دفتر امور دانشجویان دارای معلولیت، راهی بهسوی برابری آموزشی
ابوذر سمیعی: دانشآموخته دکترای سیاستگذاری فرهنگی
ماه مهر مثل آب و هوای دوگانه گرم و سردش، برای همه ما احساسات دوگانه به همراه داشته است. از سویی پایان تعطیلات و آغاز درس و مشق، برایمان اضطرابآور است و در نقطه مقابل، عشق یادگیری و شور آموزش و دیدار دوستان قدیم در مدرسه و دانشگاه، لذتی وصفناپذیر دارد. شاید دشوارترین بخش ماجرا، خداحافظی با تنبلی ایام تعطیل و خوابهای طلایی صبح تابستان باشد. آدمیزاد ذاتاً گرایش به تنبلی و استراحت دارد و این را تابستان با سخاوت به ما میبخشد؛ اما حیف که پاییز امان نمیدهد!
این احساسات دوگانه اما در افراد دارای آسیب بینایی تا حدودی فزونتر از آن چیزی است که گفته شد. بهطور خاص، نابینایان و کمبینایانی که به تازگی وارد دانشگاه شدهاند، علاوهبر این احساسات متضاد، با احساسات متناقض دیگری نیز روبهرو هستند. از طرفی قبولی در دانشگاه و آغاز تجربیات نو برایشان لذتبخش و روح افزاست و از طرفی ابهام در مسائل و موضوعات مربوط به دانشگاه، از ثبتنام تا حضور در کلاسها و آماده کردن منابع امتحانی و…، فشارهای وصفناپذیری به این افراد وارد میکند.
اگرچه محیط دانشگاه برای همه دانشجویان تازهوارد ناشناخته و مبهم است؛ اما این ابهام برای دانشجویان دارای معلولیت، بهویژه دانشجویان نابینا و کمبینا بهمراتب بیشتر است. همه آنهایی که با آسیب بینایی وارد دانشگاه شدهاند، حتماً این موانع را بهخوبی درک کردهاند: وقتی هنگام ثبتنام نمیدانید دقیقاً باید کجا بروید، چه مراحلی را طی کنید، چطور انتخاب واحد کنید؛ وقتی هنگام مراجعه به سایت دسترسناپذیر دانشگاه، صفحهخوان کمکی به شما نمیکند و نمیتوانید مستقلانه کارهای مربوط را انجام دهید؛ وقتی هنگام شروع کلاسها نمیدانید کلاسهایتان کجاست، بهتر است کجای کلاس مستقر شوید تا تسلط بهتری داشته باشید و یا درباره آسیب بینایی و نیازهای خودتان لازم است چه مواردی را به استاد متذکر شوید؛ وقتی هنگام تهیه منابع درسی، نمیدانید از کجا باید کتابهای صوتی را فراهم کنید، چطور جزوهها را برای خودتان دسترسپذیر کنید، بخشهای بصری و عملی را چطور بیاموزید؛ وقتی هنگام امتحانات، برای یافتن منشی مناسب هزار و یک دردسر را باید متحمل شوید. همۀ اینها موضوعاتی است که آموزش را برای ما نابینایان و کمبینایان پرحاشیه و دشوار میکند.
علاوهبر موضوعات آموزشی، مسائل رفاهی هم اگر بیشتر از آن شما را درگیر نکند، قطعاً مشکلاتش کمتر نخواهد بود. چطور از سلف استفاده کنیم؟ چطور در خوابگاه ساکن شویم؟ چطور از خوابگاه تا دانشگاه تردد کنیم؟ زندگی مستقل با هماتاقیهایی که با آسیب بینایی آشنا نیستند، چگونه است؟ چطور از برنامههای فوقدرسی، فرهنگیتفریحی و ورزشی دانشگاه استفاده کنیم؟ چه امکانات خاصی برای ما بهعنوان یک دانشجوی دارای آسیب بینایی در دانشگاه وجود دارد؟ در همه این مواقع، به این فکر میکنید که آیا واقعاً همه افراد در دانشگاه باید متحمل این همه سختی باشند؟ آیا واقعاً طبیعی است که ما دانشجویان دارای آسیب بینایی، خودمان به تنهایی مسئول رفع مشکلات مربوط به محدودیتهای جسمی هستیم؟ آیا دانشگاه وظیفهای در این خصوص ندارد؟ آیا نباید سازمان بهزیستی یا انجمنهای حوزه معلولان، حضور فعالانهتری در امور دانشجویان دارای معلولیت میداشتند؟
تجربه کشورهای توسعهیافته در این خصوص نشان میدهد که در بیشتر دانشگاههای این کشورها، مرکزی جهت ارائه خدمات به دانشجویان دارای معلولیت تاسیس شده که کلیه امور آموزشی، فرهنگی و تفریحی این دانشجویان را مدیریت میکند. طبیعتاً وظایف این مراکز در دانشگاههای مختلف، متناسب با وسعت دانشگاه و امکانات موجود متفاوت است؛ اما عمدتاً مسائلی از قبیل مناسبسازی فیزیگی محیط دانشگاه، دسترسپذیری منابع اطلاعاتی و کتابخانهای، دسترسپذیری وسایل حملونقل عمومی و یا فراهم کردن وسایل حملونقل ویژه را به عهده دارد. علاوهبراین، این مراکز معمولاً با تهیه ابزار کمکتوانبخشی مورد نیاز دانشجویان و نیز فراهم کردن دستیار آموزشی (دائم یا موقت)، تلاش میکنند فرصتهای برابر آموزشی را برای دانشجویان دارای معلولیت ایجاد کنند. از سوی دیگر، این مراکز با ارائه آموزشهای مناسب به کارکنان و اساتید در خصوص افراد دارای معلولیت و محدودیتها و نیازهای ایشان، بستری را مهیا میکند که این دانشجویان بتوانند با کمترین مشکل در محیط دانشگاه حضور داشته باشند و از امکانات آن برابر با سایر دانشجویان بهره ببرند.
در کشور ما نیز برخی دانشگاهها با همکاری دانشجویان دارای معلولیت، دفاتری راهاندازی کردهاند که بهصورت محدود برخی از این وظایف را به عهده دارد. بهطور خاص، دانشجویان دارای آسیب بینایی در بیشتر دانشگاههای مطرح کشور، اقدام به ایجاد اتاق نابینایان یا دفاتری مشابه نمودهاند. از نمونههای موفق این دفاتر میتوان به کتابخانه ویژه نابینایان و کانون دانشجویان با آسیب بینایی دانشگاه تهران و دفتر مشاوره دانشجویان نابینای دانشگاه اصفهان اشاره کرد که سالهاست به دانشجویان دارای آسیب بینایی خدمات آموزشیرفاهی ارائه میکنند. اما تفاوت این مراکز با مراکزی که در دانشگاههای کشورهای توسعهیافته وجود دارد، وسعت دامنه فعالیتهای این دفاتر و قدرت اجرایی آن است.
متاسفانه دانشجویان دارای معلولیت در کشور ما بهدلیل اینکه متولی مشخصی ندارند، به حال خود رها شدهاند. دانشجویان دارای معلولیت، پیش از ورود به دانشگاه، امور تحصیلی خود را در آموزش و پرورش استثنایی پیگیری میکردند و معمولاً سازمان بهزیستی نیز اگرچه به طور کمرنگ دانشآموزان دارای معلولیت را در رفع مسائل تحصیلی یاری میکرد؛ اما به محض ورود همان فرد به دانشگاه، کلیه مسائل تحصیلیرفاهی وی به خودش واگذار میشود و انتظار میرود دانشجوی دارای معلولیت بتواند به تنهایی همه موانع ایجادشده در سر راه را با اراده و تلاش فردی مرتفع سازد. این در حالی است که هیچیک از نهادهای مرتبط، هیچگاه آموزشی ولو اندک در این زمینه برای آنان فراهم نکردهاند.
به نظر میرسد در وضعیت کنونی و با وجود تعداد قابلملاحظه دانشجویان دارای معلولیت در دانشگاهها، جهت ایجاد فرصتهای برابر و کاهش موانع در محیطهای آموزشی، ضروری است دفتر امور دانشجویان دارای معلولیت در دانشگاهها ایجاد شود. طبیعتاً این بخش، بهمنظور برخورداری از قدرت اجرایی کافی، باید بهطور رسمی به ساختار وزارت علوم و همه دانشگاهها اضافه شود تا بتواند نقشی هماهنگ و یکسان و تاثیرگذار در وضعیت دانشجویان معلول داشته باشد.
دفتر دانشجویان دارای معلولیت میتواند از ابتدای ورود دانشجو به دانشگاه، امور تحصیلی و آموزشی او را پیگیری کند، در ثبت نام و انتخاب واحد به او راهنمایی ارائه کند، او را با محیط دانشگاه آشنا کند و برای ورود به کلاس درس آماده نماید. همچنین این دفتر با واسط قرار گرفتن میان دانشجوی معلول و استاد، میتواند نیازهای تخصصی دانشجو را به مدرس انتقال دهد و از استاد بخواهد با توجه به توان دانشجو و استانداردهای موجود، با دانشجو رفتار کند تا مباحث ترحمی یا سلیقهای گریبانگیر دانشجویان و اساتید نشود.
از دیگر موضوعات بسیار مهم برای دانشجویان دارای آسیب بینایی، نحوه برگزاری امتحانات است؛ چالشی که هر دانشجوی نابینا و کمبینایی با آن مواجه است و حواشی آن، متن امتحان را تحت تاثیر خود داشته است. در این زمینه نیز دفتر امور دانشجویان دارای معلولیت میتواند بستری فراهم کند که هم اساتید با اطمینان کامل از دانشجویان امتحان بگیرند و هم دانشجویان بتوانند همانگونه که برایشان راحتتر و دسترسپذیرتر است، در امتحانات، بدون اضطراب و دلهره حضور داشته باشند.
از سوی دیگر، این دفتر میتواند با انجام مطالعات و بررسیهای دقیق علمی، نیازهای عمومی و اختصاصی دانشجویان دارای معلولیت را احصاء نماید و برای آن سیاستگذاری و برنامهریزی نماید. همچنین در بسیاری از موارد، لازم است به هنگام سیاستگذاریهای عمومی برای دانشجویان، این دفتر ملاحظات خود را ارائه کند تا سیاستهای عام دانشگاهها متناسب با نیاز دانشجویان دارای معلولیت نیز باشد.
علاوهبراین، این دفتر میتواند با برگزاری برنامههای فرهنگی برای و درباره افراد دارای معلولیت، هم به توانمندسازی هرچه بیشتر دانشجویان معلول کمک برساند و هم سایر دانشجویان را با این افراد بیشتر آشنا کند. طبیعتاً این امر موجب پذیرش همسان دانشجویان دارای معلولیت در دانشگاهها خواهد بود و فرصتهای برابر آموزشی، فرهنگی و تفریحی را برای ایشان فراهم خواهد کرد.
طبیعتاً ایجاد چنین مرکزی، نیازمند مطالعه و برنامهریزی دقیق و بررسیهای علمی است و این امر بدون مشارکت دانشجویان و اساتید دارای معلولیت امکانپذیر نخواهد بود.
امید که این نوشته، جرقهای باشد برای آغاز مطالعات تاسیس دفتر امور دانشجویان دارای معلولیت در وزارت علوم و همۀ دانشگاهها!