متأسفانه در تاریخ، هنر، خدمات و بسیاری از جنبههای زندگی نابینایان ایران کمتر تحقیق و نوشتاری شده و آثار موجود نیز کمتر معرفی شدهاند. نشریه نسل مانا و تلاشهای گردانندگان آن از این نظر ستودنی است، زیرا سعی دارند فقر فرهنگی و تأخر اطلاعاتی که ریشه بسیاری از بلایا و مشکلات فردی و اجتماعی است را در جامعه نابینایان برطرف کنند.
اگر یک پژوهشگر یا توریست خارجی بخواهد درباره شخصیتها، مراکز، مدارس و فعالیتهای نابینایان ایران بداند، چه منبعی را معرفی میکنید که خلاصه، جامع و جذاب باشد؟ اگر از من بپرسند، بیدرنگ کتاب “آن سوی تاریکی” نوشته پری زنگنه را معرفی میکنم. این کتاب، دایرةالمعارفی کوچک و خلاصه است که مجموعهای از اطلاعات درباره مراکز، جریانها، رخدادها، کتابها و شخصیتهای نابینا در ایران معاصر را ارائه میدهد.
پری زنگنه کتاب دیگری به نام “آواز پریها” هم دارد که مکمل “آن سوی تاریکی” است. این دو کتاب بسیار دلنشین و جذاب و به دور از انگیزههای شخصی نوشته شدهاند. ابتدا خلاصهای از زندگی نویسنده میآورم.
پریرخ شاهیَلانی، مشهور به پری زنگنه، در سال ۱۳۱۸ متولد شد. در سال ۱۳۵۰ در یک حادثه رانندگی نابینا شد و زندگی جدیدی را آغاز کرد. به دلیل علاقهاش به موسیقی و آواز، تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و نزد استاد نصرالله زرینپنجه ردیف آوازهای ایرانی را فرا گرفت. سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت و نزد خانم باغچهبان اپرا آموخت و فارغالتحصیل شاخه اپرا از کنسرواتوار عالی موسیقی تهران شد. او برای تکمیل آموختههای خود به ایتالیا، آلمان و اتریش سفر کرد و از چندین آکادمی فارغالتحصیل شد.
علاوه بر خوانندگی، پری زنگنه در سفر به ژاپن، استعداد خود در هنر گلآرایی را کشف کرد و آن را فرا گرفت و در بازگشت به ایران نمایشگاههای گلآرایی برگزار کرد و کتابی درباره آن منتشر ساخت. در سال ۱۳۵۰ در حادثهای ساده بینایی خود را از دست داد، اما پس از وقفه کوتاهی به فعالیتهای خود ادامه داد. صدای او در تالارهای مهم جهان از جمله لینکن سنتر نیویورک، هربست سانفرانسیسکو، دانشگاه هاروارد، سل گو پاریس و هرکولس مونیخ طنینانداز شده است.
او در سراسر ایران به اجرای موسیقی و برگزاری کنسرت پرداخت و به آشنا سازی مردم با موسیقی محلی ایران کمک کرد. از اجراهای معروف او سولیست بودن در سمفونی شماره ۹ بتهوون با ارکستر سمفونیک فورت لادردل در فلوریداست. بازسازی علمی ترانههای بومی و محلی ایران و اجرای آنها به سبک کلاسیک از کارهای شاخص اوست. برای کودکان چندین کتاب نوشته و مقالات و ترانههای متعددی منتشر کرده است.
فرهنگ جامع “آوای نامها از ایران زمین” که مهمترین نام نامه در زبان فارسی محسوب میشود، حاصل پنج سال تلاش اوست. از دیگر کتابهای او میتوان به “پری لالاییها، سرودههای پری زنگنه برای همه سالان” و “سخنی به خوشی: حرفهایی بزرگ در کتابی کوچک” اشاره کرد.
اما کتاب مهمتر پری زنگنه، “آن سوی تاریکی: آنجا که خورشید به دلها میتابد” است که اولین بار در سال ۱۳۸۷ توسط کتابسرا منتشر شد. نویسنده در مقدمه، انگیزهاش از نوشتن کتاب را پس زدن ابهامات و تصورات نادرست درباره زندگی نابینایان و عرضه گزارشهای درست درباره خود در سالهای نابینایی میداند. دکتر عبدالعزیز واحدی در مقدمه اثر نوشته است: “نویسنده این کتاب، شخصیت والای مورد تأیید دوستان و همکاران جدید و قدیم است؛ از طرف دیگر شهرت همه جاگیر و محبوبیت ایشان به عنوان هنرمندی مشهور و دوستداشتنی میتواند بیش از هر فردی نگارش این کتاب را تأیید نماید.”
این کتاب علاوه بر زندگینامه مؤلف و خاطرات او، مروری بر مسائل دوره معاصر نابینایان است و شامل ۳۲ بخش میباشد. بخش اول “قصه من” طولانیترین قسمت و سرگذشت مؤلف است. سپس به مباحثی چون:
– “از نابینایی چه میدانید” درباره آسیبها و مشکلات نابینایان
– “گفتاری در طلوعی تاریک” درباره وظایف والدین و جامعه نسبت به نابینایان
– “حس زندگی” درباره حواس انسان و تقویت دیگر حواس در نابینایان
– “آموزش به نابینایان” درباره شیوه آموزش و وضع آموزشگاههای نابینایان
– “نابینایان در فکر توشه و پیشه” درباره حرفهآموزی و اشتغال آنان
– “پیوند و زیستن” درباره مسائل ازدواج نابینایان و نقش والدین آنها
– “نقش اجتماع” درباره نگرش و طرز فکرهای مردم نسبت به نابینایان
– “وقتی تاریکی به سراغمان میآید” درباره عوامل نابینا شدن
– “خواب دیدن نابینا و بینا شدن نابینا”
– “گفتوگو با نابینایان” درباره علل رشد و پیشرفت آنان
– “هنر، افسانه و ورزش” درباره ورود نابینایان به این عرصهها
– “تحرک و جهتیابی” به عنوان یکی از نیازهای نابینایان
– “وسایل کمکی نابینایان” درباره فناوریهای مدرن در خدمت آنان
– “سگ راهنما، راهنمایی” درباره مشاوره و اهمیت سگ راهنما
– “ایران و نابینایان” درباره وضع نابینایان در ایران و معرفی شخصیتها و نهادهای مدنی
– “آموزشگاههای نابینایان ایران” گزارش مدارس و مراکز آموزشی
– “نامآوران نابینای ایران” معرفی شخصیتهای مشهور از رودکی تا محمد خزائلی
– “نابینایان همیشه جاودان جهان” معرفی مشاهیر نابینا در جهان
– “یاران نابینا” معرفی افرادی که به نابینایان کمک کردهاند
– “آموزشگاهها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی جهان” معرفی مراکز مهم ویژه نابینایان
– “چشماندازی به تاریخچه چشمپزشکی در ایران” بررسی تاریخ تحولات چشمپزشکی
در پیوست کتاب، تصاویر مؤلف در کشورهای مختلف آمده است. سعی کردم فهرست کاملی از مباحث این کتاب را معرفی کنم تا بدانید با چه اثر عمیق و پرمحتوا و جامعی مواجه هستید. این کتاب منحصر به فرد است و نابینایان ایران حتماً باید آن را در خانه داشته و بارها مطالعه کنند، زیرا درسها و تجربههای بسیاری از آن میتوان آموخت.
کتاب “آن سوی تاریکی” از جهات مختلف اثری بینظیر و مهم است. این کتاب در مجموع زندگینامه خودنوشت پری زنگنه است، اما سبک و روش نویسنده مثل زندگینامههای خودنوشت متعارف نیست و سبک جدیدی دارد. در فصل “قصه من” مستقیم به خود پرداخته، ولی در دیگر فصلها خودش را در حاشیه قرار داده و موضوعی را برجسته کرده است.
اهمیت دیگر این اثر اطلاعات ارزشمند و دست اول آن است. اطلاعات ارائه شده در این کتاب شنیدهها و دیدههای نویسنده است که از این نظر سندیت و وثاقت آن اهمیت ویژه دارد. پژوهشگران با ارجاع به این کتاب میتوانند بر اعتبار کار خود بیفزایند.
این کتاب در واقع یک دوره تاریخ نابینایی ایران در دوره معاصر است. تا کنون تاریخ نابینایی، یعنی سیر تحولات نهادها و جامعه نابینایان، تألیف و عرضه نشده بود و این کتاب اولین اثر در این باره است.
زنگنه درباره محتوای کتاب گفته است: “در این کتاب سعی کردهام اجتماع را آموزش بدهم تا با نابینایی آشنا شوند و زندگی را برای نابینایان راحت کنند تا آنها بتوانند در اجتماع راه پیدا کنند و از تحصیلاتشان درست استفاده کنند. نه اینکه کسی که دوره دکترا یا وکالت خوانده برود و اپراتور بشود.”
هدف اصلی زنگنه جامعهپذیری نابینایان است، اما جامعهپذیری متکی بر فرهنگسازی اجتماعی؛ یعنی درصدد بوده سطح فرهنگ و شعور جامعه نسبت به نابینایان را افزایش دهد تا مردم درک و فهم واقعیتری پیدا کنند. این اثر را میتوان نخستین کتابی دانست که مؤلف آن نابیناست و نابینایی را تجربه کرده و از روابط نامناسب مردم رنجیده شده، از اینرو درصدد برآمده روش منطقی و درستی پیریزی کند.
کتاب “آن سوی تاریکی” توسط نخبگان جامعه با استقبال مواجه شد. یادداشتها و بررسیهایی که درباره این اثر در اینترنت و شبکههای مجازی منتشر شده، گویای این استقبال است. با همت مجله بخارا، نشستی رونمایی در بیستم فروردین ۱۳۸۸ در دفتر مجله در تهران برگزار شد که شخصیتهای فرهیخته در آن حضور داشتند. اما هنوز در بین نابینایان و خانوادههای آنان و نیز عموم مردم به طور کامل معرفی نشده است.
رسانهها، سایتها و گروهها وظیفه دارند اطلاع رسانی کنند و جنبههایی از کتاب را معرفی نمایند تا شور و اشتیاق نسبت به این اثر گسترش یابد. لازم است نسخههای صوتی و گزیدهای از آن با خط بریل عرضه شود و جلسات و نشستهای توضیحی و رونمایی برگزار گردد. مهمتر این است که به صورت درس و کارگاه یا پادکست آموزشی عرضه شود.
از مدیران محترم مانا خواهش میکنم به روشهای زیر روی این اثر بیشتر کار شود:
- از خانم زنگنه دعوت کنید تا در جلسهای خودش این کتاب را توضیح دهد.
- جلسهای “کتابگزاری” یعنی بررسی محتوایی کتاب با حضور مؤلف و چند کارشناس در مانا برگزار شود.
- مانا و انجمن نابینایان ایران از آموزش استثنایی کشور تقاضا کنند این اثر را خریداری و در همه مدارس نابینایان در اختیار قرار دهند.
- در دانشگاههایی مانند تهران و علامه که دانشجویان نابینای بیشتری دارند، جلسه بررسی این کتاب برگزار شود.
- مانا میتواند جشنواره گزارشنویسی درباره این کتاب برگزار کند و از نابینایان دعوت کند تا توصیف و نقدی درباره آن بنویسند.
آیا زشت نیست که درباره این کتاب شبکههای خارجی برنامه اجرا کنند ولی در ایران اقدامی انجام نشود؟
مجدداً تأکید میکنم این کتاب را حتماً تهیه کنید و مانند یک کتاب مرجع مطالعه کنید.