چندیست که مهمان کوه و کوهستان نشدهام و نمیدانم به چه علت از دیدار این دوستان پر مهر و سخاوت محروم ماندهام. صبر دل به سر آمده و دیگر دوری کوهستان را تاب نمیآورد. با اولین ندای گروه عصای سفید که با هدف دیدار از الوند باشکوه همدان برمیخیزد، دل نیز لبیکی جانانه گفته و آماده وصل یار میشود.
شور و بیقراری آشنایی که قبل از دیدار کوهستان به سراغم میآمد، این بار نیز مهمان حال و هوایم میشود و آتش شوق رسیدن به کوهستان را در دلم شعلهور میسازد. بالاخره روز موعود فرا میرسد و گروه عصای سفید کردستان با تنی چند نفر از همنوردان آبفای کردستان، بار دیگر قدم در راه دیدار وصال قلهی دیگری میگذارند. این بار قرار است که در گرمای جانسوز تموز تابستان، راهی بام همدان و قلهی ٣۴۵٠ متری الوند گردیم که یکی از قلههای شاخص زاگرس با عظمت است. بعدازظهر روز پنجشنبه 14 تیرماه حوالی ساعت 15 با استفاده از سه دستگاه خودرو شخصی، سنندج گرم را به سمت همدان، پایتخت باستانی ایرانیان، ترک میکنیم. پس از حدود دو ساعت به همدان میرسیم و مورد استقبال و پذیرایی گرم کاک شاهرخ غلامپور، یکی از دوستان و همنوردان قدیمی گروه که در همدان ساکن است، قرار میگیریم. هر چند دیدار دوست بیش از اینها را میطلبد و دل کندن از چنین دوست عزیزی آسان نیست، ناگزیر به علت ضیق وقت بلافاصله راهی گنجنامه میشویم.
به محض ورود به محوطه تفریحی گنجنامه و ارتفاعات خوش آب و هوای عباسآباد، بلافاصله شال و کلاه کرده و با تعویض لباس و برداشتن تجهیزات لازم، نخست کولههای شب مانی را به دست دو نفر از همنوردان سپرده تا با تله کابین به پناهگاه برسانند و خود نیز آرام آرام پای در راه صعود میگذاریم. لازم به ذکر است که کوه الوند یکی از کوههاییست که برای رسیدن به قلهی آن باید بیشتر مسیر را در میان سنگها طی کرد. در واقع اکثر مسیر صعود پوشیده از سنگهای گرانیتی است که از سنگهای آذرین به شمار میروند. نکتهی دیگر این که قلهی الوند را میشود در یک برنامه یک روزه یا دو روزه فتح کرد. بسته به زمان، بودجه و میزان آمادگی افراد، میتوان برای آن بهترین برنامهریزی را انجام داد اما شب مانی در پناهگاه یا چادر زدن در تخت نادر، آن قدر لذتبخش است که هر فرد و گروهی را تشویق میکند تا برنامه خود را برای صعودی دو روزه طراحی کرده و از مواهب طبیعی جذاب الوند و منظرههای چشمنواز آن لذت وافر ببرد.
از هر چه که بگذریم قصهی صعود شیرینتر است. کمکم که ارتفاع میگیریم، بر خنکای هوا افزوده میشود و نسیمی که از روی رود سمت چپ مسیر برمیخیزد، هوا را لطیفتر و روح نوازتر میکند. بعد از یکی دو توقف کوتاه بالاخره بعد از حدود یک ساعت و نیم، و درست آن زمان که خورشید جهان افروز در دریای نیلگون آسمان غرق شده و شب چادر سیاه خود را بر تمام فضای کوهستان کشیده است، به پناهگاه میدان میشان میرسیم.
لازم به ذکر است که دشت یا میدان میشان یک فضای بسیار مفرح و با صفا است که محیط مشجر، لطافت هوا و مناظر دلربای طبیعی آن، هر مسافری را به خویش میخواند و روزهای تعطیل و آخر هفتهها مملو از جمعیت طبیعت دوستیست که با استفاده از تله کابین، خود را به این فضای مصفا میرسانند و از جلوههای چشمنواز و دلانگیز آن محظوظ میشوند.
به محض رسیدن به پناهگاه، بعد از لختی استراحت، بلافاصله با صرف شام و چای بعد از آن، خستگی را از تن زدوده و با آراستن بزم موسیقایی و شوخی و گفتگوهای شیرین دوستان، کمکم آماده خواب میشویم.
خیلی زود خواب شیرینی هر یک از همنوردان را در میرباید و با خود به سرزمین رؤیاهای دلچسب میبرد. صبح زود با صدای گرم و پر انرژی کاک خالد اسعدی سرپرست گروه از خواب شیرین بامداد رحیل برمیخیزیم.
حدود ساعت 5:30 دقیقه است که از دشت میشان عازم قله صخرهای الوند میشویم. این مسیر نیز تا تخت نادر و بعد از آن نیز تا قله، در میان سنگها طی میشود و تنها قسمتهای کمی از مسیر پاکوب است که آن نیز حالت ماسهای دارد و برحسب اتفاق دارای شیبی نسبتاً تند است. در صورت نداشتن دقت کافی در گام برداری، امکان دارد که کوهنورد پایش لغزیده و نقش زمین شود.
تمام راه صعود، همراه با موسیقی رود طی میشود که از سمت چپ مسیر جاریست. این حجم از آب در این زمان و در این ارتفاع انسان را متحیر میکند که این همه آب از کجا سرچشمه میگیرد. در کنار این موسیقی دلنشین آب و سمفونی آواز پرندگان، بوی معطر گلها و گیاهان بهاری به خصوص آویشن و گون، شامه را نوازش میدهد و زیبایی دو چندانی به مسیر میبخشد. بعد از کمی بیشتر از یک ساعت کوهنوردی، به محل باصفایی میرسیم که به نام تخت نادر معروف است. غیر از ما نیز خیل عاشقان دیگری از نقاط دور و نزدیک، خود را به تخت نادر و قله الوند رساندهاند و مهمان سفرهی با کرم کوهستان الوند شدهاند. این فضای مسطح و چشمنواز در واقع قسمتی از مسیر است که بسیار تخت و مستور از چمنزاری بسیار زیبا و لطیف است. تو گویی که طبیعت، اینجا را برای استراحت عاشقان خود در نظر گرفته و با بهترین و لطیفترین فرشهای خود، مفروش ساخته است. چشمههای زلال و یخ فامی که در این نقطه از دل زمین میجوشد و شیرهی جان خود را تقدیم دوستان مینمایند، زیبایی و صفای صد چندانی به تخت نادر بخشیده است و مهر این مکان را بیش از پیش در دل طبیعت دوستان انداخته است. با یکی دو جامی که از آب حیاتبخش چشمه تخت نادر برمیگیریم، جان تازهای در کالبدمان میدمد. در این محل باصفا اطراق کوتاهی میکنیم و صبحانه را در فضایی بسیار دلانگیز صرف میکنیم. بلافاصله پس از صرف صبحانه، تعدادی از دوستان عازم قله شده و تعداد دیگری نیز ترجیح میدهند که در همین محل مصفا و زمرد فام مانده و استراحت کنند. راه وصال قله باز هم از میان سنگها و در ضیافت آنها میگذرد. مسیر با عطر مسحور کننده آویشن کوهی عطرآگین شده و فضای بسیار مطبوعی را فراهم ساخته است. قدم به قدم به اوج نزدیک میشویم و خود را آرام آرام به محل پیوند قله و آسمان میرسانیم.
عقربههای ساعت هنوز در تلاشند که خود را به ساعت 9 صبح جمعه 15 تیرماه برسانند، که ما قبل از آنها به پای قله رسیده و دست در دامن سنگی آن میاندازیم. از این نقطه به بعد که حدود 50 متر به قله مانده است؛ مسیر کاملاً مسطور از سنگهای بزرگ و صخرهای شده، طوری که اکثر کوهنوردان به همین نقطه اکتفا کرده و دیدار دوست را به همین جا ختم میکنند. چرا که مسیر به وضعیت دست به سنگ، تغییر یافته و در نهایت برای رسیدن به قلهی صخرهای الوند ناگزیر باید متوسل به ابزار فنی سنگنوردی و صخرهنوردی شد.
البته سعادت یار ما شده بود و کاک ناصر محمدی از مربیان با تجربه و فنی کار کوهنوردی و صخرهنوردی، همراه گروه بود و با استفاده از طنابی که همراه خود آورده بود، بلافاصله یک کارگاه سنگنوردی را تشکیل داده و همنوردان علاقهمند به وصال قله را جهت صعود به آن یاری داد
بنده نیز جزء گروه علاقهمندان به صعود به قله بودم چرا که این بخش هیجانانگیزترین قسمت برنامه بود و هیجان در این قسمت به منتها درجهی خود میرسید. دشواری و سختی صعود به قله و خطرات زیادی که صعود کنندگان را تهدید میکرد و عبور از روی تخته سنگهای بزرگ، صخرههای هراسانگیز و لغزنده همراه با شکافها و شیارهای خطرناک و همچنین نابینایی من باعث شده بود که در صعود دچار تردید و دودلی شده و حتی تعدادی از دوستان توصیه اکید میکردند که از این آرزو چشمپوشی کرده و از این کار خطرناک صرفنظر کنم. اما عشق وصال قله و دلگرمیها و حمایتهای کاک ناصر مربی توانمند، باعث شد که تردید را کنار گذاشته و دل به دریای صعود به قله بزنم. راهنماییهای کاک ناصر و تشویق و حمایت سایر دوستان کاری کرد که من در نهایت سلامت و امنیت این کار هیجانانگیز را انجام داده و بالاخره دست در گردن قله سنگی الوند بیندازم و به وصال وی برسم. در این اوج و بلندا چون سلطانی هستید که تمام محیط اطراف را زیر فرمان و سیطره خود دارید. در این اوج، حظ است که میبرید. شادی است که در کنه جانتان میریزد. لذت است که سر تا پای وجودتان را میگیرد و احساس غرور و افتخار است که چون کاسهای از انگبین مینوشید. این لحظات بسیار پرنشاط خیلی زود سپری میشود و پس از ثبت آن با استفاده از لنز دوربینها، کمکم آماده فرود میشوید و بار دیگر هیجان، مهمان دلهایتان میشود و این هیجان تا رسیدن به پایه قله و پایان یافتن سنگها، ادامه دارد.
لازم است که همین جا قدردان و سپاسمند تلاشها و الطاف کاک ناصر و سایر دوستان باشم که شرایطی را فراهم ساختند که بنده بتوانم این صعود هیجانانگیز را تجربه کنم. به محض فرود از صخره بلافاصله راه بازگشت به تخت نادر را در پیش میگیریم و حدود ساعت 10:30 دقیقه باز هم خود را به این نقطهی حریر فام میرسانیم. خورشید جهانافروز با تمام زور خود میتابد و گرمای خود را بر سر و رویمان میافشاند. اما آب زلال و یخ فام چشمههای این مکان فرحانگیز، از گرمای خورشید کاسته و جان دوبارهای به تنهایمان میبخشد. پس از استراحت کوتاهی، این محل دلفریب را به سمت پناهگاه دشت میشان ترک میکنیم. حدود ساعت 12 است که به اطراف پناهگاه و دشت میشان باصفا میرسیم که غلغله است و افراد زیادی برای فرار از گرمای شهر خود را به این نقطه رسانده و زیر درختان آن اطراق نمودهاند. ما نیز زیر یک درخت را برای صرف ناهار و استراحت برگزیده و دوستان بلافاصله کولهها را از پناهگاه آورده و پس از صرف ناهار و چایی، با استفاده از تله کابین راه بازگشت به محوطهی گنجنامه را در پیش میگیریم. در شهر همدان کاک ناصر ما را به یک بستنی، مهمان کرده و با خاطرهای خوش، همدان را به سمت سنندج ترک میکنیم.
جای سایر دوستان سبز
صلاح محمدی
17/04/1403