افول آشکار خدمات اجتماعی در ایران

امیر سرمدی

0

سطح خدمات اجتماعی برای عامّه مردم در ایران آن‌چنان به‌وضوح روبه‌کاهش است که این روز‌ها با تمام وجود لمس می‌شود. در این بین، اگر از جامعه افراد دارای معلولیت باشی، کاستی‌های موجود بیشتر نمایان می‌شود. در این یادداشت، سطح خدمات اجتماعی برای مردم به‌ویژه نابینایان و مقایسه آن با یک دهه قبل را از نظر می‌گذرانیم.

افول همه‌جانبه خدمات اجتماعی در ایران

معمولاً سعی می‌شود به مناسبت‌های مختلف، امید را به جامعه تزریق کرد؛ از روزهای خوبِ پیش‌رو سخن گفت و جامعه را با یک خوش‌بینی نسبت به آینده نگه داشت. اما شرایط این روز‌های مردم ایران در یک بلا‌تکلیفی آشکار به سر می‌برد و آن‌چنان شاهد کاهش تمام‌قد خدمات مورد نیاز هستیم که حتی با لغزش قلم نیز نمی‌توان تنفّس مصنوعی را به جامعه تزریق کرد. جامعه افراد دارای معلولیت در 8 سال گذشته و پس از تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان آن‌چنان سرخورده و عصبانی است که دیگر تمامی سخنان مسئولان برایشان صرفاً جنبه شعارگونه پیدا کرده است. وقتی در جلسات با مسئولان در نهاد‌های دولتی حاضر می‌شویم تا پیگیر مطالبات اعضای جامعه هدف باشیم، به صراحت اعلام می‌کنند خزانه خالی است و در خوش‌بینانه‌ترین حالت بتوانیم حقوق کارمندان و مسائل با اولویت بالا مانند پرداخت مستمری‌ها را انجام دهیم. در چنین شرایطی سخن از توسعه، پیشرفت و افزایش خدمات اجتماعی گزافه‌ای بیش نخواهد بود. نگاهی به شرایط سیاسی ایران که مسائل اقتصادی نیز تحت‌تأثیر مستقیم آن قرار دارد نیز چشم‌انداز روشنی را ترسیم نمی‌کند. در شرایط فعلی، با چه ملاک و معیاری انتظار دارید جامعه افراد با آسیب بینایی و خانواده‌های آنها نسبت به آینده خود و فرزندانشان خوش‌بین باشند؟ در کدام بخش چه خدماتی را گسترش داده‌اید که هر روز در این تریبون یا در آن رسانه سخن از حلّ مشکلات مددجویان می‌کنید؟ کدام خدمات رفاهی و کدام بخش از مواد قانونی را توانسته‌اید عملیاتی کنید که انتظار دارید جامعه شما را باور داشته باشد؟ مردم کشور ما شرایط این روز‌های خود را با زندگی سایر مردم دنیا مقایسه می‌کنند. اگر دو دهه قبل این مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته اروپایی یا آمریکای شمالی صورت می‌گرفت، این روز‌ها زندگی و رفاه مردمان حاشیه جنوبی خلیج فارس برایشان تبدیل به یک رؤیا شده است. وقتی قیمت کالا‌ها و خدمات مختلف را تنها با 10 سال قبل مقایسه می‌کنیم، تفاوت‌ها به اندازه‌ای گسترده است که یادآوری آن سیلی سختی را به ما می‌زند. چطور مسئولان امر این تورّم افسار‌گسیخته را درک نمی‌کنند؟ آیا نمی‌دانند اعضای جامعه هدف ما حتی مانند زندگی این روزهای بسیاری از مردم ایران نمی‌توانند از طریق تاکسی‌های آنلاین امرار معاش کنند؟

 

کاهش خدمات سازمان بهزیستی و سایر نهاد‌های مرتبط ویژه نابینایان

چنانچه در بالا تشریح شد، در سال‌های اخیر شاهد کاهش خدمات اجتماعی برای عامّه مردم، به‌ویژه جامعه افراد با آسیب بینایی هستیم. در زمینه مسائل درمانی به شدت سهم بیمه‌ها از‌جمله بیمه تأمین اجتماعی کاهش پیدا کرده است. در زمینه پرداخت مستمری از سوی سازمان بهزیستی، اگر 10 سال پیش مستمری خانوار یک نفره معادل 32 دلار قدرت خرید داشت، امروز ارزش همان مستمری به کمتر از 13 دلار کاهش پیدا کرده است. در زمینه پرداخت شهریه دانشگاه‌ها، اگر 10 سال پیش طبق تفاهم‌نامه‌های موجود تحصیل نابینایان در دانشگاه آزاد به معنای واقعی کلمه رایگان بود، این روز‌ها شهریه ابتدا باید به طور کامل توسط مددجو پرداخت شود و سازمان بهزیستی چند ماه بعد تنها بخشی از این شهریه را به فرد مددجو برگرداند. اگر 10 سال پیش خانواده‌های افراد نابینا دغدغه‌هایی مانند سرویس مدارس استثنایی را نداشتند، در این سال‌ها بسیاری از دانش‌آموزان دارای معلولیت به علّت چالش‌های مربوط به رفت و آمد، ترک تحصیل کرده‌اند؛ اگر در سال‌های اخیر تجهیزات کمک‌توانبخشی اعضای جامعه هدف توسط سازمان بهزیستی تا حد زیادی تأمین می‌شد، این روز‌ها بهزیستی به جای خرید تجهیزات، روی به پرداخت کمک‌هزینه تجهیزات توان‌بخشی آورده است؛ اگر 10 سال پیش می‌توانستیم با 200 میلیون تومان مسکن – که جزء بدیهی‌ترین نیاز‌های اوّلیه بشر است –  را تأمین کنیم، امروز آن‌چنان ارزش پول ملّی سقوط کرده است که همان مبلغ تنها پاسخگوی خرید یک تبلت بریل برای نابینایان است؛ اگر سازمان بهزیستی طرح‌هایی همچون خانه‌دار کردن خانواده‌های دو معلول و تک معلول را داشت، این روز‌ها پرداخت کمک‌هزینه مسکن ملّی حتی کفاف یک‌سوم مبلغ مورد نیاز برای رهن یا اجاره یک آپارتمان در تهران را نمی‌دهد؛ این در شرایطی است که در بهترین حالت فردِ دارای معلولیت بتواند این تسهیلات را دریافت کند. شاید جالب باشد بدانید سازمان بهزیستی در سال 1404 نتوانسته هیچ یک از تعهّدات خود در ارتباط با تسهیلات خود‌اشتغالی را پرداخت کند و افرادی که از ابتدای سال در این ارتباط تشکیل پرونده داده‌اند، حتّی هنوز برای دریافت وام به بانک معرّفی نشده‌اند.

 

مردم چه می‌خواهند

مردم کشور ما و به تبع آن جامعه افراد با آسیب بینایی، هیچ انتظاری از مسئولان جز تأمین نیاز‌های بدیهی و اوّلیه خود ندارند. این که یک فرد نابینا و کم‌بینا بتواند مانند هم‌نوعان خود در کشورهای دیگر به راحتی درس بخواند، به آسانی در سطح جامعه تردّد کند و با تکنولوژی‌های روز دنیا ارتباط برقرار کند. چرا در سال‌های اخیر شرکت‌های داخلی نیاز‌های اساسی جامعه هدف را پوشش نداده و به سمت حل این چالش‌ها گام برنداشته‌اند؟ چرا یک دانشجوی فارسی‌زبان هنوز نباید بتواند یک کتاب را با گوشی خود اسکن کرده و محتوای آن را با ocr  فارسی و به صورت صوتی بخواند؟ چرا نهاد‌های حمایتی نمی‌توانند تکنولوژی‌های روز دنیا را در دسترس این قشر قرار دهند؟ چرا هنوز یک دانش‌آموز نابینا نمی‌تواند کتاب‌های درسی و کمک‌درسی خود را به خطّ رسمی نابینایان یعنی خطّ بریل در اختیار داشته باشد؟ چرا خانواده‌های افراد نابینا باید علاوه بر دغدغه معلولیت فرزند خود دغدغه اشتغال، تحصیل و هزار مشکل حل نشده دیگر را داشته باشند؟ چه کسی خود را مسئول حل این مشکلات می‌داند؟ مردم ایران چند سال دیگر باید صبر کنند تا شعارهای پوچ مسئولان که همواره وعده فتح قلّه را می‌دهند  عملی شود؟ قلّه‌ها که فتح نشدند و به جای آن، این آرزو و امید یک ملّت بود که در عمق درّه‌های بی‌اعتمادی دفن شد. متأسّفانه شکاف‌های موجود دیگر پر شدنی نیستند. هیچ‌وقت یادمان نمی‌رود باثبات‌ترین روزهای این مملکت از نظر ثبات نرخ ارز و سایر کالا‌های اساسی دقیقاً زمانی محقق شد که این کشور رسماً رئیس جمهور نداشت. حتّی اگر نباشید و قانونی را وضع نکنید در نهایت مردم می‌توانند از پس خود برآمده و به گونه‌ای کژدار و مریز زندگی خود را بگذرانند. دولت‌ها می‌آیند تا تنها رفاه مردم خود را تضمین کنند. اما شما نشان دادید از تأمین حداقل‌ها نیز عاجز هستید. شما افول آشکار خدمات اجتماعی برای مردم در سال‌های اخیر را رقم زدید و پاسخگوی عملکردتان هم نیستید. این بار واقعیت‌های موجود را با صراحت بیشتری بیان کردیم بلکه به تریج قبایتان و عبایتان بر بخورد بلکه جامعه افراد دارای معلولیت را به‌سان یک شهروند درجه اول به حساب آورید و برای حل مشکلات جدی آنها قدم‌های عملی و مؤثّر بردارید. این قشر از شما هیچ انتظاری ندارد؛ تنها به قانونی که خودتان لایحه داده و مصوب کرده‌اید، پایبند باشید.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --