پرداخت مستمری به افراد با آسیب بینایی، آری یا نه

امین عرب: آموزگار دانش‌آموزان با نیازهای ویژه فارس

0

فردی در حال شمارش اسکناس

یکی از مهم‌ترین مشکلات زندگی افراد با آسیب بینایی، مسائل معیشتی و دسترسی به منابع مالی است. محدودیت‌های ناشی از آسیب بینایی و موانع فراوانی که به‌صورت فیزیکی یا اجتماعی بر سر راه اشتغال این قشر وجود دارد، مانع از آن است که آنان بتوانند نیاز‌های اقتصادی خود را برطرف کنند. نرخ بیکاری در تمامی کشور‌های دنیا در جمعیت با آسیب بینایی نسبت به عموم جامعه بالاتر است و همین موضوع سبب شده است که سیاست‌های حمایتی متفاوتی برای بهبود این شرایط در پیش گرفته شود. برخی معتقدند پرداخت کمک‌هزینه از منبع درآمد‌های دولتی می‌تواند راهی برای جبران فرصت‌های نابرابر اشتغال افراد دارای معلولیت، ازجمله آسیب‌دیدگان بینایی باشد. گروهی دیگر با پرداخت هرگونه کمک‌هزینه مخالف‌اند و باور دارند که بهتر است این مبالغ را صرف ایجاد شرایط برای اشتغال این قشر کرد. هدف ما در این جستار این است که ابعاد مثبت و منفی هریک از راهکار‌های حمایتی ذکر شده را بررسی و ابعاد گوناگون آن را روشن‌تر کنیم.

پرداخت کمک‌هزینه: گونه‌ای از تبعیض مثبت

حامیان پرداخت کمک‌هزینه معتقدند که تبعیض‌های موجود در جامعه موجب می‌شود افراد با آسیب بینایی نتوانند حضور مؤثری در جامعه داشته‌ باشند، چون امکان تحصیل آنها در بسیاری از زمینه‌ها فراهم نیست، دسترسی‌پذیری لازم در محیط‌های کاری برای آنان وجود ندارد و بسیاری از کار‌فرمایان حاضر به استخدام کارمند با این ویژگی نیستند؛ درنتیجه شانس اشتغال برای این گروه از متوسط جامعه کمتر است. به‌منظور دسترسی افراد با آسیب بینایی به حداقل رفاه اجتماعی، لازم است این تبعیض مثبت در خصوص آنان اعمال شود و کمک‌هزینه‌ای برای حمایت از آنها در نظر گرفته شود. همچنین هزینۀ زندگی افراد با آسیب بینایی نسبت به متوسط جامعه بیشتر است. آنان برای بهره‌مندی از یک زندگی معمولی به وسایل توان‌بخشی، تجهیزات ویژه، شیوه‌های حمل و نقل خاص و دیگر ابزار‌های رفاهی نیازمندند؛ بنابراین به‌منظور جبران این هزینه‌ها لازم است حمایت‌هایی در قالب پرداخت نقدی و غیرنقدی در نظر گرفته شود. این حمایت‌ها حتی در صورت اشتغال فرد نیز می‌بایست انجام شود تا هزینه‌های مازاد زندگی این قشر را جبران کند.

در نقد موافقان

گروهی علی‌رغم پذیرش تبعیض‌هایی که در خصوص افراد با آسیب بینایی در جامعه وجود دارد، دلایل موافقان را به چالش می‌کشند. آنان معتقدند که هرچند پرداخت کمک‌هزینه می‌تواند به‌صورت موقت بخشی از مشکلات معیشتی افراد با آسیب بینایی را برطرف کند، نمی‌تواند در بلند‌مدت به ایجاد فرصت‌های برابر منجر شود. ایجاد شرایط اشتغال نیازمند توسعۀ زیرساخت‌ها است که پرداخت کمک‌هزینه کمکی به آن نمی‌کند.

علاوه بر آن برای کاهش هزینه‌های زندگی افراد با آسیب بینایی می‌توان تدابیر دیگری اندیشید، مثلاً دسترسی‌پذیر کردن وسایل حمل و نقل ارزان می‌تواند این گروه را تا اندازۀ زیادی از اتکا به تاکسی و حمل و نقل گران‌قیمت بی‌نیاز کند، پس ایجاد زیر‌ساخت می‌تواند اثر‌گذاری بیشتری داشته ‌باشد. وسایل توان‌بخشی را نیز می‌توان خرید و پس از نیاز‌سنجی دقیق به دست مخاطبان رساند؛ بنابراین پرداخت پول نقد برای این موضوع نیز لازم نیست.

کمک‌هزینه: عاملی برای از بین رفتن انگیزۀ اشتغال

برخی پرداخت کمک‌هزینه به افراد با آسیب بینایی را بازگشت به عقب و اعمال سیاست‌های شبه‌خیریه می‌دانند. آنان معتقدند حمایت‌های نقدی موجب می‌شود

افراد انگیزۀ خود را برای اشتغال از دست بدهند و به دریافتی حداقلی قانع باشند که این شیوه از پیشرفت آنها جلوگیری می‌کند. در این صورت این قشر که نیاز بسیاری به داشتن شغل احساس نمی‌کنند، تلاشی برای ایجاد زیرساخت‌های اشتغال نخواهند کرد. از بین رفتن مطالبات موجب می‌شود که دولت‌ها نیز ایجاد بستر اشتغال را در اولویت قرار ندهند و درنتیجه تلاشی برای از بین بردن تبعیض‌ها به آن میزان که شایسته است صورت نگیرد. مقایسۀ کشور‌های حوزۀ اسکاندیناوی به‌عنوان پرداخت‌کنندگان کمک‌هزینه با کشور‌های کاپیتالیستی مثل ایالات‌متحده بیانگر این موضوع است.

در ضمن آنان صرف هزینه برای ایجاد زیرساخت‌های اشتغال را راه مناسب‌تری می‌دانند. به باور این گروه، کشور‌هایی که پرداخت کمک‌هزینه را در دستور کار خود دارند، ماهانه مبلغ گزافی را به‌صورت نقدی به جیب افراد سرازیر می‌کنند، حال آنکه می‌توان با این مبلغ گام‌های مهمی برای ایجاد بستر اشتغال برای افراد با آسیب بینایی برداشت؛ برای مثال برنامه‌های مهارت‌آموزی و آگاهی کار‌فرمایان را نسبت به ظرفیت‌های افراد با آسیب بینایی در فضای کار اجرا کرد. شرایط روان‌شناختی را نیز نباید نادیده گرفت. پرداخت کمک‌هزینه می‌تواند نوعی از احساس وابستگی را به افراد القا کند و به ایجاد باور‌های غلطی چون من کاملاً ناتوانم منجر شود.

در نقد مخالفان

از سوی دیگر برخی دلایل مخالفان را زیر سؤال می‌برند. آنان معتقدند که کمک‌هزینه اگر به میزان مناسب و با وجود ساز و کار درست پرداخت شود، انگیزۀ کار را آن‌چنان از بین نمی‌برد. اگر مبلغ کمک‌هزینه در حدود حداقل دستمزد یا کمتر باشد، افراد برای دستیابی به شغل و درنتیجه درآمد بالاتر تلاش می‌کنند.

همچنین انجام طرح‌‌های زیر‌ساختی زمان‌بر است و حذف کمک‌هزینه می‌تواند به از بین رفتن کسانی زیر چرخ‌دنده‌های اقتصاد منجر شود. برخی از افراد با آسیب بینایی، حتی در صورت بهبود زیرساخت‌ها قادر به فعالیت شغلی نیستند، زیرا محدودیت‌های آنان با شرایط دیگری مثل معلولیت مضاعف تشدید شده ‌است؛ بنابراین طرح‌های زیرساختی می‌بایست در کنار پرداخت کمک‌هزینه پیش بروند. شرایط روان‌شناختی افراد نیز در صورت عدم دسترسی به حداقل نیاز‌هایشان، بیشتر ممکن است تهدید شود تا با پرداخت کمک‌هزینه.

در ایران کدام سیاست اجرا می‌شود؟

بنا بر قانون حمایت از حقوق معلولان، میزان مستمری پرداختی به افراد دارای معلولیت می‌بایست به میزان حداقل دستمزد سالانه باشد. همچنین ایجاد بستر اشتغال در مواد مختلفی از این قانون مورد توجه بوده ‌است. وضعیت کنونی نشان می‌دهد که هیچ‌یک از این دو رویکرد به‌درستی در ایران اجرا نمی‌شود. مبلغ مستمری از آنچه در قانون آمده بسیار کمتر است و بیشتر سیاست‌های منجر به ایجاد زیرساخت اشتغال به‌درستی اجرا نمی‌شود؛ بنابراین شاید شرایط ایران برای بررسی کارایی این دو سیاست مناسب نباشد. به‌منظور بررسی این دو دیدگاه می‌توان سیاست دولت‌های رفاه اجتماعی را با دولت‌های سرمایه‌داری مقایسه کرد.

کدام سیاست کارآمد‌تر است؟

ریشۀ چالش طرح شده در تاریخ اقتصاد سر دراز دارد. بررسی دیدگاه‌های راست و چپ در اقتصاد به‌روشنی این تفاوت را نشان می‌دهد. حال پرسش اینجا است که با توجه به اجرای این دو سیاست در کشور‌های مختلف، کدام‌یک موفق‌تر بوده‌اند؟ آیا می‌توان پژوهش نظام‌مندی برای بررسی دقیق‌تر ابعاد این موضوع انجام داد؟ اگر امکان بهبود شرایط حمایتی در ایران فراهم شود، کدام‌یک می‌تواند مفیدتر باشد؟ آیا ترکیبی از هردو دیدگاه می‌تواند به کار گرفته شود؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --