بر بال توانایی گفتوگوی نسل مانا با مهندس پورحسینی، کارفرمایی که اقدام به استخدام افراد نابینا کرده است.
میرهادی نایینیزاده: دانشجوی دکتری پژوشهای قرآنی
در این ماه برخلاف ماههای پیشین، پای صحبت کارفرمایی نشستیم که مبادرت به استخدام نیروی نابینا کرده است. از دغدغههای افراد بینا شنیدیم و فهمیدیم که اگر ما نابینایان تواناییهای لازم را برای ارائه نداشته باشیم، نمیتوانیم منتظر حرفۀ مناسبی باشیم. پیش از خواندن گفتوگو، لازم است بدانیم که قرار نیست در این شماره با یک کارفرما برای انتخاب حرفه و همکاری آشنا شوید؛ هدف اصلی این گفتوگو، به دست دادن الگوی مناسبی است برای تمام دوستان تا با استفاده از نکات آن بتوانند حرفۀ مناسبی برگزینند.
«جناب مهندس پورحسینی؛ ضمن تشکر از شما بابت شرکت در گفتوگو با نسل مانا، لطفاً سخن ابتدایی خود را با مخاطبین ما در میان بگذارید.»
«ضمن سلام و ابراز خرسندی از آشنایی با مجلۀ شما، امیدوارم در شرایط اکنون کشور، بتوانیم با نگاه زیبای شما قدم مثبتی در راستای پیشرفت کشورمان برداریم.»
«چرا و چهطور تصمیم گرفتید با نابینایان همکاری کنید؟»
«شروع همکاری ما با نابینایان بسیار اتفاقی بود. یکی از نرمافزارهای شرکت ما بسیار قدیمی بود و تاریخ ۱۴۰۰ را پوشش نمیداد. ما میدانستیم که با تعداد زیادی تماس از طرف مشتریها روبهرو خواهیم شد. برای این کار به دنبال نیرو بودیم که یکی از دوستان پیشنهاد استفاده از نابینایان را با ما درمیان گذاشت. لازم به ذکر است که پیش از این اتفاق، ما دو همکار ناشنوا هم داشتیم و خیلی کار کردن با افراد دارای معلولیت را غیرملموس نمیدیدیم. من طی تماسی که با انجمن نابینایان داشتم، موضوع را انتقال دادم و این دوستان تعدادی همکار را به ما پیشنهاد دادند. اکنون ما دو همکار نابینا داریم و با دو نفر نیروی نابینا هم همکاری را ادامه ندادیم. این عدم همکاری البته به هیچ وجه ارتباطی به نابینایی آنها نداشت؛ بلکه حوزۀ توانایی آنها در چیزهایی بود که مجموعۀ ما نمیتوانست از آن بهرهبرداری کند.»
«انتظار شما از یک نیروی نابینا چیست؟ چه چیزی باعث شد که دو نفر نابینای مزبور نتوانستند با شما کار کنند؟»
«همانطور که پیشتر گفتم، عدم همکاری ما با آنها از جهت عدمسازگاری شخصیت و توانایی این دو دوست با خواستههایی بود که مجموعۀ ما از نیروهای خود انتظار داشت. ما خواستار کسانی بودیم که توانایی برقراری ارتباط سازندۀ تلفنی را با مشتریهای مجموعه داشته باشند. واضح است که برای انجام این کار داشتن روابط عمومی خوب الزامی است. بهعنوانمثال در بخش خدمات پس از فروش، وقتی مشتری برای معضل یا مشکلی با شما تماس میگیرد، شما باید بتوانید درک متقابلی از وضعیت او داشته باشید و تا جاییکه امکان دارد یک گفتوگوی همدلانه را پیش ببرید. این موضوع ارتباطی به دیدن یا ندیدن هم البته ندارد و در آگهی استخدامی «داشتن روابط عمومی خوب» درج میشود. دوستانی که امکان ادامۀ همکاری ما با آنها میسر نشد، نمیتوانستند پاسخگوی نیاز مجموعۀ ما باشند.»
«جناب مهندس! همانطور که مستحضرید، کار کردن با افراد نابینا در ذهن کسانیکه اطلاع دقیقی از مسائل و تواناییهای افراد نابینا ندارند، میتواند چالشهای خاص خود را داشته باشد. آیا شما پیش از همکاری با نیروهای نابینای خود، چنین چالشی در ذهن داشتید؟»
«بله. من در ابتدای کار به شدت نگران رفتوآمد افراد نابینا بودم. از طرف دیگر، نحوۀ کار آنها با کامپیوتر هم برایم چالش ایجاد کرده بود. اکنون و با کار کردن با نابینایان، دریافتم که این دوستان میتوانند بهراحتی جابهجا شوند و بی هیچ مشکلی جای خود را پیدا کنند. از جهت بحث کامپیوتر هم من متوجه وجود نرمافزاری شدم بهنام NVDA که نیروهای مجموعه میتوانند با یک گوش حواس خود را به کامپیوتر معطوف کنند و از طریق گوشی تلفن هم با مشتری با بهترین کیفیت در ارتباط باشند. در برخی اوقات من از دوستانم که شرکت دارند، میخواهم تا کار کردن دوستان نابینای مرا ببینند. باید اشاره کنم که تجربۀ کاری من میگوید که کار نیروهای نابینای من بسیار دلسوزانه است و با سایر همکارانشان برابری کامل دارد.»
«یکی از مشکلاتی که افراد نابینا همواره با آن روبهرو هستند، عدم دسترسپذیری بسیاری از قسمتهای نرمافزاری شرکتها و ادارات است. آیا همکاران شما هم با این مشکل روبهرو بودهاند؟ شما چه تمهیداتی برای رفع این مشکل اندیشیدهاید؟»
«بله. این یکی از مشکلاتی بود که ما کوششهایی برای دسترسپذیری بخشهایی از نرمافزار شرکت داشتیم که با NVDA سازگار نیستند. در همینجا اجازه بدهید پیشنهادی داشته باشم برای کسانیکه در ایران تولید نرمافزار میکنند. بهعنوان کسیکه سازندۀ نرمافزار است، میتوانم ادعا کنم که با ایجاد تغییراتی کوچک و کمهزینه، امکان این وجود دارد که المانهای صفحه برای افراد نابینا از طریق نرمافزارهای صفحهخوانی مانند NVDA در دسترس قرار بگیرد. با انجام این تغییرات امکان اشتغالزایی برای بسیاری از افراد نابینا فراهم میشود.»
«به عنوان کسیکه با نابینایان کار کرده و با چالشهای پیش روی آنها آشناست، چه توصیههایی میتوانید برای ارتقای شغلی آنها داشته باشید؟»
«اولاً میخواهم تأکید کنم که همهچیز در انجام امور کاری به دیدن ربط ندارد. از دیگر سو، داشتن هر تخصصی میتواند منجر به نتیجۀ درستی در راستای انتخاب شغل باشد. من در مجموعۀ کاری خودم باید کسانی را انتخاب کنم که هنر مذاکره با انواع مشتری را داشته باشند. این کار البته میتواند از طرق مختلف آموخته شود و وجود چنین توانایی حتماً به استخدام میانجامد. کوتاهسخن اینکه داشتن خبرگی و تخصص کلید قفل کاریابی برای تمام افراد است و نابینایان عزیز هم از این موضوع مستثنا نیستند.»
«از طرف دیگر کارفرمایانی هم هستند که بدون توجه به تواناییهای افراد نابینا، بین آنها و کارمند بینا نفر دوم را انتخاب میکنند. آیا حرفی برای این دسته از افراد دارید؟»
«مهمترین چیزی که میتوانم در این رابطه بگویم، تجربۀ زیستۀ خود من است. من از همکاران نابینایی که دارم بسیار راضی هستم و میخواهم به تمام همکارانم توصیه کنم که استخدام افراد نابینا را امتحان کنند و مزایای آن را پیش چشم داشته باشند. لازم میبینم دوباره بر مطلبی که در باب نحوۀ دسترسپذیری نرمافزارها گفتم تأکید کنم و از سازندگان نرمافزار بخواهم با هزینهای مختصر و صرف زمانی کوتاه، امکان استفادۀ جامعۀ کاری را از تواناییهای نابینایان فراهم کنند.»
«از اینکه وقت خود را به نسل مانا اختصاص دادید، بینهایت از شما ممنونم.»
اگر تمایل دارید مشروح این گفتوگو را بشنوید، فایل صوتی این گفتوگوی شنیدنی را دریافت کنید.