استعفای اعضای هیئت مدیره شمنا/ پشت درهای شبکه ملی نابینایان ایران چه میگذرد
امیر سرمدی: مدیرمسؤول
درست از زمانیکه بهزیستی تصمیم گرفت خود اقدام به تأسیس شبکههای ملی در گروههای مختلف معلولیتی کند، کنشگران افراد دارای معلولیت، نقدهای فراوانی را به ورود و دخالت مستقیم این سازمان به این حوزه وارد کردند از سویی، بسیاری عنوان میکردند این اقدام بهزیستی باعث تفرقه و ایجاد چند صدایی در میان معلولان و تشکلهای آنها میشود و در سوی دیگر عدۀ دیگری معتقد بودند بهزیستی صلاحیت ورود به این عرصه را ندارد و این امر نیز مانند بسیاری از تصمیمات غیرکارشناسی در این سازمان، ره به جایی نخواهد برد. در این یادداشت، چگونگی روند شکلگیری شبکه ملی نابینایان ایران و حواشی آن، چرایی استعفای برخی از اعضای هیئتمدیره شمنا و آینده پیشروی این شبکه را از نظر خواهیم گذراند.*
حواشی شکلگیری یک شبکه جدید برای نابینایان
حالا تقریباً بیست ماه از تشکیل هیئتمدیره شبکه ملی نابینایان ایران (شمنا) میگذرد و گذر زمان نشان داد افکار عمومی جامعه نابینایان پیشبینی درستی از آینده داشته است. منتقدان در آغاز ماجرا بارها به بهزیستی هشدار دادند که پتانسیل فعلی تنها شبکه ملی نابینایان، یعنی چاووش را به رسمیت بشناسد، نقاط ضعف آن را برطرف کند و ضمن تقویت آن، از ایجاد چندصدایی در جامعه نابینایان جلوگیری کند. در مقابل اما بهزیستی اعلام کرد تنها شبکه ملی نابینایان، باید مجوزی را هم از سازمان بهزیستی دریافت کند. این در حالی است که یک شبکه با یک اسم، نمیتواند از دو نهاد مجوز فعالیت داشته باشد. هیئتمدیره چاووش در ابتدا از بهزیستی تقاضای مجوز کرد اما شگفت آنکه بهزیستی در پاسخ از آنها خواست در انتخاباتی که این سازمان برگزار میکند شرکت کنند تا بعد از اخذ رأی، با نام دیگری بتوانند مجوز این سازمان را دریافت کنند. مدیران چاووش برای نشان دادن حسن همکاری، این پیشنهاد را هم با ریاست وقت سازمان مطرح کردند که آمادگی دارند تا برای جلوگیری از ایجاد تفرقه در جامعه نابینایان، مجمع انتخاباتی چاووش را 25 فروردین 1400 زیر نظر بهزیستی برگزار کنند و سازمان به هیئتمدیره جدید، پروانه فعالیت دهد. اما این پیشنهاد مورد قبول بهزیستی قرار نگرفت و این سازمان، حسب تفسیر خود از ماده یک قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، تشکیل شبکههای ملی را حق مسلم خود برشمرد. یک شب قبل از برگزاری انتخابات فرمایشی به میزبانی بهزیستی، طی جلسهای با حضور تشکلهای تحت پوشش چاووش، اعضای این شبکه تصمیم گرفتند با توجه به اینکه سازمان ارادهای برای به رسمیتشناختن شبکه موجود ندارد، انتخابات را تحریم کنند و ثبت یک شبکه دیگر با دو اسم و مجوز جداگانه را بر خلاف مصلحت جامعه نابینایان اعلام کنند.
در نهایت 26 اسفندماه سال 1399، مجمع انتخاباتی شبکه ملی نابینایان ایران برگزار شد و برخی از تشکلهایی که در جلسه شب قبل انتخابات را تحریم کرده بودند، با فشار مدیران کل بهزیستی استانها وادار به شرکت در انتخابات شدند. در 22 فروردین سال 1400 نخستین جلسه هیئتمدیره شبکه ملی تشکیل شد و حمید جعفری بهعنوان مدیرعامل، جواد رضایی بهعنوان رئیس هیئتمدیره و علیاکبر جمالی بهعنوان نایبرئیس انتخاب شدند.
در مناقشه بهزیستی و وزارت کشور، دولت طرف بهزیستی را گرفت
در ابتدای سال 1400، مباحثات و اختلافنظرها در ارتباط با تأسیس شبکه ملی از سوی بهزیستی همچنان تداوم یافت و گروهی از کارشناسان، این کار بهزیستی را غیرقانونی قلمداد کردند؛ چراکه طبق ماده چهار آییننامه سازمانهای غیردولتی مصوب سال 1395 هیئت وزیران، تشکیل شبکههای ملی برعهدۀ وزارت کشور است. لذا یک دعوی حقوقی میان سازمان بهزیستی و وزارت کشور در اداره حقوقی نهاد ریاست جمهوری شکل گرفت و نهایتاً دولت، بهزیستی را مستثنا از آییننامه هیئت وزیران اعلام کرد. با رأی معاونت حقوقی ریاست جمهوری در مهرماه سال 1400 و تقریباً هفت ماه بعد از تشکیل شبکه نابینایان از سوی بهزیستی، تشکیل شبکهها توسط این سازمان ردای قانونی به تن کرد. در این بین، برخی دیگر از انجمنهای ویژه نابینایان هم که نسبت به عملکرد شبکه چاووش در سالهای اخیر انتقاد داشتند، امیدوار بودند شبکه جدید بتواند مطالبات آنها را در سطح کلان پیگیری کند.
شمنا، نخستین قربانی تمامیتخواهی بهزیستی
چنانچه در بالا اشاره شد، بیست ماه است که هیئتمدیره شمنا انتخاب شده است؛ اما بدیهیترین ملزومات تأسیس و اداره یک شبکه در سطح ملی، محقق نشده است. واقعیت آن است که بهزیستی از روز نخست، به دنبال ایجاد شبکهای تحت کنترل خود بود تا در مناسبات دولتی از آن در راستای اهداف خود استفاده که نه؛ سوءاستفاده کند. در ابتدا تصور میشد در راستای تحقق این اهداف از سوی بهزیستی، امکانات و اعتبارات مشخصی نیز در اختیار شبکه ملی نابینایان ایران قرار خواهد گرفت؛ اما گذر زمان نشان داد سازمان شاید در بخشی از اهداف خود در مناسباتی که با سایر سازمانها داشت، موفقیتهایی را در ظاهر بهدست آورد؛ اما درعینحال هیچ حمایتی را از شبکه تحت نفوذ خود بهعمل نیاورد. این سازمان حتی از تخصیص دفتر یا تأمین حداقلیِ اعتبارات بودجهای جهت پیگیری اهداف شبکه هم سر باز زد. بهنوعی میتوان شمنا را اولین قربانی سیاستهای نادرست بهزیستی در زمینه تأسیس شبکههای ملی افراد دارای معلولیت دانست؛ هرچند عملکرد ضعیف اعضای هیئتمدیره شمنا در این میان نیز به این مسئله دامن زده است. غرض از ذکر این حکایت، نه کشف مقصر، که یادآوری این نکته است که شمنا، با گذشت قریب دو سال از آغاز فعالیت، حتی نتوانسته یک گام پا را از نقطه آغاز فراتر بگذارد؛ نه وبسایت رسمی و دفتری برای خود دارد، نه در شبکههای اجتماعی فعال است و نه از میان تشکلهای ویژه نابینایان در کشور، عضوگیری کرده است. عملکرد هیئتمدیره شمنا در سطح نامهنگاریهای معمول اداری و شرکت در چندین جلسه بینتیجه و فرمایشی دولتی خلاصه شده است. واقعیت آن است که در این مدت، سازمانهای دولتی هم از شکاف ایجادشده و وجود دو شبکه ملی برای نابینایان سوءاستفاده میکنند که این، به هیچ عنوان به مصلحت جامعه نابینایان نیست. اگر در آمریکا سه شبکه ملی برای آسیبدیدگان بینایی وجود دارد یا کشور هندوستان با جمعیت میلیاردی خود دو شبکه ملی برای نابینایان دارد، شرح وظایف هر کدام از آنها مشخص است؛ اما در اکثر کشورها فقط یک شبکه برای گروههای مختلف معلولیتی وجود دارد.
نسل مانا رسانهای میکند/ استعفای چهار نفر از اعضای اصلی هیئتمدیره شمنا
چنانچه در بالا اشاره شد، ازآنجاکه شمنا در شبکههای اجتماعی ظهور و بروز رسمی ندارد، اکثر خبرهای مربوط به این شبکه هم پشت پرده مانده و رسانهای نشده است. اولین مستعفی شمنا سردار جواد رضایی، رئیس هیئتمدیره است. این عضو هیئتمدیره شبکه، در اسفندماه سال گذشته و بهعلت عدم همکاری بهزیستی و نبود هماهنگی با سایر اعضای هیئتمدیره، استعفای خود را تقدیم مدیران شبکه کرد و هیئتمدیره شمنا هم بعد از تعطیلات نوروز امسال موافقتش را با این استعفا اعلام کرد. طبق قانون باید یک نفر از اعضای علیالبدل که سرکار خانم عارف عشقی است، وارد اعضای اصلی هیئتمدیره شود؛ ولی با گذشت هشت ماه از استعفای سردار رضایی، این امر محقق نشده است. در ادامه روند استعفاها، مهرماه امسال هم بهدنبال کارشکنیهای بهزیستی، اینبار علیاکبر جمالی، نایبرئیس و طاهره اقبالی، عضو اصلی هیئتمدیره از سمت خود استعفا دادند. در آبانماه سال جاری نیز دکتر بیژن ذوالفقار نسب، بهعنوان خزانهدار و عضو اصلی هیئتمدیره، استعفای خود را اعلام کرد تا بهاینترتیب، چهار نفر از هفت نفر اعضای اصلی هیئتمدیره از جایگاه خود کنارهگیری کرده باشند. تا زمان نگارش این یادداشت، هنوز هیئتمدیره شمنا برای بررسی این مسئله تشکیل جلسه نداده است. علیاکبر جمالی در خصوص چرایی استعفای خود به نسل مانا میگوید: «مدیرعامل شبکه همکاری مناسبی با اعضای هیئتمدیره ندارد و در پیشبرد امور، کاملاً بیتفاوت، بیبرنامه و منفعل عمل میکند و بی هیچ دلیلی از شرکت در برخی از جلسات امتناع میکند.» جمالی میافزاید: «وقتی بهعنوان مدیرعامل انجمن نابینایان ایران برای نیازهای انجمن به بهزیستی نامه میزنم، میگویند باید نامه را از طرف شبکه ارسال کنید. قرار نیست با ایجاد شبکه، استقلال انجمنها را گرفته و آنها را از رسمیت بیندازید.» او در ادامه میافزاید: «بهزیستی شبکه را سپر انسانی خود کرده است و متأسفانه برخی از همنوعان نیز در پیشبرد امور با مدیران سازمان همصدا شدهاند. بهعلت تمامی نکاتی که در بالا مطرح شد، از هیئتمدیره شمنا استعفا میدهم؛ بلکه دوستان به خود بیایند و فکری بهحال مشکلات نابینایان کشور کنند. مرتضی نیکزاد، عضو دیگر هیئتمدیره در پاسخ به مسائل مطرحشده گفت: «بعد از تشکیل هیئتمدیره، منتظر ماندیم تا بخش حقوقی ریاست جمهوری تأسیس شبکه را قانونی اعلام کند. بعد هم درگیر تغییر دولت، تحولات تازه در وزارت تعاون و تغییر ریاست جدید سازمان بهزیستی شدیم. در دیماه 1400 شبکه رسماً به ثبت رسید و در اردیبهشتماه سال جاری پروانه فعالیت از سوی بهزیستی صادر شد.» نیکزاد در خصوص عدم ارائه امکانات و اعتبارات لازم به شبکه گفت: «سازمان به ما اعلام کرد که برای دادن دفتر مناسب، باید موانع قانونی از سوی دستگاههای حاکمیتی برطرف شود و بهعلت محدودیتهای بودجهای توانایی پرداخت اعتبارات مالی به شمنا را نداریم.» وی میافزاید: «بهعلت تغییر و تحولات بهزیستی، نتوانستیم با بخشهای مختلف سازمان کار کنیم و درحالحاضر هم تکلیف پست معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی مشخص نیست.» او در پایان در خصوص استعفای اعضای هیئتمدیره گفت: «این حق افراد است که بنا به تشخیص خودشان استعفا دهند. بعد از مشخص شدن تکلیف هیئتمدیره و در آینده، اقدام به عضوگیری خواهیم کرد. تشکلهایی که از هر دستگاه حاکمیتی مجوز داشته باشند، طبق اساسنامه میتوانند عضو شبکه شمنا شوند.»
شبکه ملی نابینایان ایران به چه سمت و سویی باید برود
مسئلهای که هیئتمدیره شمنا باید بهسرعت دربارهاش تصمیمات لازم را اتخاذ کند، رسیدگی به وضعیت نفرات مستعفی است. ازآنجاکه اکثریت اعضای هیئتمدیره استعفا دادهاند و با توجه به اساسنامه شمنا، لازم است مجمع فوقالعاده برای انتخاب یک نفر از اعضای اصلی و سه نفر از اعضای علیالبدل تشکیل شود. البته اعضای مجمع، ابزارهای قانونی فراتری را نیز در اختیار دارند که میتوانند از آن استفاده کنند. آنچه مسلم است، هیئتمدیره فعلی شمنا از مسیر اصلی خود منحرف شده و با این فرمان نمیتواند به سرمنزل مقصود برسد. تجربه بیست ماه گذشته نشان داده که شمنا نیاز به نیروهای جوان، متخصص و تازهنفسی دارد که توان تحقق اهداف شبکه را داشته باشند؛ نیروهایی که به فکر فروش محصولات و تجهیزات سازمان متبوع خود با نقاب شبکه ملی نابینایان ایران نباشند؛ نفراتی که بهجای مجیزگویی مدیران بهزیستی، به دنبال پیگیری مطالبات جامعه نابینایان نزد مسئولان باشند. شمنا نیاز به مدیران آگاهی دارد که هم با فناوریها و تکنولوژیهای روز دنیا آشنا باشند و هم بتوانند از طریق شبکههای اجتماعی با اعضای جامعه هدف خود ارتباط برقرار کنند. مدیرانی که نمیتوانند در طول نزدیک به دو سال فعالیت، امکانات حداقلی را برای شبکه خود فراهم کنند، قطعاً نخواهند توانست منجی چالشهای پیش روی نابینایان کشور باشند. البته اینکه در کشور ما حاکمیت اجازه رشد و بالندگی شبکههای ملی و سازمانهای مردمنهاد را نمیدهد، بحث دیگریست که از حوصله این یادداشت خارج است؛ اما با تکیه بر ظرفیتهای کنونی نیز میتوان در جایگاه یک شبکه ملی، امور مختلف را با اثربخشی بیشتری پیش برد. امیدواریم با تغییر و تحولات احتمالی در رأس سازمان بهزیستی و با تصمیم درست اعضای مجمع شمنا، شاهد عملکرد بهتر و منسجمتری از سوی اعضای هیئتمدیره و تشکلهای عضو شبکه ملی نابینایان ایران (شمنا) باشیم.