پیشخوان: مروری بر پادکستها و نشریات انگلیسیزبان ویژه آسیبدیدگان بینایی
امید هاشمی: سردبیر
آنچه این شماره از پیشخوان را با نمونههای پیشین خود متفاوت میکند، شرایط تهیه متن حاضر است. نیازی به گفتن نیست که با وجود اتفاقاتی که برای اینترنت بهوجود آوردهاند، همه ما به انحاء گوناگون دچار زحمت شدهایم و سادهترین امور اینترنتی را، که هر کجای دیگر دنیا که باشی با دو سه کلیک ساده انجام میشود، با مقدار معتنابهی شعبده و تردستی انجام میدهیم. گفتیم شعبده، یادمان آمد که در این شماره از پیشخوان، البته اگر شنونده نسخه صوتی آن باشید، با یک شعبدهباز نابینا هم آشنا خواهید شد. غیر از شعبدهبازی نابینایان، این ماه با یک آشپز نابینا هم آشنا خواهیم شد که برای خودش یکی از معتبرترینهای بازار آمریکا به حساب میآید. یک مرکز آموزش حرفهای ویژه نابینایان و یک مسابقه استعدادیابی به مناسبت روز جهانی ایمنی عصای سفید، از دیگر مواردی است که در این شماره از پیشخوان به آنها پرداختهایم.
منتظر بدترینها هستم؛ اما به بهترینها امید دارم
میگوید: «مشتریهایی که برای خوردن غذا به یکی از رستورانهایم میآیند، انتظار دارند مرا توی آشپزخانه در حال پختوپز ببینند؛ اما از اینکه مرا پشت میز مدیریت میبینند، متعجب میشوند و بعضیها هم توی ذوقشان میخورد.» «کریستین ها[1]» یک آشپز نابینای آمریکایی است که حالا دیگر بعد از ده سال حضور در رسانههای متعدد، اغلب آمریکاییها و سایر مردمان در نقاط دیگر دنیا میشناسندش. از پدر و مادری ویتنامی در لسآنجلس به دنیا آمده و اکنون ۴۳ سال سن دارد. او که این ماه یکی از میهمانان پادکست اِفاِسکَست[2] بود، قصه زندگی خود را از زمانی شروع میکند که حتی از پس پختن سادهترین غذاها هم بر نمیآمده است و این قصه را ادامه میدهد تا به آنجا که حالا صاحب رستورانهای متعدد است و کتاب آشپزی چاپ میکند.
کریستین در هنگام تولد نابینا نبود؛ در جوانی آنطور که خودش تعریف میکند، اشکالی در سیستم ایمنیاش پدید میآید و جنگ داخلی بهوجودآمده در بدن کریستین، ابتدا بینایی چشم چپ و سپس چشم راست را از بین میبرد. این اتفاق درست در زمانی رخ داد که کریستین که در آن هنگام دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی بود، به تازگی مادرش را از دست داده بود. او در اینباره میگوید: «از آشپزی هیچ نمیدانستم. حتی از عهده انجام کار سادهای نظیر جوشاندن برنج هم بر نمیآمدم. مادرم از دنیا رفته بود و من که نمیتوانستم هر روز از بیرون برای خودم غذا بخرم، مجبور بودم آشپزی را یاد بگیرم. مادرم مثل بسیاری از همسنوسالهایش، عادت نداشت دستور غذاهایی که میپزد را جایی یادداشت کند. آن روزها مثل امروز نبود که اینترنت همهجا در دسترس باشد. بههمینخاطر دسترسی به دستور پخت غذاها و سایر منابع آموزشی برایم دشوار بود. تازه داشتم چیزهایی از آشپزی یاد میگرفتم که اتفاقی غیرقابل پیشبینی افتاد و من نابینا شدم. دو قدم به جلو پیش رفته بودم و حالا نابینا شدنم باعث میشد سه قدم به عقب برگردم و همه چیز را از اول شروع کنم.» کریستین یک جمله معروف دارد که همهجا آن را میگوید: «من منتظر بدترین اتفاقات هستم؛ اما به بهترینها امیدوارم». معتقد است زمان به او یاد داده که باید منتظر اتفاقات بد باشد اما با تلاش و پشتکار، میتواند به سرانجامِ خوب، امیدوار باشد.
کریستین، افتخارات زیادی را در زمینه آشپزی از آن خود کرده است. ازآنجمله، شرکت او در سومین فصل از مسابقه آشپزی شبکه تلویزیونی فاکس آمریکا در سال ۲۰۱۲ است که او در این مسابقه، بعد از آشپزی کردن در ۱۹ قسمت، بهعنوان آشپز برتر برگزیده شد و جایزه ۲۵۰ هزار دلاری این مسابقه را بهدست آورد؛ اتفاقی که مسیر زندگی او را تغییر داد و او را به یکی از برترینهای آشپزی در ایالات متحده بدل کرد. او به اعتبار عنوانی که به دست آورده بود، توانست کتاب آشپزیاش را منتشر کند و کتاب دیگری را هم از مجموعه خاطرات روزانهاش روانه بازار کتاب آمریکا کند. او همچنین یک برنامه آموزش آشپزی را برای نابینایان راهاندازی کرده و تجربیاتش را در اختیار سایر نابینایان قرار میدهد. سفر به سایر کشورهای دنیا بهعنوان سخنران انگیزشی از دیگر فعالیتهایی است که او انجام میدهد. اردن، سوریه، کرواسی و بوسنی و هرزگوین، از جمله کشورهایی است که او تابهحال در آنها سخنرانی کرده است. یکی دیگر از فعالیتهایی که کریستین بعد از قهرمانی در «آشپز برتر» انجام میدهد، داوری در مسابقات آشپزی تلویزیونی است. او تاکنون، دو دوره داور مسابقه تلویزیونی «آشپز برتر» در تلویزیون ملی ویتنام بوده است. قصه زندگی کریستین، فراز و نشیب فراوان دارد. در این گفتوگوی نیم ساعته، به تفصیل از این فراز و نشیبها برایمان حکایت کرده که قطعاً ذکر همۀ آنها از حوصله این نوشته خارج است و بهتر آن است که این مهم را به نسخه صوتی پیشخوان واگذار کنیم.
ورود به بازار کار با طرحهای آموزشی اِنسایت[3]
نابینایان در هر نقطهای از دنیا که باشند، دغدغه اشتغال، همواره از جمله نگرانیهای عده زیادی از افراد این گروه است. نرخ بیکاری افراد با آسیب بینایی حتی در کشورهای پیشرفته هم قابلتوجه است. آمریکا از جمله کشورهایی است که بهجای پرداخت کمکهزینههای معیشتی، سعی در هدایت جامعه افراد دارای معلولیت به بازار کار دارد. ازهمینرو هم مراکز و مؤسسات زیادی در این کشور در حوزه آموزشهای حرفهای مشغول به فعالیت هستند. «اِنسایت» از جمله این مراکز آموزشی است که یک سالونیم پیش به منظور آمادهسازی نابینایان برای ورود به بازار کسبوکار تأسیس شده است. یکی از مدیران این مرکز، مهمان این شماره از پادکست هفتگی «آیز آن ساکسِس[4]» بود تا درباره دایره آموزشهای این مرکز، توضیحاتی را ارائه کند.
«ماریان هاگِلی[5]» در توضیح فعالیتهایشان به این نکته اشاره میکند که بسیاری از نابینایان تواناییهای لازم برای ایجاد و راهاندازی کسبوکار خود را ندارند؛ لذا در این مرکز، آموزشهایی در خصوص مفاهیم پایهای تجارت، اصول تفکر خلاق، بنیانهای تصمیمسازی و چگونگی هدایت و مدیریت کسبوکار در اختیار مراجعان قرار میگیرد. این آموزشها که در حال حاضر همگی به شکل برخط و در گسترهای معادل بیست ایالت آمریکا ارائه میشود، موارد دیگری مثل چگونگی استفاده از شبکههای اجتماعی برای برندسازی شخصی، نوشتن رزومه مناسب، ساخت یک پروفایل شخصی اثرگذار و حضور موفق و مؤثر در مصاحبههای شغلی را دربر میگیرد. به گفته ماریان، علاوهبر نابینایان، صاحبان کسبوکارها هم میتوانند از آموزشهای این مرکز برخوردار شوند. در انسایت، کارفرمایان میتوانند با اصول مناسبسازی محیط کار برای کارکنان نابینا آشنا شوند و این نکته را فرامیگیرند که چگونه میتوانند از کارکنان نابینا در مکان و زمان درست استفاده کنند. انسایت همچنین در زمینه ایجاد ارتباط و پیوند میان کارفرمایان بینا و کارجویان نابینا هم فعالیت میکند. همچنین در این مرکز امکانی فراهم میشود تا نابینایان بتوانند تجربه کار کردن را پیش از ورود به بازار کار کسب کنند تا بتوانند تصدی مشاغلی را به عهده بگیرند که شرط لازم برای استخدام را داشتن تجربه کاری قبلی عنوان کردهاند. راجع به سازوکارهایی که انسایت برای فراهم کردن امکان اشتغال نابینایان اجرا میکند، در نسخه صوتی پیشخوان به تفصیل گفتوگو کردهایم.
«باور کن که میتوانی»، مسابقه استعدادیابی به مناسبت روز جهانی ایمنی عصای سفید
برگزاری یک مسابقه استعدادیابی در حوزه موسیقی، از جمله برنامههایی بود که امسال از سوی شعبه پنسیلوانیای فدراسیون ملی نابینایان آمریکا در روز جهانی ایمنی عصای سفید برگزار شد. «باور کن که میتوانی[6]»، سومین بار بود که در چنین تاریخی برگزار میشد. تفاوت دور سوم در این بود که برخلاف دورههای پیش، برنامه حامی مالی داشت و جوایز و هزینه مسابقه را کمپانی «دَنسینگ داتس[7]» پرداخت میکرد که سی سالی میشود در زمینه ایجاد دسترسی نابینایان به نتهای موسیقی از طریق رایانه و نرمافزارهای ویژه فعالیت میکند. این برنامه به شکل برخط و در بستر نرمافزار زوم برگزار میشد. همچنین از دیگر تفاوتهای این دور از رقابت با ادوار قبلی این بود که متخصصان صدابرداری از طرف دنسینگ داتس پیش از شروع اجرا با شرکتکنندگان تماس میگرفتند و تلاش میکردند با همان امکاناتی که هر شرکتکننده در رایانه شخصی خود دارد، تنظیمات صوتی را به گونهای انجام دهند که شنوندگان، صدای مطلوبی را از اجرای هر فرد دریافت کنند. در پایان این رقابت هم به نفرات اول تا سوم جوایز نقدی اهدا شد. قابل ذکر اینکه میزبانهای این مسابقه استعدادیابی، در انتخاب نفرات برتر هیچ نقشی نداشتند و تماشاچیانی که با خرید بلیت در این کنسرت آنلاین حاضر شده بودند، میتوانستند با امکانات رأیگیری که در زوم تعبیه شده، نفرات برتر را انتخاب کنند. در نسخه صوتی پیشخوان درباره نحوه اجرای این مسابقه استعدادیابی نکات بیشتری را با شما در میان خواهیم گذاشت. همچنین به سراغ مرور یادداشتی از یک شعبدهباز نابینا خواهیم رفت. این یادداشت که در آن درباره روش کار این شعبدهباز توضیح میدهد، در ماهنامه «بریل مانیتور» منتشر شده است.
شما میتوانید نسخه صوتی پیشخوان را ذیل همین نوشته در وبسایت نسل مانا بشنوید. همچنین اگر علیرغم محدودیتها، هنوز میتوانید به واتسپ یا تلگرام دسترسی داشته باشید، پیشخوان را از طریق کانالهای ما در این دو پیامرسان هم دریافت خواهید کرد.
[1] Christine Ha
[2] FSCast
[3] NSite
[4] Eyes on Success
[5] Marion Haegeli
[6] Believe You Can
[7] Dancing Dots