رد پای نابینایان در ادبیات داستانی

حسین آگاهی

0

در سفر سوممان به دنیای کتاب، این بار به سراغ اثری که یک معلم نابینای ایرانی آن را نگاشته است می‌رویم. کتاب نوری در تاریکی نوشته نِکتار شاهگلدیان. این کتاب را جمشید تولایی‌فرد طی مصاحبه‌هایی که با خانم شاهگلدیان داشته تهیه و تنظیم کرده و انتشارات مؤلف در زمستان سال 1362 برای نخستین بار آن را به چاپ رسانده است. شاید در اولین نگاه احساس کنید عنوان کتاب، نامی شعاری است اما پس از مطالعه‌اش پی خواهید برد که اسمش به جا انتخاب شده است.

در این کتاب، خواننده با یک زن معلم و البته نابینا آشنا می‌شود که زندگی او توأم با فراز و نشیب و درد و کمبودها و گاهی نیز نبودها بوده ولی تسلیم نشده است تا بتواند هویتی در خور شأن و مقام یک زن یعنی آنچه که استحقاقش را داشت در جامعه پیدا کند. این یک زندگی نامه واقعی است. با کلامی بس ساده آن گونه که با هم سخن می‌گوییم.

کودکی نویسنده در روستایی حوالی شهر مراغه می‌گذرد و بخش زیادی از این اثر کوتاه را در بر می‌گیرد. توصیفات زیبایی که در کتاب از این روستا و آداب و رسوم و سبک زندگی ارمنی‌های آن منطقه ارائه می‌شود، ما را با قهرمان این داستان واقعی که خودش نیز مسیحی بود، همراه می‌کند. نِکتار با وجود اینکه نابیناست همبازی‌هایی دارد و مثل خیلی از آنها از درخت بالا می‌رود و همراهشان جست و خیز می‌کند و مانند خیلی از نابینایان مادرزاد تا مدت‌ها فکر می‌کند همه مثل خودش هستند و اگر با کسی برخورد می‌کند مشکل را از او می‌پندارد که بر سر راهش نشسته است. البته همین ماجراها در حالی که با بیانی طنزگونه روایت می‌شوند بر لذت مطالعه این کتاب می‌افزایند. نویسنده از یک سنی به بعد که می‌فهمد این اوست که نمی‌بیند و با دیگران تفاوت‌های اساسی دارد عمیقاً دچار نا‌امیدی می‌شود که این موضوع به صورتی ملموس در کتاب بیان شده است. شایان ذکر است که شاهگلدیان از بدو تولد نابینا نبوده و به گفته خودش در کودکی چشم درد می‌گیرد و پزشکی با ریختن داروی اشتباهی در چشمش باعث نابینایی او می‌شود، اما از آنجا که این اتفاق در چند ماهگی او افتاده، تجارب او از ندیدن، مانند آنانی است که از مادر، نابینا متولد می‌شوند.

از آنجا که خانم شاهگلدیان متولد سال 1927 میلادی بود و در روستای کوچک و به دور از هر گونه امکاناتی زندگی می‌کرد، بدیهی است از درس و تحصیل و حتی اینکه نابینایان هم می‌توانند باسواد شوند کاملاً بی‌خبر بماند. شرح چگونگی آشنایی او با مدارس مخصوص افراد نابینا که بخش دیگری از این کتاب را شامل می‌شود بسیار خواندنی است. نِکتار درس و مطالعه را خیلی دیرتر از هر کسی که فکرش را بکنید یعنی در حدود بیست و هشت سالگی آغاز کرد و از آنجا بود که مسیر زندگیش دستخوش تغییرات شگرفی شد. از مهم‌ترین عواملی که نویسنده در رسیدنش به موفقیت در جای جای کتاب بر آنها تأکید می‌ورزد وجود حامیانی دلسوز در کنارش است؛ افرادی مثل خواهر و نیز دختر عمه‌اش که در زندگی او نقش به سزایی ایفا کرده‌اند.

به طور کلی این اثر بدون تقسیم‌بندی‌های رایج و بخش‌بندی‌های مرسوم از کودکی تا حدود پنجاه سالگی نویسنده را به شکل پراکنده و نامنظمی روایت می‌کند.

کتاب نوری در تاریکی نه تنها حاوی نکات ارزنده‌ای در جهت آشنایی افراد بینا با چالش‌های موجود در زندگی نابینایان است؛ بلکه برای خود این افراد هم در بردارنده راهکارهایی است برای مستقل شدن و چگونگی مقابله با افسردگی و انزوایی که ممکن است برای هر کدام از آنان به علت نابینایی پیش آید. در نهایت هم نویسنده به چند پرسش که معمولاً افراد بینا از نابینایان می‌پرسند، با زبان خاص خودش که حالتی مادرانه و مهربان دارد، پاسخ گفته است.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --