بنا داریم کتابهایی را معرفی کنیم که فرد یا افراد نابینا به نوعی در آنها نقش فعال دارند؛ نه اینکه لزوماً قهرمان یا شخصیت اصلی داستان باشند اما اینکه حضورشان در کتاب، معنادار باشد و در رخدادهای اثر نیز جای پایی بتوان برایشان تصور کرد، یکی از اهداف ماست.
در اولین قدم به سراغ کتاب «پولیانا روشنایی کوهستان» نوشته آنا ماریا ماتوته، نویسنده زن اسپانیایی میرویم. این کتاب که نخستین بار با ترجمه محمد قاضی در سال 1352 و توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ایران روانه بازار نشر شده است، ما را با خود به سفری به ییلاق و روستایی زیبا میبرد. محیطها کاملاً بکر هستند و سوژهها هم از دل جامعه برخاستهاند.
در این کتاب عموماً با دو کودک ده ساله، دختری به نام پولیانا و پسری به نام نین سر و کار داریم که قهرمان کتاب البته اگر بشود اسم قهرمان را رویش گذاشت همین پولیاناست و نین که با نابینایی و مشکلات ناشی از آن دست و پنجه نرم میکند در کنار پولیانا حضور دارد. بدون اینکه ماجراهای کتاب را به قول فرنگیها اسپویل کنیم میتوان گفت: که این کتاب شرح چگونگی آشنایی و برخورد اشخاصی است که تا کنون در زندگیشان هیچ نابینایی ندیدهاند، ولی نقطه مثبت همهشان این است که تلاش میکنند حتیالامکان پیشداوری نداشته باشند و تمام مسائل رفتاری را صرفاً از طریق تجربه در کنار هم بیاموزند.
پولیانا با ورود به روستای جدید، فرصتی برای آشنایی ساکنان با دنیای متفاوت یک فرد نابینا فراهم میکند. نین، با وجود محدودیتهایش، به زندگی ادامه میدهد و با روحیهای شاد و مثبت، به دیگران میآموزد که چگونه به تفاوتها احترام بگذارند. تعاملات پولیانا و نین با اهالی آن منطقه، به ویژه با پدربزرگ سختگیر، لحظات طنزی را خلق میکند و در عین حال، به خواننده میآموزد که چگونه با پیشداوریهای خود رو به رو شود و به دیگران فرصت دهد تا خودشان را نشان دهند. تأکید میشود که حوادث مذکور در کتاب کاملاً واقعی و مردمانش نیز افرادی در نزدیکیهای ما هستند؛ نه اینکه اشخاصی با همین نام و نشان زمانی در یکی از سرزمینهای کره خاکی زندگی میکردند بلکه از این نظر که هیچ اتفاق خارقالعاده و خارج از دایره منطقی در کتاب مشاهده نمیشود و هر ماجرایی که برای افراد روی میدهد برای هر یک از ما هم ممکن است اتفاق بیفتد؛ باعث شده این کتاب در زمره آثار واقعگرایانه قرار گیرد.
پیوند عمیق اشخاص حاضر در کتاب با طبیعت و نیز توصیفات زیبا و کاملاً محسوس بارش برف، روییدن گلها در بهار و عطری که در فضا به خاطر آغاز بهار در همه جا به مشام میرسد از جمله مسائلی است که ما را به خواندن این اثر ترغیب میکنند.
درست است که مخاطبان این کتاب در وهله اول نوجوانان هستند، اما این بدان معنا نیست که اگر بزرگترها پولیانا روشنایی کوهستان را بخوانند از مطالعهاش لذت نبرند.
با آنکه بیش از پنجاه سال از نخستین بار که این کتاب چاپ شد میگذرد، اما همچنان در گوشه و کنار دنیا خوانندگان خود را دارد و در ایران به جز محمد قاضی، مترجمان دیگری نیز پولیانا روشنایی کوهستان را به فارسی برگردانده و گروهی حتی با نام پولینا چشم و چراغ کوهپایه، این اثر را منتشر کردهاند.