پیشخوان: مروری بر پادکستها و نشریات انگلیسیزبان ویژۀ افراد با آسیب بینایی
امید هاشمی: سردبیر
بهتازگی در ایران روز دانشجو را پشت سر گذاشتهایم، پس شاید بد نباشد این شماره را با مطلبی مرتبط با دانشجویان نابینا آغاز کنیم. در ادامه هم به دنیای هوش مصنوعی سر میزنیم و امکان تازهای را که در اختیار نابینایان قرار گرفته است، به بحث خواهیم گذاشت. در آخر هم یکی از مطالبی را که قبلاً در همین سلسله نوشتهها دربارهاش نوشته بودیم، پیگیری خواهیم کرد و از تحققش و نتایجی که به دنبال داشته است، برایتان خواهیم نوشت. سپس به شیوۀ اغلب شمارههای پیشخوان، به سراغ زندگی یک قهرمان نابینا خواهیم رفت.
سپاسگزاری دانشجوی نابینا از خدمات دانشگاهی که در آن تحصیل میکند
تعجب نکنید! این یک تیتر خیالی نیست. دانشجویی پیدا شده که از خدماتی که دانشگاه محل تحصیلش در اختیار او گذاشته ممنون است، البته نکتۀ ماجرا این است که این اتفاق، طبیعتاً نه در ایران، که در انگلستان به وقوع پیوسته است.
«آیلی موریسون»[1]، 22 ساله و اهل ابِردین، شهری در شمال شرقی اسکاتلند است. او که در حال حاضر در دانشگاه شهر زادگاهش دانشجوی سال سوم فیزیک است، همزمان به آرپی و آپراکسی چشم مبتلا است و به همین خاطر هم اکنون فقط 3درصد بینایی دارد و آپراکسی هم باعث شده نتواند چشمها را حرکت دهد و درنتیجه همین اندک بینایی هم بهصورت تونلی است و آیلی میدان دید ندارد. اولین جایی که آیلی متوجه دشواریهای ناشی از کمبینایی شد، زمانی بود که باید در کلاس آزمایشگاه الکترونیک شرکت میکرد. او میگوید: «صفحهای در مقابلمان قرار داشت که تعدادی سوراخ ریز بر رویش تعبیه شده بود و ما باید روی آن صفحه، یک بورد الکتریکی درست میکردیم. ادواتی که با آنها کار میکردیم، خیلی روز بود و رنگ مرز بین سوراخها هم طوری نبود که من بتوانم آنها را از هم تمییز بدهم. آنجا بود که دلم میخواست بنشینم و به حال خودم زار بزنم، اما کمک استاد و مددکار دانشگاه مرا از آن حال نجات داد».
در بسیاری از دانشگاههای معتبر و غیر معتبر دنیا یک جایگاه شغلی با عنوان «مشاور پشتیبانی دانشجویی» وجود دارد که وظیفهاش حمایت از دانشجویان و کمک به آنها در شرایط خاص است. هر مشاور، وظیفۀ حمایت از تعداد مشخصی از دانشجویان را بر عهده دارد و معمولاً یکی از پشتیبانها هم در زمینۀ افراد دارای معلولیت تخصص دارد و از این افراد پشتیبانی میکند. در دانشگاه ابردین هم «جرالدین لینچ» نام کسی است که این وظیفه را به عهده دارد. جرالدین به آیلی کمک کرده است تا او بتواند درس مورد نظر را بهجای آزمایشگاه، در محیط مجازی بگذراند. او بهجای استفاده از آزمایشگاه، تمامی آزمایشها را در یک محیط نرمافزاری به انجام رسانده و توانسته است درس مورد بحث را با نمرهای درخور بگذراند.
آیلی بسیار از همکاری دانشگاهش با او خرسند است و معتقد است اگر این همکاری رخ نمیداد، او هرگز نمیتوانست از آن درس نمرۀ مطلوبی به دست آورد. او بر این باور است که نابینایان در هنگام تحصیل، با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند و یکی از مواردی که میتواند برای رفع آن مشکلات به آنها کمک کند، برقراری تعامل صحیح و مؤثر با عوامل دانشگاه است. او همچنین معتقد است نابینایان باید در مواردی مثل آنچه او تجربه کرده، پشتیبان همدیگر باشند و با به اشتراک گذاشتن تجربیاتشان راه را برای سایر نابینایان هموار کنند. او خود نیز در این زمینه پیشقدم شده و حالا به نمایندگی از شاخۀ جوانان مؤسسه ملی سلطنتی بریتانیا، عضوی از مجلس ملی جوانان اسکاتلند است و برای احقاق حقوق جوانان نابینا تلاش میکند.
اگر شنوندۀ نسخه صوتی پیشخوان باشید، علاوه بر قصۀ زندگی آیلی، با فعالیتهای شاخۀ جوانان مؤسسه ملی سلطنتی بریتانیا هم بیشتر آشنا خواهید شد.
فراتر از هوش بشری / هوش مصنوعی همچنان در خدمت نابینایان
هوش مصنوعی همچنان میتازد و چه چیز بهتر از این؟ حالا دیگر بسیاری از کارهایی که ما برای انجامشان دست به دامان دوست و آشنا میشدیم، به سادگی یک چَت کردنِ ساده قابل انجام است. نرمافزارهای کمکتوانبخشی هم که تابهحال استفاده میکردیم، یکییکی، دارند به سمت استفاده از هوش مصنوعی میروند تا میزان وابستگی به نیروی انسانی را کاهش دهند و هزینهها را کم و دقت و کیفیت را زیاد کنند. ماه پیش، همینجا از اِنویژن گفتیم و حالا باید سراغی از «بیمایآیز»[2] بگیریم که امکان کمک گرفتن از هوش مصنوعی را برای کاربرانش فراهم کرده است؛ امکانی که البته چند وقتی میشود که در دسترس قرار گرفته، اما حالا آن را به شکلی عمومیتر، در نسخۀ اندرویدش هم عرضه کرده است.
در یکی از آخرین شمارههای پادکست «آیز آن ساکسِس»[3]، پیت و نانسی، میزبان «هانس یورگن وایبرگ»،[4] مؤسس این اپلیکیشن بسیار محبوب بودند. هانس از شروع کار اپلیکیشن حکایت میکند؛ از روزی که در سال ۲۰۱۲ کار را در دانمارک کلید زده است تا به امروز که افرادی در دانمارک، فنلاند و آمریکا کار توسعۀ آن را به عهده دارند. او همچنین دربارۀ فواید بهکارگیری هوش مصنوعی در بیمایآیز هم برای ما میگوید. به کمک این فناوری تازه، کاربران میتوانند یک عکس را به هوش مصنوعی بسپارند تا از جزئیاتش باخبر شوند. به لطف قابلیتهای هوش مصنوعی، حتی این امکان هم فراهم شده که کاربران بتوانند دربارۀ عکس، با بیمایآیز گفتگو کنند و سؤالاتشان را بپرسند؛ بهعنوانمثال پیت در ابتدای گفتگو، یک عکس شامل تصویر دوازده نفر را برای بیمایآیز ارسال کرد و هوش مصنوعی، توصیفی کلی از آن را ارائه داد. در ادامه، پیت دربارۀ یکی دو نفر از افراد داخل عکس، سؤالاتی پرسید و هوش مصنوعی بهخوبی به سؤالات پاسخ داد.
هانس خود معتقد است این امکان بهخوبی میتواند در اختیار دانشجویان و محققان نابینا قرار گیرد؛ بهعنوانمثال کسب اطلاع از محتوای نمودارها، یکی از مشکلات همیشگی دانشجویان نابینا است و حالا آنها میتوانند با بارگذاری عکس در بیمایآیز، دربارۀ نمودار مورد نظرشان با هوش مصنوعی گفتگو کنند و اطلاعات لازم را به دست آورند.
قابلیت تماس با آشنایان، دیگر امکانی است که به بیمایآیز اضافه شده است. در این قابلیت، کاربر نابینا میتواند تا پنجاه نفر از آشنایانش را در قالب یک گروه به بیمایآیز معرفی کند تا در مواقعی که کمک یک آشنا لازم است، با لمس یک دکمه، هرکدام از آشنایان که در آن لحظه امکان پاسخگویی داشت، بتواند به او کمک کند. قابلیت گروهبندی در بیمایآیز فقط محدود به این امکان نیست و امکانات تازۀ زیادی را به این نرمافزار افزوده است. هانس در مورد اضافه کردن هوش مصنوعی به بیمایآیز با یک چالش جالب هم مواجه بود که بررسی این چالش عجیب را به نسخۀ صوتی پیشخوان وامیگذاریم.
از کالیفرنیا تا ایلینوی، نیرو گرفته از بریل
در هفدهمین شماره از پیشخوان، دربارۀ یک داور هاکی نوشته بودیم که میخواهد مسیری طولانی را به نفع نابینایان رکاب بزند. «دَن اورورک»،[5] داور پنجاهسالۀ لیگ هاکی آمریکا است که پدر و پدربزرگش به دلایلی نابینا شدهاند و زندگی او نیز به همین واسطه، با نابینایان آشنا شده و پیوند خورده است. دن تصمیم میگیرد مسیر طولانی کالیفرنیا تا ایلینوی را با هدف آگاهیبخشی در خصوص نابینایی با دوچرخه رکاب بزند. او بهتازگی این کار را به سرانجام رسانده و موفق شده در مدت شش هفته این مسیر را بپیماید. او این مسیر ۲۵۰۰ مایلی را در حالی پیموده است که همسر، فرزند و سگش هم با اتومبیل به دنبالش این راه را طی کردهاند. دن توانسته با رکاب زدن این مسیر طولانی، مبلغ پنجاه هزار دلار را به نفع فدراسیون ملی نابینایان آمریکا جمعآوری کند؛ پولی که قرار است صرف اجرای طرحهایی با محوریت ترویج بریل بشود. فدراسیون همچنین قرار است این پول را برای توسعۀ پروژۀ بِل آکادمی هزینه کند. دربارۀ اینکه پروژۀ موسوم به «بل آکادمی» دقیقاً چیست و چه هدفی را دنبال میکند، در نسخۀ صوتی پیشخوان نکاتی خواهید شنید. دن همچنین بارها در رسانههای محلی شهرهایی که از آنها عبور میکرد، حاضر شده و دربارۀ نابینایی و چند و چونش برای مردم صحبت کرده است. یک مراسم رسمی هم به افتخار دن برگزار و یکی از جوایز معتبر لیگ هاکی به او اهدا شد. ما بازگویی جزئیات سفر دن را به نسخۀ صوتی پیشخوان خواهیم سپرد. همچنین در نسخۀ صوتی، با یکی از قهرمانان نابینا آشنا خواهیم شد. سارا زنی است که انواع بلایای طبیعی و غیر طبیعی را پشت سر گذاشته است، اما حالا توانسته با فائق آمدن بر همۀ مشکلات، خود را بهعنوان مربی نابینایان، نویسنده، سخنران و پادکستساز نابینا به جامعه بشناساند. کسی که از سارا میزبانی میکند هم خودش قهرمانی تمامعیار است. او از معدود آدمهایی است که از مننژیت جان سالم به در برده است، اما نتوانسته چشم سالم هم به در ببرد. حالا چند وقتی است که پادکست میسازد تا به سایر کسانی که نابینا میشوند یادآوری کند که زندگی به پایان نرسیده است.
اگر میخواهید هر آنچه را تابهحال خواندید، با تفصیل بیشتری از زبان میزبانهای پادکست پیشخوان بشنوید، پروندۀ صوتی را ذیل همین نوشته در وبگاه نسل مانا بارگیری کنید. شما همچنین میتوانید آن را از کانالهای ما در شبکههای اجتماعی هم دریافت کنید.
[1]. Eilidh Morrison
[2].Be My Eyes
[3].Eyes on success
[4].Hans Jørgen Wiberg
[5].Dan O’Rourke