توی این قسمت هم قراره با یکی از نابیناهایی همکلام بشم که برای خودش یه شغل خوب داره؛ میخوام ببینم چطوری کاراش رو انجام میده و البته هدفم اینه که یهجورایی یه الگوی خوب برای شما مخاطبهای نابینا معرفی کنم. امروز من یه مهمون دارم که خیلی چیزی دربارهش نمیدونم. ازش میخوام خودش رو برامون معرفی کنه.
ـ اسم من امیلی مت کالدن است و اسم هنری من هم هِرمانیای آبی. کار من حول و حوش انواع هنر میچرخه. توی زمینههای خوداشتغالی هم فعالیت میکنم.
ـ برام دربارۀ مقدار و حالت بیناییت بگو!
ـ اگه بخوام در این باره حرف بزنم، میتونم بگم که بینایی من عین یه دوربین تنظیمنشده میمونه.
ـ تو یه اشارۀ کوچیک به شغلت کردی. میشه بیشتر برامون توضیح بدی توی کدوم هنر بیشتر فعالیت داری؟ از کدوم وسایل هنری بیشتر استفاده میکنی؟
ـاین روزها من بیشتر از رنگای اکریلیک استفاده میکنم، البته نقاشی با آبرنگ هم انجام میدم که اونم جای کار خودش رو داره. یکی دیگه از کارایی که انجام میدم، آرایشه که یه جورایی کار هنری محسوب میشه.
ـ من هیچوقت یه نقاش حرفهای نشدم و تو حتماً از من موفقتر بودی توی کارت. تو گفتی دیدت مثل یه دوربین تنظیمنشده میمونه و خب! دید مرکزی هم اونطور که باید، نداری. برام از مشکلاتی که در کارت داری… از این نظر حرف بزن!
ـ من به همین علت و تا حد زیادی بهخاطر صبری که ندارم، رفتم سراغ رنگ اکریلیک که زودتر خشک میشه و من میتونم کار رو بهتر ببینم.
ـ بذار یه کم به بحث آرایش وارد بشیم. تو برای این کار آموزش خاصی باید میدیدی؟
ـ میدونی سم؟! من از همون بچگی عاشق کارای اینطوری بودم. وقتی خانواده یا اعضای فامیل آرایش میکردن، بهشون نزدیک میشدم و اونا رو تا جایی که میشد تماشا میکردم. بعد سعی کردم خودم با دیدن چیزایی که توی اینترنت هست یه کم یاد بگیرم و درنهایت باید بگم برای کارِ مو، صورت و پوست رفتم کالج آرایشگری و دورههای مختصری دیدم، ولی اصل کار رو خودم کردم و سعی کردم خودم معلم خودم باشم.
ـ چند وقته که آرایشگری میکنی؟
ـ من کارم رو از سال ۲۰۱۴ شروع کردم. اون موقع من تو بوستون بودم و از وقتی برگشتم نیویورک هم به کارم ادامه دادم.
ـ میشه بهم بگی با چه مدل آدمایی کار کردی؟ تو تُوی ایمیلایی که باهم رد و بدل کردیم گفتی که با یه سری از موزیسینها هم کار کردی؟
ـ آره! من تو یکی دو تا ویدئوکلیپی که برای خوانندهها ساخته شده بود حضور داشتم. فک نمیکنم بشه اسمشون رو بیارم، چون حالت تبلیغ پیدا میکنه.
ـ دقیقاً همینطوره امیلی! خب! ولی میتونم بگم کار هیجانانگیزی میتونه باشه.
ـ صددرصد. خیلی جذاب بود که بهعنوان یه هنرمند توی همچین کاری هم وارد شدم و این رو یکی از کارایی
میدونم که همیشه هرجا که بتونم ازش یاد میکنم.
ـ امیلی! بهم بگو از چه وسایلی برای کارای هنری و آرایشیت استفاده میکنی؟
ـ خیلی سؤال خوبیه! راستش من خیلی از وسایل زیادی استفاده نمیکنم. من از محصولات آیفون و مکبوکم بیشترین استفاده رو میکنم. مهمترین کاری که باید بکنم اینه که وقتی عکس میگیرم، بتونم روی عکسم زوم کنم و بهترین استفاده رو ازش داشته باشم.
ـ تو توی کارای هنریت بیشتر دوست داری به جزئیات توجه کنی یا از مقیاسهای بزرگتر استفاده کنی؟
ـ یه جورایی ترکیب این دو تا میشه سم! من خودم خیلی دوست دارم به جزئیات بیشتر توجه کنم، ولی همیشه اونطور که میخوام تصویرش برام ساخته نمیشه و اونطور که دلم میخواد نمیتونم تصویرپردازی کنم، اما خیلی وقتا مخاطبهام میگن توی کارای تو جزئیات خیلی خوب به تصویر دراومدن.
ـ تو تا حالا تجربۀ هنر دیجیتالم داشتی؟
ـ تا حالا هیچوقت تجربهش نکردم، ولی فکر میکنم زوم کردن عکسا و کار کردن باهاشون توی هنر دیجیتال خیلیخیلی آسونتر از کاریه که من دارم میکنم.
ـ من پارسال کریسمس برای دخترم یه مداد اپل خریدم و وقتی خودم با مختصر دیدی که دارم باهاش کار کردم، حس کردم خیلی میتونه فوقالعاده باشه. من با سیستم کامپیوتر استودیویی مایکروسافتم کار کردم و توصیه میکنم تو هم حتماً امتحانش کنی.
ـ حتماً! فکر میکنم به تجربهش می ارزه که این کارو هم بکنم و بببینم چه فرقایی با کار من داره.
ـ خیلی مصاحبۀ خوبی بود، فکر کنم هر چی میخواستم رو پرسیدم. مرسی که توی این برنامه بودی!