نگاهی به چند شاخص آموزشی در مهمترین مدرسه نابینایان و کمبینایان کشور
دکتر صلاح محمدی: دبیر دانشآموزان با آسیب بینایی
بسیاری از نابینایان با آموزشگاه شهید محبی آشنا هستند و از آنجا خاطرههای فراوان دارند. با شنیدن نام آموزشگاه شهید محبی، ناخودآگاه به یاد مهمترین محیط آموزشی نابینایان و کمبینایان کشور میافتیم که پرچمدار آموزش دانشآموزان با آسیب بینایی در کشور است. مدرسهای که تنها یک مدرسه نیست بلکه یک مجتمع آموزشی است که دانشآموزان با آسیب بینایی شهرستان تهران و شهرستانهای دور و نزدیک امکان تحصیل در سه مقطع ابتدایی، متوسطهی اول و متوسطهی دوم را در آن داشته و از امکانات خوابگاهی و ورزشی مناسبی برخوردار است. هر چند در شهرستان تهران مدارس دیگری مانند مدرسه دکتر خزائلی و مجتمع دخترانه نرجس، به صورت تخصصی وظیفه یاددهی و یادگیری دانشآموزان با آسیب بینایی را بر عهده دارند، اما مجتمع آموزشی شهید محبی با فضای بزرگ و کافی خود، داشتن امکانات خوابگاهی، ورزشی و فرهنگی، تحت پوشش داشتن سه مقطع آموزش عمومی و رشتهی موسیقی در متوسطهی دوم، همکاران با تجربه و با سابقه در امر آموزش گروه دانشآموزان با آسیب بینایی و بسیاری از محاسن دیگر، گوی سبقت را در امر آموزش از سایر رقبا ربوده و خود را به عنوان برند آموزشی نابینایان و کمبینایان کشور مطرح ساخته است. فارغالتحصیلان موفق و چهرههای برجسته فرهنگی و ورزشی که خروجی این مجتمع آموزشی به شمار میروند، بیش از پیش بر اعتبار آموزشی آن افزوده است.
افرادی که در این آموزشگاه تحصیل کردهاند و معلم، وکیل و استاد دانشگاه شدند یا در مشاغل دیگر به کار مشغول شدند. کارنامهی شصت سالهی این آموزشگاه نشان میدهد در رشد و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی جامعهی نابینایان ایران مؤثر بوده و در تاریخ تحولات این جامعه نقطهی عطف و رخدادی تأثیرگذار بوده است.
اما امروز حال و وضع این برند آموزش نابینایان کشور زیاد خوب نیست و کم لطفی مسئولین آموزش و پرورش با نیازهای ویژه نسبت به این مجتمع، آن را در سراشیبی سقوط قرار داده است.
برای آگاهی بیشتر و بهتر نسبت به اوضاع کنونی این آموزشگاه، آن را از لحاظ چند شاخص آموزشی مورد بررسی قرار میدهیم.
1ـ فقدان کادر آموزشی متخصص متناسب با دروس مورد تدریس
هر چند ظهور پدیدههای شگفتانگیز قرن بیست و یکم مانند اینترنت و اخیراً هوش مصنوعی، انجام امور در تمام زمینهها را به منتها درجهی راحتی خود رسانده و انجام هر امری را از سرودن شعر تا نوشتن مقاله و خیلی از کارهای دیگر را بسیار آسان نموده است، اما امر تدریس و شغل معلمی، حرفهای نیست که به این راحتیها تسلیم پیشرفتهای اعجابانگیز بشر شود. چرا که تدریس یک تعامل انسانی میان مربی و متربی است که نیازمند یک رابطه شناختی و عاطفی میباشد تا طی آن معلم دانش خود را به دانشآموز انتقال دهد.
پر واضح است که یکی از ارکان اساسی امر داشتن معلم تخصصی برای تدریس هر موضوع و کتاب درسی میباشد. معلمی که در تدریس خود متخصص بوده و رشتهی دانشگاهی وی ضامنی برای ارائهی دانش ناب به دانشآموز باشد. هر چند در مدرسه شهید محبی تعدادی از دروس توسط معلمان تخصصی تدریس میشوند، اما نحوه سازماندهی ساعات کاری معلمان و فقدان معلم تخصصی برای برخی از کتابها، شرایطی را پیش آورده است که تدریس برخی از دروس به معلم غیر تخصصی آن سپرده میشود؛ که ضرر نهایی آن متوجه افت تحصیلی دانشآموزان شده و در نهایت عملکرد موفق مدرسه را به عنوان یک برند آموزشی نابینایان به چالش جدی کشیده است. خلاصه اینکه اگر فکری برای تأمین کادر آموزشی متخصص نشود یا حداقل سازماندهی ساعات کار همکاران بر اساس ملاکهایی چون تخصص و تجربه انجام نگردد، کیفیت تحصیلی دانشآموزان حتی از وضعیت فعلی بدتر شده و آموزش و یادگیری در این مدرسه مهم، به یک امر نمادین تبدیل میشود؛ و تمام زحمات و تلاشهای عوامل اجرایی، کادر آموزشی و هزینههای دولتی و خانوادهها و از همه مهمتر با ارزشترین سرمایهی این مدرسه یعنی عمر دانشآموزان، به هدر خواهد رفت.
2ـ افت تحصیلی شدید دانشآموزان
مسئله افت تحصیلی، همیشه یکی از شاخصهای کاهش کیفیت و تنزل راندمان سازمانی مراکز آموزشی بوده است. با جرأت میتوان گفت مهمترین مسئلهای که در حال حاضر ماهیت سازمانی آموزشگاه شهید محبی را به عنوان یک مدرسه و متولی آموزش دانشآموزان با آسیب بینایی تهدید میکند، افت تحصیلی دانشآموزان است که در سالهای اخیر و به خصوص بعد از همهگیری کرونا یقهی بسیاری از مدارس و از جمله مدرسه شهید محبی را گرفته است.
افت تحصیلی به عنوان یک متغیر وابسته میتواند محصول عوامل متعددی باشد که یکی از عوامل احتمالی این پدیده در مدرسه شهید محبی در بند اول مورد بحث قرار گرفت. احتمالاً یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در این زمینه، کاهش اقتدار معلم و حرکت به سمت دانشآموز محوری بوده است که تمام امور باید برحسب رضایت و علاقه دانشآموز صورت پذیرد.
عامل دیگری که افت تحصیلی دانشآموزان این مرکز آموزشی را تشدید کرده است، ارتقاء بسیار آسان به پایهها و مقاطع بالاتر است، طوری که دانشآموز به هیچ وجه دغدغهی امتحان و نمره را نداشته و تأکید بر سهلگیری در امتحانات و دادن نمره به دانشآموزان، باعث شده است که فرایند یاددهی یادگیری آن چنان که باید مسیر طبیعی خود را طی نکند.
شاید کلاسهای ناهمگون از لحاظ تواناییهای شناختی و هوشی یکی دیگر از عوامل مؤثر بر افت تحصیلی دانشآموزان این مدرسه باشد. با این توضیح که در برخی از کلاسها، دانشآموزان با سطوح هوشی و تواناییهای شناختی بسیار متفاوت و با دامنه تغییرات بالا، در کنار همدیگر نشسته و از یک مواد، منبع درسی، روش تدریس و یک نوع ارزیابی مشترک بهره میبرند. این شرایط باعث تداخل یادگیری برای دانشآموزان دیگر شده و از لحاظ تحصیلی عملکرد یکسانی نخواهند داشت. گاه تأثیر منفی این وضعیت خود را در افت تحصیلی دانشآموزان دیگر نشان خواهد داد.
عامل دیگری که میتواند در افت تحصیلی دانشآموزان این مدرسه دخیل باشد، عدم کنترل بر حضور و غیاب دانشآموزان و سهلانگاری اولیای مدرسه نسبت به این قضیه است. طوری که در ابتدای مهر و در هنگام بازگشایی مدارس مکرراً دیده شده که گاه دو هفته از غیبت دانشآموز گذشته و عملاً اتفاق خاصی هم نیفتاده است؛ یا بعد از تعطیلات سیزده به در گاه با یک هفته تأخیر بر سر کلاسهای درس حاضر میشوند و متأسفانه این روال در طول سال تحصیلی نیز جریان داشته و گاه بدون دلیل موجه دانشآموز غیبت میکند.
بدون شک اولین تأثیر منفی غیبت دانشآموز، در افت تحصیلی وی خود را نشان داده و از طرف دیگر نیز این غیبتهای مکرر موجب میشود که نظم کلاس را بر هم زده و فرایند بودجهبندی تدریس را دچار مشکل و بینظمی سازد و آثار منفی این مسئله را به کلاس و عملکرد دانشآموزان دیگر نیز منتقل نماید.
به نظر میرسد بیتوجهی خانوادهها نسبت به عملکرد تحصیلی فرزندان خویش به خصوص در زمان شیوع کرونا و آموزش مجازی یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر افت کیفیت دانشآموزان بوده است؛ اما به احتمال زیاد مهمترین عاملی که افت تحصیلی دانشآموزان را هدف گرفته است، کاهش انگیزه عمومیای باشد که علاوه بر دانشآموزان با آسیب بینایی، دانشآموزان بینا نیز به آن مبتلا هستند. کاهش انگیزهای که ناشی از مشاهده تحصیلکردگان نابینا و کمبینا و دارای مدارج عالی دانشگاهی هستند و برای پیدا کردن شغل هزاران در را زده و نا امید شدهاند. بیانگیزگیای که محصول تنگنظریهای جامعه و بازار کار نسبت به افراد با آسیب بینایی تحصیل کرده است.
3ـ عدم برخورداری دانشآموزان از برنامه درسی مخصوص به خویش
مشاهدهی صحنهای که مادر دانشآموز وی را تا مدرسه و گاه کلاس درس همراهی میکند، سطح پایین مهارتهای اجتماعی در میان دانشآموزان، عدم توانایی دانشآموزان در بهرهگیری از سایر حواس خویش هنگام برخورد با مشکلات و چالشها، خلأ مواد و منبع درسیای که با هدف پرورش مهارتهای شغلی دانشآموزان در آینده برنامهریزی و پیشبینی شده باشد، سطح پایین مهارتهای خودیاری و مهمتر از همه عدم توانایی و شایستگی دانشآموزان در خصوص داشتن قدرت تصمیمگیری در مورد مسائل مربوط به خویش، همه و همه مواردی هستند که ما را به این واقعیت تلخ میرساند که دانشآموزان آموزشگاه شهید محبی از داشتن یک برنامه درسی مخصوص به خود محروم هستند و موارد بالا بیانگر آن است که دانشآموزان در این زمینهها به صورت جدی دارای مشکل و مسئله میباشند.
یادمان باشد که مفهوم آموزش و پرورش یک اصطلاح دو کلمهای است و نباید فقط به آموزش پرداخت و پرورش را رها نمود.
برنامه درسی ویژه دانشآموزان با آسیب بینایی(ECC) برنامهای است که نیازهای واقعی دانشآموزان از قبیل مهارتهای جبرانی مانند توانایی استفاده از بریل، کارایی حسی، مهارتهای بهرهگیری از فناوریهای کمکی، مهارتهای جهتیابی و حرکت، مهارتهای زندگی مستقل، مهارتهای اجتماعی، شایستگیهای حضور در اماکن عمومی و استفاده از امکانات تفریحی و سرگرمی، مهارتهای شغلی و در نهایت صلاحیتها و شایستگیهای خود تصمیمگیری را به دانشآموزان آموزش داده و به معنای واقعی کلمه آنها را برای حضور فعال در جامعه و محیط کار آماده میکند؛ اما غفلت آموزش و پرورش استثنایی کشور به صورت کلی و سازمان آموزش و پرورش استثنایی تهران به شکل خاص در خصوص استقرار چنین برنامهای نه تنها برای آموزشگاه شهید محبی، بلکه برای تمام مدارس خاص دیگر سطح کشور، باعث شده است که دانشآموزان با آسیب بینایی بازندهی اصلی و ناکام بزرگ آوردگاه تعلیم و تربیت باشند و از کمترین تواناییها، مهارتها و شایستگیهای لازم به عنوان یک شهروند عادی برخوردار نباشند.
که البته باید گفت که فقدان چنین برنامهای برای آموزشگاه پرچمداری مانند شهید محبی، گناهیست نابخشودنی و خطاییست که آیندهی تحصیلی، خانوادگی، شغلی و مهمتر از همه استقلال دانشآموزان این مدرسه را به شدت تهدید میکند.
4ـ کیفیت مدیریت و اداره مجتمع
به قول امانوئل کانت فیلسوف شهیر آلمانی، دو تا از دشوارترین کارهای آدمی تعلیم و تربیت و حکومتداری است.
همان طور که کانت اشاره کرده است تعلیم و تربیت انسان، یک امر بسیار دشوار و پیچیده است. چرا که در مسیر پر پیچ و خم تربیت، چالشها، موانع و مشکلات بس بزرگ و عدیدهای وجود دارد که هر کسی را یارای آن نیست که این کشتی طوفانزده را سالم به سرمنزل مقصود برساند.
امر تعلیم و تربیت بهالنفسه امری پیچیده و دشوار است. حال اگر این فرایند برای دانشآموزانی صورت بگیرد که خود با مشکلات و مسائل دیگری از قبیل معلولیت و عوارض ناشی از آن دست و پنجه نرم میکنند، امر تعلیم و تربیت بیش از پیش پیچیدهتر و دشوارتر خواهد شد؛ بنابراین عقل سلیم حکم میکند که برای سکانداری چنین حوزهی پیچیدهای باید فردی متخصص، با تجربه در امور نابینایان و کمبینایان، مقتدر و با خصال نیکوی انسانی گماشت که چون مدیری توانمند و رهبری صاحب نفوذ بتواند امور را مدیریت کرده و چون والدی مشفق، به رتق و فتق امور مرتبط با دانشآموزان بپردازد. کادر خود را از افراد متخصص، با تجربه، توانمند و دلسوز تشکیل داده و آنچه را که در توان و تخصص دارد برای حد کمال تعلیم و تربیت اماناتی که به عنوان دانشآموز به وی سپردهاند، انجام دهد.
مسائل و مشکلات آموزشگاه شهید محبی به چند مورد مذکور محدود نبوده و صرفاً به علت ضیق وقت اهم آنها را ذکر کرده و از باقی چشم پوشی کردهایم. مواردی چون عدم تأمین خوابگاه در زمان مقرر و اسکان دانشآموزان در آن، بیتوجهی به بودجه لازم برای مجتمع به خصوص در رابطه با غذای دانشآموزان خوابگاهی، عدم تأمین سرویس ایاب و ذهاب دانشآموزان، کاهش چشمگیر تعداد دانشآموزان، عدم تخصیص پرسنل اجرایی کافی به آموزشگاه و بسیاری دیگر از مشکلات، موجودیت آموزشگاه شهید محبی را تهدید میکند.
خلاصهی کلام اینکه اگر اراده و عزمی برای زنده نمودن جلال و شکوه آموزشگاه شهید محبی وجود داشته باشد، این امر دور از دسترس نیست.
به امید اینکه مسئولین خطرات ناشی از بیتوجهی به مدرسه پرچمدار آموزش نابینایان و کمبینایان کشور را درک نموده و برای بازیابی عظمت، کارایی و اثربخشی این مدرسه تلاش نمایند.