مدارس تلفیقی، تلفیق بیمهری با دانشآموزان نابینا: معلم رابط، مفهومی رنگباخته برای سیستم آموزشی
رؤیا بابایی: خبرنگار حوزۀ معلولان
برعکس تصوّر عمومی، همۀ نابینایان در مدارس استثنایی درس نمیخوانند، بلکه بسیاری از آنها در مدارس عادی و در کنار سایر دانشآموزان تحصیل میکنند و ازنظر توانمندی فکری و بهرۀ هوشی تفاوتی با همکلاسیهای خود ندارند؛ بنابراین به مدارسی که دانشآموزان نابینا و کمبینا را در خود میپذیرند «مدارس پذیرا» یا «مدارس تلفیقی» میگویند.
ایران حدود هفتهزار و دویست دانشآموز نابینا و کمبینا دارد که دوهزار و پانصد نفر از آنان نابینای مطلق هستند و برای تحصیل از کتابهای بریل یا فایلهای صوتی و حدود پنج هزار کمبینا و نیمهبینا از ابزارهای درشتنما استفاده میکنند. بد نیست بدانیم از این تعداد بیش از دو هزار نفر در مدارس استثنایی که تعداد آن در سطح کشور بیست و سه مدرسه است و پنج هزار نفر باقیمانده در مدارس تلفیقی درس میخوانند.
دبیران تلفیقی
دبیران تلفیقی موظفاند در هفته دو بار به دانشآموزان نابینا و کمبینایی که در مدارس عادی درس میخوانند سر بزنند، تکالیف آنها را کنترل کنند و چنانچه دانشآموز برای تبدیل کردن جزوهها به صوت یا بریل به کمک نیاز داشت، کمکشان کنند و با تبدیل تکالیف دانشآموزان، آن را به رؤیت معلم برسانند.
شوک آموزشی
پیش از این هر شش مدرسه را به یک دبیر تلفیقی میدادند تا هفتهای دو بار و هر بار دو ساعت به دانشآموزان نابینا سر بزند و با توجه به اینکه یک دبیر در طول هفته بیست و چهار ساعت کارِ موظف دارد؛ بنابراین دبیران تلفیقی با دو بار مراجعۀ هفتگی به شش مدرسه که هرکدام یک دانشآموز نابینا داشت، ساعت موظف خود را پر میکردند.
این روال اخیراً به دلایلی که شاید کمبود نیرو یکی از آنها باشد تغییر کرده است. در حال حاضر دوازده دانشآموز را در دوازده مدرسه به دبیر تلفیقی میدهند و او در هفته فقط یکبار میتواند به دانشآموزان سر بزند. در این رَویه ساعت موظفی دبیر تکمیل میشود، اما نیاز آموزشی دانشآموز برطرف نمیشود.
سرگردانی در مدارس
برخی خانوادههایی که فرزند نابینا دارند میگویند: در این سیستم دبیر یا معلم رابط همان هفتهای یکبار را هم به مدرسهها نمیروند و مراجعۀ آنها به دانشآموزان نابینا به ماهی یکبار و کنترل کردن تکالیف چند هفته در یک جلسه کاهش یافته است که این موضوع دانشآموزان را در فراگیری دروس گذشته و ارتباط با سرفصلهای جدید درسی سرگردان میکند.
مریم کشاورز، مادر یک دانشآموز نابینا، از شیراز میگوید: وقتی پسرم در کلاس هفتم وارد مدرسه عادی شد، تازه متوجه مشکلات آموزشی او در این مدارس شدم. دیدم معلم رابط هفتهای یکبار هم به مدرسه نمیآید و از اولیا میخواهند تا خودشان به پرسشها فرزندشان جواب بدهند.
اولیا جای معلم رابط
کشاورز میافزاید: در برخی مدارس از مادرها خواستهاند خودشان بهجای معلم رابط در دفتر مدارس و در ازدحام و شلوغی آن مکان، از فرزندانشان امتحان بگیرند، اما در مدرسۀ پسر من معاون یا مدیر مدرسه در ساعتهایی که سرشان خلوت است، از او امتحان میگیرند و این واقعاً لطف محسوب میشود!
او ادامه میدهد: پسر من کلاس نهم و نابینای مطلق است و در درس ریاضی نمیتوانست با همکلاسیهای خود و معلمی که درس را برای سی دانشآموز توضیح میداد پیش برود. وقتی به دنبال راهحلی برای این مسئله بودم، به من گفتند اولیا خودشان باید برای آموزش فرزندان نابینای خود وقت بگذارند، این در حالی است که برخی والدین سواد زیادی ندارند و گذشته از آن محتوای کتابها نسبت به زمان تحصیل والدین تغییر بسیاری کرده است و تدریس آن برایشان آسان نیست.
کشاورز میگوید: یکی از مادرها سنِ بالایی دارد و چهارمین فرزندش نابینا و همکلاسی پسر من است. او سواد چندانی ندارد و حتی مواقعی که پسرش در کلاسهای برخط حاضر نمیشود، متوجه شیطنت او نیست و من و سایر مادران این موضوع را به او اطلاع میدهیم. گذشته از این وظایف مادرانگی برای چهار فرزند که همگی در سن مدرسه و دبیرستان هستند، فرصتی برای رسیدگی به این امور برای او باقی نمیگذارد؛ بنابراین مدارس نباید توقع داشته باشند که نبود معلم رابط توسط اولیا پر شود.
سکوت مادران
ناهید محمدی که پسرش سال آخر دبیرستان را میگذارند، میگوید: من همۀ مشکلات آموزشی پسرم را به مدرسه انتقال میدهم، اما سایر مادران این کار را نمیکنند. من معتقدم شاید مدیران مدارس، خودشان از برخی مشکلات مطلع نباشند و ما باید آنها را آگاه کنیم، اما سایر مادران از ترس اینکه مبادا با گلایۀ آنها عذر فرزندشان از ادامۀ تحصیل در مدارس عادی خواسته شود، سکوت و فقط در بین مادران گلایههای خود را مطرح میکنند که این کار فایدهای ندارد.
کلاسهای پشتیبان
رضایی، یکی دیگر از مادران، با ابراز ناراحتی از کلاسهای برخط و پشتیبانی که برای این گروه از دانشآموزان در نظر گرفته میشود، میگوید: در خلال کلاس برخط ریاضی که درمجموع چهار دانشآموز نابینا دارد، گاهی آنقدر صدای گریۀ بچۀ کوچک معلم میآید که او مجبور میشود بارها کلاس را ترک کند و دوباره برگردد و درنتیجه دانشآموزان از درس چیزی دستگیرشان نمیشود.
احساننژاد، مادر یک دختر کمبینا، نیز چنین میگوید: معلم عربی دخترم سر کلاس برخط معمولاً در آشپزخانه، در حال آشپزی یا در حال ظرف شستن است و صدای تمام فعالیتهای او در کلاس درس پخش میشود.
او ادامه میدهد: حتی گاهی برخی از معلمها کلاس برخط را تعطیل میکردند و با بیان اینکه بعداً کلاس جبرانی میگذاریم، از بچهها میخواستند در صورت پیگیری مدرسه بگویید کلاس برگزار شده است، درحالیکه این رفتار تضییع حق این بچههاست.
شهریۀ مدارس
حسین احمدیان، پدر سه دختر، که یکی از آنها نابینای مطلق است نیز توضیح میدهد: وقتی تصمیم گرفتیم محدثه را در مدرسۀ عادی ثبتنام کنیم، آموزشوپرورش استثنایی نامهای داد و گفت طبق این نامه نباید از شما شهریه دریافت کنند، اما بااینکه دخترم را به مدرسۀ دولتی آوردهام، پارسال چهارمیلیون و سال قبلش حدود سهمیلیون و نیم از من شهریه گرفتند و به نامه هم اهمیتی ندادند.
دردسرهای معلم خصوصی
آقا و خانم خانمحمدی میگویند: یکی از مشکلاتی که با عدم مراجعۀ دبیران رابط به مدارس رخ داده این است که بچههای نابینا از مطالب کلاس جا میمانند و با مراجعۀ دیربهدیر دبیران رابط مطالب بهموقع یادآوری نمیشود و فراموش میشود.
آنها میگویند: سال گذشته وقتی گلایههایمان به مدرسه نتیجه نداد، برای درس ریاضی دخترمان معلم خصوصی گرفتیم، اما مشکل اینجا بود که آن معلم بریل نمیدانست و اینگونه شد که او ابتدا به من یا همسرم درس میداد، ما درس را به بریل تبدیل میکردیم و به آیلار توضیح میدادیم.
خانم محمدی میگوید: معلم خصوصی مسلط به بریل بسیار کم است. سال گذشته از آموزشوپرورش خواستیم تا معلمی را با این ویژگی برای آموزش خصوصی به ما معرفی کنند، اما آنها هم کسی را نمیشناختند.
فاجعۀ آموزشی
کمبود معلمهای تلفیقی و پر کردن جای این نیاز با افراد غیرمتخصص و بدون دانش کافی، یکی از فجایعی است که با آن روبهرو شدهایم. برخی از خانوادهها از سواد پایین معلمهای تلفیقی که اخیراً به مدارس فرزندانشان مراجعه میکنند، بسیار گلهمندند.
یکی از مادرها که پسر نابینای کلاس دهمی دارد میگوید: معلم پسرم حتی نمیتوانست انگلیسی را درست بخواند. پسرم مدام از او ایراد میگرفت و به دلیل تلفظ غلط متوجه منظورش نمیشد و درنهایت از او خواست حروف را هجی کند تا او متوجه منظورش شود!
آنها میگویند در سالهای قبل این مشکل وجود نداشت. همۀ دبیران رابط باسواد و پیگیر بودند، وقت زیادی میگذاشتند و حتی در ایام امتحانها اگر نیاز بود به منزل دانشآموزان میآمدند، اما حالا سه سال است بیسوادی برخی از معلمان برایمان عادی شده است.
چند بار به آموزش و پرورش مراجعه کرده و مشکل را منتقل کردهام، اما اهمیتی ندادهاند. آنها میگویند: الآن همه بیسوادند، شما دنبال چه چیزی هستید؟!
دانشآموزان نابینا، قربانیان اصلی
نقش معلمان رابط در پیشرفت آموزشی دانشآموزان کمبینا و نابینا بسیار اثرگذار است، اما اینگونه که پیداست اهمیت آنها برای نظام آموزشی رنگباخته است.
اگر نگوییم بحث معلمان رابط به حال خود رها شده است، دستکم میتوان گفت نگاه آموزش و پرورش به این موضوع مهم دیگر مانند گذشته نیست. معلمهای رابط در اثر تحمیل کار زیاد به انجام صحیح وظایف خود نمیرسند، بخش مهمی از وظایف این دبیران و معلمها بر دوش خانوادهها افتاده است و بسیاری از آنها قادر به تحمل سنگینی آن نیستند و در این میان دانشآموزان نیازمند به حضور این معلمها بیشترین آسیب را از این فقدان میبینند.
این مسئله در سرنوشت تحصیلی کودکان نابینا نقش عمیقی دارد و درحالیکه با بررسی و مدیریت اساسی میتوان آن را حل کرد، کسی به پیگیری و رفع این آسیب توجهی ندارد.
باید دید سازمان آموزش و پرورش در قبال مشکلات این قشر و گلایههای خانوادههای این دانشآموزان چه پاسخی دارد.