سم: سلام رفقا! مثل همیشه به برنامۀ ما خوش اومدید. امروز هم یه مهمون خیلی فوقالعاده داریم. دوست من، جیمز، قراره برامون راجعبه شغلش صحبت کنه. خب جیمز! لطفاً خودت رو معرفی کن و قبل از هر چیز از مشکل بیناییت برامون بگو.
جیمز: ممنون که من رو دعوت کردید. اسم من جیمز وُرنْکِن هست و در شمال شرق اوهایو زندگی میکنم. بیماری چشمی من یه بیماری پیشروندهست به نام «دیستروفی شبکیه»[1] که پانزدهشانزده سالیه من رو درگیر خودش کرده و اگه بخوام خیلی ساده توصیفش کنم، مثل این میمونه که همزمان هم دوربین باشی هم نزدیکبین. دید نزدیکم خیلی کاربردی نیست و در فاصلۀ بیشتر از یک و نیم متر هم دیدم تار میشه و جزئیات و رنگا رو تشخیص نمیدم.
ـ چند دقیقه پیش به من گفتی که میزان بیناییت رو نمیدونی. فکر میکنم این سؤال به ما کمک کنه، وقتی با کامپیوتر کار میکنی میزان درشتنمایی که ازش استفاده میکنی چقدره؟
ـ معمولاً ۲۰۰ تا ۳۰۰درصد، اما فاصلهم با مانیتور فقط ده سانتیمتره. هم به مونیتور نزدیک میشم هم شدت درشتنمایی رو بالا میبرم.
ـ چقدر این کار برای من آشناست. خب جیمز! زندگیت رو چطور میگذرونی؟
ـ در اصل در دنیای استراتژی بازاریابی تجاری مشغولم، اما بهتازگی به دنیای دسترسپذیری دیجیتال وارد شدم. چون مدرکم در زمینۀ بازاریابی تجاری بود، این کار رو شروع کردم. در این فضا کارهایی مثل طراحی وبگاه، بهینهسازی موتور جستجو، تبلیغات در گوگل و رسانههای اجتماعی رو انجام میدادم. حدود دو سال پیش بود که در یک گفتگو بحث دسترسپذیری دیجیتال مطرح شد و من بااینکه با معلولیت بزرگ شده بودم و پنج سال هم در کالج درس خونده بودم، در نهایت شگفتی هیچچیز راجعبه این موضوع نشنیده بودم. خب! من بهجای شرمندگی و دور شدن از این مبحث به سراغش رفتم و حدود یک سال و نیم در موردش تحقیق کردم، راهنمایی گرفتم و قبل از تصمیم به تغییر شغل، کارهایی از این دست انجام دادم؛ چون میخواستم در انجام یه کار جدید، بهترین نسخۀ خودم باشم، نه اینکه صرفاً بهعنوان یک مبتدی کار جدیدی رو شروع کنم و کمکم رشد کنم.
ـ خب جیمز! تو یه کم از راهنمایی و آموزشایی که گرفتی حرف زدی. آیا این آموزشا روند عادیای هست که برای ورود به این شغل باید طی بشه یا تو راه خودت رو رفتی؟ بهطورکلی چه آموزشایی برای این شغل وجود داره؟
ـ قطعاً من راه خودم رو رفتم، البته با راهنمایی برخی اساتید. درکل فکر نمیکنم راه مستقیم و مشخصی برای ورود به حوزۀ دسترسپذیری دیجیتال وجود داشته باشه. این حوزه، تقریباً حوزۀ نامحدودیه، درست مثل استانداردها و دستورالعملاش. خب! قطعاً شما میتونید گاهی آموزشا و حتی دورههای آموزشی هم در این زمینه پیدا کنید، اما همۀ اینا بهنوعی تونلی به سمت انجمن بینالمللی متخصصان دسترسپذیری هستن؛ همون سازمانی که آزمونای پروانۀ دسترسپذیری رو برگزار میکنن و در نهایت گواهی رو به افراد واجد شرایط که آزمون رو با موفقیت بگذرونن اعطا میکنن.
ـ معمولاً ما فکر میکنیم برای حوزههایی مثل توسعۀ وبگاهها یا فناوری اطلاعات کلاسای آموزشی مشخصیست که افراد رو تا حدی با این حوزهها آشنا میکنه. ولی درکل به نظر میرسه مفهوم دسترسپذیری روزبهروز مرسومتر میشه.
ـ یه جوک بین همکاران من هست و اونم اینه که برای هر مدرک چهارساله شاید بهزحمت یه دورۀ آموزشی راجعبه دسترسپذیری پیدا بشه. در مورد درستی یا نادرستی این نکته نظری ندارم، ولی من واقعاً میبینم که بهمرور زمان از واژۀ دسترسپذیری در نرمافزارها و وبگاهها خیلی بیشتر از قبل استفاده میشه. خیلی میشنوم که میگن نرمافزار ما برای افراد معلول دسترسپذیر شده و نه صرفاً برای افراد عادی؛ بنابراین خط خاکستری بین دسترسپذیری و قابل استفاده بودن، روزبهروز خاکستریتر میشه و به نظر من این لزوماً چیز بدی نیست.
ـ اگه کسی بخواد این مسیر رو دنبال کنه، به نظر تو به چه آموزشا و تخصصایی نیاز داره؟
ـ راستش من با جستجو در گوگل شروع کردم و اولین چیزی که جستجو کردم راهنمای دسترسپذیری محتوای شبکه بود که ورژن فعلیش 1 و 2 هست. خوندن محتوای این راهنما درک عمیقتری راجعبه این حوزه به ما میده. بعد از اون میتونید مطالبی رو جستجو کنید که کنجکاوی شما رو قلقلک میده. واقعیت اینه که دنیای دسترسپذیری بسیار گستردهست، مثلاً شما میتونید بر بحث دسترسپذیری چندرسانهای، دسترسپذیری وبگاهها، نرمافزارهای تلفن همراه، پروندهها یا مدیریت پروژه تمرکز کنید، البته از راهنمای کاربردی اونا هم استفاده کنید.
ـ خب! بریم سراغ ابزارا. برای این شغل از چه ابزارایی استفاده میکنی؟ نرمافزار، سختافزار، زمان، وسیلۀ حمل و نقل، بهطورکلی به چه ابزارایی نیاز داری؟
ـ زیبایی فضای دسترسپذیری دیجیتال، بهخصوص وقتی در حوزۀ تست نرمافزارا و وبگاهها و متنا کار میکنی، اینه که از هر ابزار دسترسپذیری، چه نرمافزار و چه سختافزار، که شما باهاش راحتید، میشه استفاده کرد؛ درواقع شرکتایی هستن که برای تست نرمافزارا، متنا و وبگاههاشون دنبال افرادی میگردن که ازشون کمک بگیرن؛ بنابراین شما با هر ابزاری که راحتید، میتونید فرصتای شغلی متناسب با اون ابزار مورد نظرتون رو پیدا کنید و با هر ابزاری که باهاش راحتید کار کنید، مثلاً من با متنای درشتخط، مرورگرای دسکتاپ، افزایش اندازۀ متن و استفاده از تضاد رنگا در موبایل و صفحهخوان انویدیای استفاده میکنم و وقتی قراره دسترسپذیری وبگاهی رو تست کنم، حوزۀ کار من میشه همون ابزارایی که کار باهاشون برام راحته، مثلاً متناسب بودن تضاد رنگا در یک وبگاه رو تست میکنم. خیلی از این موارد هست که شما میتونید انتخاب کنید و در اونا مهارت پیدا کنید. حوزۀ دسترسپذیری با در نظر گرفتن انواع معلولیتا اونقدر گستردهست که شما باید مبحث مورد علاقۀ خودتون رو پیدا و در اون مهارت پیدا کنید.
ـ قبل از این شغلا شغلای دیگهای هم تجربه کردی؟
ـ بله! در سال اول کالج فقط شش هفته توی یه رستوران کار میکردم. به نظرم اونا متوجه مشکل بینایی من نشدن و من رو برای انجام همۀ کارها بیرون میفرستادن و این خیلی برای من استرسزا و خستهکننده بود. بعد از اون یه تولیدی کوچیک تیشرت و هودی راه انداختم. بعد همه چی دومینووار پیش رفت و توجهها به سمت کار من جلب شد. مردم میپرسیدن چطور میتونی تو فضای مجازی اینقدر دنبالکننده داشته باشی. پس شروع کردم به کارهایی مثل مشاوره در زمینۀ بازاریابی. درنهایت با شرکتا و سازمانای زیادی در این حوزه کار کردم و از هر فرصتی برای کار کردن تو این حوزه استفاده کردم و درنهایت به این شغل رسیدم.
ـ چقدر عالی جیمز! خیلی ممنونم از اینکه قصۀ خودت رو با ما به اشتراک گذاشتی.
[1] Generic retinal dystrophy