور کند و دو نشست کافی‌شاپی آخر با دوستانش را از دست داده است. جان می‌تواند از راهبرد سازگاری بدین ترتیب استفاده کند:
    ۱. نگرش به موضوع:
    در حال حاضر چالش او این است که دلش می‌خواهد با دوستانش باشد.
    ۲. تعریف مشکل:
    آیا مشکل او ناتوانی در عبور از خیابان است یا ترس از ناشناخته‌ها (ماشینی که نزدیک بود او را زیر بگیرد) یا هر دو؟
    ۳. یافتن راه‌حل جایگزین:
    جان می‌تواند برای رفت‌وآمد از یک دوست کمک بگیرد، از نقطۀ امن‌تری عبور کند یا اینکه برای آموزش جهت‌یابی و تحرک اقدام کند.
    ۴. پیش‌بینی پیامدهای هر تصمیم:
    اگر بخواهد از یک دوست کمک بگیرد، زمانی که دوستش راه می‌افتد، او هم باید حاضر باشد؛ همچنین اگر دوستش نخواهد آن روز به کافه برود، جان باید راه دیگری پیدا کند. اگر بخواهد از نقطۀ امن‌تری عبور کند، مسیر برایش ناآشنا خواهد بود و مجبور است بیشتر راه برود. لازمۀ درخواست آموزش جهت‌یابی و تحرک این است که بپذیرد بینایی‌اش تحلیل رفته است.
    ۵. آزمایش راه‌حل:
    نکتۀ جالب‌توجه اینجاست که گاهی بهترین راه‌حل چیزی بیشتر از یکی از گزینه‌های جایگزین است. راه‌حل انتخابی جان ترکیبی است از هر سه راهکار؛ بنابراین او با معلم جهت‌یابی و تحرک قرار ملاقات گذاشت تا مهارت‌های حرکت ایمن را بیاموزد. مسیر جدیدی پیدا کرد که بتواند در جایی پرنور از خیابان عبور کند؛ همچنین حالا او وقتی حوصلۀ پیاده‌روی طولانی ندارد، می‌تواند با دوستش تماس بگیرد.
    حالا جان می‌تواند با دوستانش و در کافی‌شاپ مورد علاقه‌اش، روی مشکلات دنیا کار کند!
    سخن آخر
    هر یک از راهکارهای گفته‌شده را می‌توان در موقعیت‌های مختلف استفاده کرد. راهبرد سازگاری در حل مسئله را می‌توان برای حل چالش‌های طولانی‌مدت مانند مدیریت مالی یا دارو به‌کار برد؛ همچنین برای کسانی که نیاز به راه‌حل فوری دارند، در موقعیت‌هایی مثل ریختن مایع در فنجان یا وصله‌زدن یک بلوز پاره می‌تواند کارایی داشته باشد.
    منبع: وبلاگ vision aware

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --