آنچه خواهید خواند گزارش مختصری است از یکی از بخشهای قسمت ۲۴۵ پادکست وبگاه Freedom Scientific ، موسوم به «FS cast»، در تاریخ ۲۴ می ۲۰۲۴ که به معرفی امکانات و خدمات بخش نابینایان کتابخانۀ ملی آمریکا (NLS) میپردازد. امید است با در نظر داشتن تمام جوانب، روزی خدماترسانی کتابخانههای کشورمان نیز به برخی از استانداردهای مذکور در این نوشته نزدیک شود.
گلن گوردون، میزبان پادکست: یکی از خاطرات خوب بچگی من گرفتن بستههایی بود که از طرف کتابخونه میرسید. بستههای بزرگتر کتاب بریل داشت و توی بستههای کوچیکتر، نوارهای کاست بود، اما حالا میشه با یه کلیک ساده، کتاب دانلود کرد و خیلی کسی منتظر بسته نمیمونه. میخوام سعی کنم فعالیت شصتسالۀ NLS رو تا حدی بهتون معرفی کنم و اتفاقهایی رو که الان داره میافته نشون بدم؛ برای این کار دو تا مهمون دارم: آلیس اورلی، مسئول بخش مخازن کتابخونه و تامارا روری، مسئول بخش مراجعان NLs. سعی میکنم از مهمونای نابینام چیزایی بپرسم که سؤالای شما مخاطبین این نوشته هم باشه.
گلن: شما جفتتون مدرک حقوق دارین. این یه اتفاق تصادفیه یا یکی از لازمههای کاره؟
تامارا: به نظر این تصادفی میرسه، ولی خب! البته توی کار میتونه خیلی کمک کنه که شما یه ذهن منطقی داشته باشی برای انجام کارات.
آلیس: منم همینطور فکر میکنم، ولی خوشحالم که این نقطۀ مشترک من با تاماراست.
گلن: شما چطور وارد این کار شدین؟
آلیس: من وقتی دانشگاه رو تموم کردم، کار کتابداری رو دوست داشتم؛ بنابراین وارد یه کتابخونه شدم توی تگزاس و بعد از کسب کلی تجربه فهمیدم میتونم توی کتابخونۀ کنگره کار کنم. الان بیستساله که اینجام.
تامارا: وقتی وکیل کارآموز بودم، یکی از دوستام ازم خواست توی یه پروژه برای دانشجوهای با نیاز ویژه مشارکت کنم. من از اونجا کار تبدیل متن به بریل رو شروع کردم و خب! چون مثل خودت از شیشسالگی شیفتۀ کتابخونه بودم، تصمیم گرفتم برای اینجا هم درخواست پذیرش بدم. میتونم بگم الان که اینجام شغل ایدئالم رو دارم.
گلن: خب! برای کسایی که فکر میکنین میتونن از کتابخونه استفاده کنن و به هر دلیلی نتونستن عضو بشن چه برنامههایی دارین؟
تامارا: راستش باید بگم برنامههای زیادی داریم که سن کتابخونی رو بیاریم پایین؛ ردۀ سنی ما الان شصتساله و من فکر میکنم هرچی سن کتابخوندن پایین بیاد، آدما بیشتر کتاب میخونن. یه برنامۀ تابستونی توی مدرسهها اجرا میشه که این سال دومیه که برقراره و ما میخوایم ادامهش بدیم.
آلیس: توی حوزۀ کاری من، ما سعی میکنیم کتابایی رو که بچهها دوست دارن بهصورت بریل و گویا به کارامون اضافه کنیم و خیلی زود به دستشون برسونیم. از طرف دیگه تلاش میکنیم با کتابخونۀ مدارس در ارتباط باشیم و هر نیازی رو که احساس میشه بشناسیم و سعی کنیم تأمین کنیم. یکی از آرزوهای من اینه که هیچ بچۀ نابینایی تو هیچجا نباشه که نتونه از امکانات NLS برخوردار بشه. ما البته باید بتونیم نیاز مخاطبامون رو هم بشناسیم. این خیلی مهمه که تصور کنیم ۵۰درصد از روند یادگیری بیرون از کلاس و توی کتابخونه اتفاق میافته، پس اینکه ما نتونیم بفهمیم مخاطبامون دقیقاً چی میخوان، نمیتونه خیلی منطقی باشه. این موضوع وقتی به بچهها میرسیم، بیشتر اهمیت داره.
گلن: من قبلاً فکر میکردم بخش نابینایان NLS خیلی بهروز نیست و خیلی نمیخواد به موضوعهای چالشی بپردازه؛ انگار باید تو فکرم تجدیدنظر کنم!
آلیس: حتماً باید سعی کنی تجدیدنظر کنی!
گلن: ما ارتباطات زیادی داریم با شرکتهایی که کارشون تولید کتاب صوتیه و توی این ارتباطها ازشون میخوایم کتاباشون رو دسترسپذیر تولید کنن. غیر از اینکه ما از این راه تونستیم خیلی کتابها رو داشته باشیم، یهجوری ذائقۀ بازار هم دستمون اومده و از طرف دیگه با پولی که تونستیم صرفهجویی کنیم، میتونیم کتابای دیگهای هم تولید کنیم که مخاطب خاص خودش رو داره. باید بگم بعضی از مخاطبای کتابخونه خیلی ذهن پیچیدهای دارن و راضی کردن اونا اصلاً کار آسونی نیست.
تامارا: یهچیز دیگه که باید بگم اینه که اگه یادت باشه قبلتر یه کتاب پرفروش شیشماه بعد از انتشارش میتونست برای ما هم قابل استفاده باشه؛ بهخاطر ارتباطاتی که آلیس بهشون اشاره کرد، الان این زمان به یهماه رسیده و خب! ما میتونیم از گویندههامون بخوایم که برن سراغ کتابایی که خیلی بهشون تو بازار توجه نمیشه و مخاطبای خودشون رو دارن.
ـ خبر دارم که تو و آلیس از کسایی هستی که خیلی خوب میتونه شرکتهای نشر رو قانع بکنه که کار با NLS براشون هیچ خطری نداره. میشه بگی این کار رو چطوری انجام میدی؟
ـ خب! این کار یازدهساله که شروع شده و داره با سرعت خیلی بیشتری هم جلو میره. ما سعی میکردیم به این شرکتا از راههای کاملاً حقوقی و قانونی نشون بدیم چقدر حواسمون به کپیرایت هست و چقدر میتونیم کاری کنیم که فقط نابیناها توان استفاده از کارهای ما رو داشته باشن. باید بگم بهخاطر وجود یه دفتر حقوقی کارآ توی کتابخونه، این کار خیلی هم سخت نیست. یهچیزی که تامارا روی اون تأکید میکرد، این بود که اگه ما بتونیم کتاب رو قبل از اینکه بهصورت کاغذی بیاد بیرون ضبط کنیم، میتونیم خیلی نزدیک به تاریخ انتشارش اون رو در اختیار مخاطبامون بذاریم.
ـ آیا منع قانونی برای کار کردن با کتابخونههای دیگه وجود داره؟
آلیس: نه به اون صورت! NLS داره با خیلی از کتابخونههای نابینایی کتاب مبادله میکنه و فکر کنم همه از این اتفاق سود میبریم.
ـ فرض کنیم یهسری کتاب دهتایی هست که NLS دوتاش رو نداره، چطور سعی میکنین اونا رو داشته باشین؟
آلیس: اولین کاری که باید بکنین اینه که به نزدیکترین کتابخونه اطلاع بدین که اونا با ما در ارتباط باشن. اگه یه چند بارم پیگیری کنین، حتماً یا به کتاب میرسین یا دلیل اینکه نمیشه اون کتاب خاص رو داشت میفهمین.
ـ چیزی هست که من نپرسیده باشم و شما بخواین بهش اشاره کنین؟
آلیس: میخوام بگم ما کاملاً از تفاوت سلیقههای مخاطبامون خبر داریم و تمام سعی ما بر اینه که بهش توجه کنیم. برای همین ازتون میخوایم اگه چیزی رو دوست دارین و توی کتابای ما چیزی راجعبهش پیدا نمیکنین، حتماً ما رو در جریان بذارین. اینو بدونین که ما برای به دست آوردنش تلاش میکنیم. اگه نتونیم مطابق سلیقۀ شما کار کنیم، حتماً شما رو در جریان دلیلش میذاریم.