آمِدی، نابینایی است که نشان داد شرق و به ویژه ایران به آموزش و پرورش نابینایان از گذشتههای دور اهتمام و توجه داشته است. آنگونه که تبلیغ میشود، فقط غرب در این زمینه فعال نبوده و فقط لویی بریل تحول ایجاد نکرده است؛ با اینکه لویی بریل مهم است، ولی افراد دیگر چون آمِدی هم تحولآفرین بودهاند.
علی بن احمد، فرزند یوسف بن الخضر، مشهور به علامه و شیخ زینالدین با کُنیه ابوالحسن و لقب زینالدین و آمِدی است. اغلب او را زینالدین آمِدی میخوانند. اوایل عمرش کاملاً نابینا شد و به تعبیر خواب، کتاب فروشی و نیز تدریس، تحقیق و تألیف اشتغال داشت. به اوصافی چون پیری خوش منظر، با هیبت، صالح، موثّق و بسیار راستگو (صدوق) ستوده شده. بین مردم، معتبر و مقبول بود. با اینکه کاملاً نابینا بود، تبحّرش در تعبیر خواب همه را شگفتزده میکرد. او در «آمِد» به دنیا آمد و در آنجا سکونت داشت. آمِد بعداً به دیار بکر و اکنون به نام استان «ایلی» تغییر نام داده است. این منطقه در شمال بینالنهرین و در کشور ترکیه کنونی واقع است؛ اما در دوره صفویه در قلمرو ایران قرار داشت. البته عثمانیها در جنگ چالدران، آمِد را از ایران جدا کرده و به نام دیار بکر، جزء پنجمین ایالت خود تثبیت کردند. زینالدین آمِدی در حدود سال هفتصد و دوازده قمری درگذشت.
ملاقات با غازان خان:
هنگامی که «غازان خان» پسر ارغوان شاه، پسر هلاکو پسر چنگیزخان، در سال 695ق وارد بغداد شد و نسبت به شخصیت «شیخ زینالدین آمِدی» با خبر شد، گفت: «خوب است او را به مدرسه مستنصریه دعوت کنیم و با او نشستی داشته باشیم. وقتی «غازان خان» وارد مدرسه مستنصریه شد، مردم جمع شدند؛ اَشراف و بزرگان بغداد اعم از قُضات، فرهیختگان و مقامات کشوری و لشکری هم برای دیدار غازان خان آمده بودند. نیز «شیخ زینالدین آمِدی» میان مردم بود. غازان خان دستور داد شیخ زینالدین آمِدی امتحان شود. به این صورت که امیران یکی پس از دیگری وارد مدرسه شوند و هر یک به گونهای بر شیخ وارد شود و سلام گوید، شیخ باید از بین همه وارد شوندگان سلطان را تشخیص میداد.
پس هر وقت، امیری وارد میشد، پس از احترام و تکریم خان، او را نزد زینالدین میبردند تا بر او سلام دهد. شیخ نیز به وارد شوندگان، بدون هیچ حرکت و خوشامدگویی پاسخ میداد. نوبت به «غازان خان» رسید و او بدون همراهی کسی، بر شیخ وارد شد، سلام گفت و با او دست داد. هنگامی که دستش را در دست شیخ نهاد، شیخ بلند شد و دستش را بوسید و تعظیم کرد و خوشامد گفت. آنگاه با زبانهای مغولی، ترکی، فارسی، رومی و عربی او را با صدای بلند بسیار دعا کرد تا مردم متوجه شوند. زیرا شیخ زینالدین چندین زبان میدانست.
«غازان خان» از فطانت و ذکاوت و تیزفهمی و معرفت او، بسیار شگفتزده شد. همان لحظه خلعتی بدو داد و صلهای به او بخشید و حقوق ماهیانهای به اندازه سیصد درهم برایش مقرر کرد. از آن پس «شیخ» نزد غازان خان و امیران و وزرا و خانوادهها و همسران آنها، بسیار مورد عنایت بود.
فعالیتهای فرهنگی:
از تصنیفات او میتوان از آثاری مثل جواهر التبصیر فی علم التعبیر، حواشی و تعلیقههای بسیاری در فقه و خلاف نام برد. جماعتی از آنها بهره بردهاند و آثارش همواره مورد استفاده بوده است. ازاینرو با اینکه نابینا بود، آثار سودمند و مطلوبی تألیف کرد.
فعالیت دیگرش، کتاب فروشی بود. کتابهای بسیاری داشت. کتابهای بسیار خود را طبقهبندی کرده بود و هر طبقه را از طریق علائم برجسته پیدا میکرد، سپس کتاب مربوطه را در رده مربوطه به سرعت مییافت و عرضه میکرد. بهرغم نابینایی، از روشهای علمی و به روز استفاده میکرد. کتاب یا جزوه را، اول لمس میکرد، سپس میگفت: این کتاب یا جزوه چنین و چنان است. از طریق لمس کتب مشخصات آنها را بیان میکرد.
خط برجسته:
صفدی درباره استفاده شیخ زینالدین آمِدی از خط برجسته مینویسد: «هر وقت کتاب جدیدی میخرید، با لوله کردن کاغذ و ساختن حروف، حروف را کنار هم میگذاشت و کلمه میساخت و به این روش قیمت و مشخصات کتاب را روی آن مینوشت».
روش شیخ زینالدین و روش بریل شباهتهایی دارند؛ هر دو با برجسته کردن و به کمک حس لامسه تشخیص میدهند؛ اما، این دو روش تفاوتهایی هم دارند: شیخ زینالدین خودِ حروف را میساخت و به صورت یک قطعه روی یک صفحه میچسباند؛ ولی بریل، حروف را به نماد نقطه تبدیل کرده، سپس نقطه را برجسته میکند.
درسها و عبرتها:
با مطالعه زندگینامه «آمِدی» و دیگر نابینایان، نکات و عبرتهای فراوان به دست میآید:
ـ تاریخ به ما میفهماند معلولان طبقه عقب مانده، گدا، متکدّی و منزوی نبودهاند و این تلقی و فهم عمومی که گفته میشود معلولان در قرون گذشته همگی بدبخت و عقب مانده بوده و به همین دلیل مردم تلاش میکردند از آنها فاصله بگیرند یا آنها را میکشتند، یا آنها را زندانی میکردند، در همه جا درست نیست. در برخی دورهها و در بعضی جاها، معلولان وضع وخیمی داشتند؛ ولی در حکومتهای کارآمد، معلولان میتوانستند به مدارج عالی برسند.
ـ معلولان دارای مشاغل عالی و اغلب فرهنگی مثل کتاب فروشی بودهاند.
ـ آنان دانشمندانی عالم، فقیه، معبّر و روانکاو، همچنین مشهور به صفاتی مثل صالح، موثق، صدوق، متقی، دارای وَرع، نزاهت، فضل و نیکاندیشی بودهاند.
ـ در بین مردم مقبولیت و شهرت به کارهای خیر داشتهاند.
ـ با تلاش و کوشش، به پیشرفت فرهنگ جهانی کمک کرده، خط برجسته را اختراع نمودهاند و دهها اختراع دیگر.
اظهارنظر غربیها
درباره آمِدی مقالهای در ویکیپدیا انگلیسی (en.wikipedia) با عنوان «Zayn al-Din al-Amidi» آمده که اطلاعات غلط نیز دارد. این مقاله، آمِد را یکی از شهرهای کشور عراق دانسته که کاملاً اشتباه است. اما نکات مهم این مقاله را میآورم:
آمِدی یک محقّق نابینای کُرد بود که سیستمی پیش از بریل برای خواندن نابینایان اختراع کرد. او از هسته میوهها برای ساخت حروف برجسته استفاده میکرد. وی به تجارت کتاب میپرداخت. با حروف برجسته، قیمت، تعداد صفحات و دیگر مشخصات کتابها را مینوشت.
نویسنده این اطلاعات را از یک کتاب انگلیسی به نام law Disability in Islamic (2007) نوشته واردیت ریسپلر چیم دریافت کرده است و به متون اصلی چون کتاب صفدی مراجعه نکرده است.
مآخذ
دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، 1392، ج18، ص 501-506؛
دایرةالمعارف نابینایی و نابینایان، ص 85-88؛
«شیخ زینالدین آمدی، کاشف خط برجسته»، مصطفی شیروی، تواننامه، تابستان 1394، ص 155 ـ 157؛
«لویی بریل مخترع خط نابینایان»، هادی خراسانی، تواننامه، ش 4-6، ص 124-126؛
نکت الهمیان فی نکت العمیان، صلاحالدین خلیل بن ایبک صفدی، به کوشش احمد زکی، قاهره، 1911م، ص 206 ـ 208؛
«نگاهی به زندگی لویی بریل»، تواننامه، ش 4 ـ 6، ص 127 ـ 128؛
Zayn al-Din al-Amidi, www.en.wikipedia.org