اطلاعرسانی: گلایهنامه و یک نامه
به نام خداوند علم و هنر
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
باز هم سخن از مرکز فرهنگی نابینایان (رودکی) است که قریب به یک دهه است موضوع بحث بوده و مشکلاتش همچنان لاینحل باقی مانده است. همانگونه که مستحضرید، ما هر یک به گونهای از روشنیخانه این نهاد منحصربهفرد بیرون آمدهایم؛ خانهای که هماکنون پایههایش سست و ستونهایش لرزان است و گر به خود نیاییم و نجنبیم بر سر همگی ما آوار میشود و حاصل نیم قرن تلاش فرهنگی به باد فنا خواهد رفت.
در سال ۹۴ که رودکی از سوی مرکز نیکوکاری ریحانه به بهزیستی بازگردانده شد، طرحهای مختلفی از سوی انجمنهای نابینایی مبنی بر دولتی ماندن یا خصوصی شدن آن روی میز سازمان بهزیستی قرار گرفت که به دلایل گوناگون، هیچیک نتیجهای در بر نداشت. در آذرماه ۱۴۰۰ ما به اتفاق گروهی از دوستان نابینا بر آن شدیم تا موضوع رودکی را پیگیرانه دنبال کنیم؛ پس، نامهای مبنی بر احیای تشکیلات استخدامی رودکی، قرار گرفتن منابع مطالعاتی آن بر روی سایت و همچنین برگزاری کلاسهای آموزشی و توانبخشی را تنظیم و جهت جلب حمایت و پشتیبانی دلسوزان و فرهیختگان آسیبدیدگان بینایی بر روی سایت کارزار بارگذاری نمودیم که شوربختانه حمایت چندانی از این نامه به عمل نیامد؛ یعنی «خود غلط بود آنچه میپنداشتیم». به هر تقدیر، درخواست مزبور را برای ریاست سازمان بهزیستی نیز ارسال نمودیم و وقت ملاقات خواستیم که متأسفانه ما را نپذیرفتند و پس از کش و قوسهای فراوان که با رؤسای دفاتر این حضرات داشتیم، مطالبات ما مبنای جلسهای قرار گرفت که با آقای رامین رضایی، از مدیران توانبخشی، برگزار شد که نتایج عملی و ملموسی در پی نداشت. لذا مکتوب مفصل دیگری مبنی بر درخواست احیای تشکیلات مرکز رودکی تهیه و برای ریاست سازمان بهزیستی، دفتر ریاست جمهوری، سازمان امور استخدامی و اداری و کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ارسال نمودیم و پس از تماسهای متعدد و پیگیریها و دوندگیهای فراوان، پس از نُه ماه، در جلسۀ هماندیشی که به ابتکار مدیر مرکز رودکی در هشت اسفند ۱۴۰۱ تشکیل شد، اعلام گردید که به تازگی سازمان بهزیستی با احیای تشکیلات رودکی موافقت نموده و در باب این موضوع در حال مکاتبه با سازمان برنامه و بودجه است. همچنین کلاسهای آموزشی نیز منبعد در مرکز برگزار میشود.
ملاحظه میفرمایید که هنوز هیچ چیز مشخص نیست و پس از این مدت طولانی تازه بهزیستی موافقتش را اعلام نموده است و همچنان در ابهام به سر میبریم و کما فیالسابق، تشکیلات اداری و استخدامی و تخصیص بودجه برای رودکی در حال بلاتکلیفی است و این نهاد ملی در حال احتضار به سر میبرد. لذا اینجانب از همه دغدغهمندان فرهنگی معلولان بینایی که دل در گرو کتاب و کتابخوانی دارند و همچنین پرسنل مرکز که در سالهای اخیر با همۀ کمبودها و موانع پیشآمده با کار و فعالیت مضاعف خود موجودیت مرکز را حفظ نمودند که جای قدرشناسی نیز دارد، مصرانه میخواهم تا دست در دست یکدیگر دهیم، بر پایه نامه سرگشادهای که در پی میآید، احیای ردیف استخدامی و تخصیص بودجه برای مرکز رودکی را در دستور کار و مطالبات قانونمندانه خویش قرار دهیم تا مرکز رودکی از بلاتکلیفی رهایی یابد. برای هماهنگی بیشتر در این باب، با دفتر نسل مانا تماس حاصل فرمایید.
بسمه تعالی
حضور ارجمند جناب آقای دکتر لطیفی، ریاست محترم سازمان امور اداری و استخدامی و معاونت رئیس جمهور
با سلام
احتراماً به استحضار میرساند قریب نیم قرن است که مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی از مهمترین مراکز تولید کتب گویا و بریل برای افراد نابینا بوده و در ارتقای حیات علمی-فرهنگی این قشر نقش بسیار مؤثر و بسزایی داشته است؛ اما متأسفانه چند سالیست که فعالیت مرکز بسیار کمرنگ شده، کارمندان آن که بالغ بر شصت نفر بودند به کمتر از یکسوم تقلیل و در نتیجه تولید کتب به شکل چشمگیری کاهش یافته و مرکز در حال بلاتکلیفی به سر میبرد.
لذا جهت روشن شدن هرچه بیشتر این امر، تاریخچه برونسپاری و بازگشت ناقص مرکز رودکی به دامان دولت را ذیلاً ذکر مینماییم:
در سال 87 در اثر تصمیمات غیرکارشناسی برخی از مدیران بهزیستی، مرکز فرهنگی مادرتخصصی و منحصربهفرد رودکی بی آنکه در لیست هیئت واگذاری خصوصیسازی قرار گیرد، بدون طی تشریفات قانون مناقصه به بخش خصوصی یعنی مؤسسه نیکوکاری ریحانه که هیچ دانش و تخصصی در تولید کتب برای نابینایان نداشته واگذار گردید.
در اوایل دهه نود که بهزیستی پستهای پرسنلی خود را بازتعریف مینمود، رودکی را در چارت جدید خود حذف کرد و با این کار این مرکز عملاً همۀ پستهای خود را از دست داده و در حال حاضر پرسنل موجود همگی با پستهای ستارهدار مشغول کارند و این موضوع باعث شد تا در پایان سال 94 که مؤسسه ریحانه، رودکی را به بهزیستی بازگرداند، سازمان بهزیستی نتوانست برای رودکی بودجه و نیروی پرسنلی اختصاص دهد؛ زیرا امکان گنجاندن هزینههای رودکی در بودجۀ رسمی بهزیستی وجود ندارد و درنتیجه مرکز در حال بلاتکلیفی به سر میبرد.
برخی همچنان بر این باورند که مرکز رودکی باید برونسپاری شود؛ لکن ما عمیقاً معتقدیم که ضمن ضرورت بهرهبرداری از حداکثر ظرفیتهای مشارکتهای مردمی و خیرین، این مرکز به دلایل زیر باید زیر نظر مستقیم دولت اداره شود:
1- ازآنجاکه مجتمع فرهنگی رودکی یک نهاد مادرتخصصی و در حد و مرتبه کتابخانه ملی برای نابینایان است، ضروریست مدیریت راهبردی آن نیز همچون کتابخانه ملی در خیابان میرداماد زیر نظر مستقیم دولت صورت پذیرد تا از لطمات فرهنگی به جامعه هدف جلوگیری به عمل آید؛ زیرا نشر فرهنگ آن هم در بعد وسیع آن از وظایف حاکمیتیست که مقامات بالای نظام نیز به آن تأکید فرمودهاند.
اگر کتابخانه ملی به دلیل وجود مکتوبات نفیس و ارزنده در آن نباید خصوصی شود که قطعاً چنین است، کتابهای به خط بریل که از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است، شامل همین حکم میگردد.
2- در بسیاری از نقاط جهان مراکز تولید کتب بریل برای افراد نابینا دولتیست و از کمکهای بخش خصوصی نیز منتفع میگردند. مانند کتابخانههای کنگره آمریکا و RNID در انگلستان.
3- تجربه نشان داده است که اداره مرکز رودکی توسط بخش خصوصی به دلیل نداشتن نفع مادی و مقرونبهصرفه نبودن به لحاظ اقتصادی، نتایج مثبتی نداشته است؛ زیرا افراد نابینا که عمدتاً از دهکهای پایین جامعه هستند، به هیچ وجه قادر به خرید محصولات فرهنگی تولیدی مرکز نخواهند بود و کمکهای افراد خیر نیز ثبات و دوام نخواهد داشت.
لذا استدعا دارد اقدامات مقتضی را مبذول فرموده تا چارت سازمانی مرکز احیا و ردیف بودجه مختص به آن در سازمان امور استخدامی لحاظ گردیده تا مرکز از این بلاتکلیفی درآمده و زیر نظر ستاد مرکزی سازمان بهزیستی کشور بر کار خود ادامه دهد.
ضمناً به منظور ادای توضیحات کاملتر، خواهان ملاقاتی حضوری میباشیم.
لازم به ذکرست که مراتب فوق بارها به عرض مقامات سازمان بهزیستی رسانده شده که آخرین بار در نامه شماره 800-1400-15-11-91 به تاریخ 13/10/1400 بوده است.
با سپاس بسیار و امیدوار به عمل.