سخنی از پشت میز: گفتوگوی نشریۀ نسل مانا با علیرضا غفاری
میرهادی نایینیزاده: دانشجوی دکتری پژوهشهای قرآنی
علیرضا غفاری، ساکن شهر اراک و شاغل در بخش حقوقی دانشگاه اراک
«قدری دربارۀ شغل خود برای مخاطبان ما توضیح دهید و بگویید چند سال است که در این جایگاه شغلی مشغول به کار هستید؟»
«من در سال ۱۳۸۳، در دانشگاه اراک استخدام شدم. در ابتدای کار، در بخش تلفنخانه فعالیت میکردم تا اینکه پس از هفت سال توانستم خود را به ادارۀ حقوقی و امور قراردادهای دانشگاه منتقل کنم و از سال ۱۳۹۰ در بخش امور قراردادها، تعهدات و رسیدگی به شکایات مشغول به کار هستم.»
«دربارۀ فرآیند هفتسالۀ انتقال از تلفنخانه به بخش حقوقی اداره، برای مخاطبین ما صحبت کنید.»
«من وقتی وارد دانشگاه اراک شدم، کارشناس حقوق بودم و تمام تلاشم معطوف به این بود که بتوانم در حوزه تخصصی خودم مشغول به کار باشم. جا انداختن این موضوع البته برای مدیران دانشگاه کار آسانی نبود. آنچه بعد از لطف خدا باعث شد که من بتوانم به این مهم نايل شوم، پیشرفتهایی بود که در علم و تکنولوژی اتفاق افتاد.»
«تکنولوژی و بهویژه نرمافزارهای صفحهخوان چه کمکی به ارتقای شما کرد؟»
«کار کردن نابینایان با نرمافزارهای صفحهخوان و تکامل آنها نقطۀ عطفی بود تا تواناییهای ما نابینایان بیشتر شکوفا شود. از سوی دیگر، حذف نامههای دستنویس همزمان فرصت و چالشهایی را برای ما نابینایان به همراه داشت که با پیشرفت صفحهخوانها و البته تعاملات سازندۀ خود ما با سازندگان برنامههای اتوماسیون، امکان کم کردن چالشها بیشتر میشود.»
«برای مخاطبان ما دربارۀ ایراداتی صحبت کنید که مسئولین اداره به خاطر نابینایی از شما میگرفتند.»
«اولین چیزی که از یک کارمند انتظار میرود این است که توانایی پاسخ دادن به نامهها و مراجعان خود را داشته باشد. مسئولین دانشگاه در داشتن این توانایی بهصورت دقیق و کامل از سوی یک نابینا تردیدهای جدی داشتند و باید بگویم تشکیک آنها در این مسئله البته غیردقیق نبوده است. همانطور که پیشتر گفتم پیشرفت کار نرمافزارهای صفحهخوان-بهویژه NVDA- مشکلات ما را در این حوزه کم کرده است؛ اما این موضوع چیزی است که ما نابینایان باید با شکلی صحیح آن را به سایرین نشان دهیم. اجازه بدهید تجربۀ خودم را در نحوۀ نشان دادن تواناییهای یک نابینا با شما به اشتراک بگذارم. من در پاسخ به این سؤال که یک نابینا چطور میتواند پاسخگوی مکاتبات اداری مجموعه باشد، با اصرار از مدیران خواستم تا طرز کار مرا با کامپیوتر مشاهده کنند. برآیند حضور آنها در جلسه از نظر من تا حد زیادی مثبت بود. البته موانع دیگری هم سر راه من قرار میگرفت که یکی از آنها عدم اعتماد به یک کارشناس حقوقی نابینا بود. برای غلبه بر این مانع من پذیرفتم که یک ماه بهصورت آزمایشی در بخش مربوطه مشغول به کار باشم و برآیند کاری من امکان ادامۀ کار را مشخص کند. تصور میکنم حضور چندینسالۀ من در بخش تعهدات و قراردادهای دانشگاه اراک میتواند این نکته را تأیید کند که یک نابینا امکان و شایستگی انجامکارهایی غیر از پاسخ دادن به تلفن را هم در ادارات کشور دارد.»
«اصلیترین مسائل شما در مدت یک ماه کار آزمایشی چه بود و چه توصیهای برای کسانی دارید که مانند شما پذیرش مشروط دریافت میکنند؟»
«چنانکه اشارۀ مختصری کردم، مهمترین چالش پیش روی ما نابینایان این است که بتوانیم توانایی خودمان را به سایر افراد نشان دهیم. این چالش در هنگام شروع هر کاری بسیار بیشتر از مواقع دیگر خواهد بود. به همۀ کسانی که مثل من پذیرش مشروط در کار دریافت میکنند، اکیداً توصیه میکنم که تا حدی که میتوانند، هم در کار و رشتۀ موردنظر و بهویژه در زمینۀ دانش کامپیوتر، تبحر لازم و حتی بیش از لازم را داشته باشند تا بتوانند خود را به دیگران اثبات کنند.»
«شما به فرصتهایی که تکنولوژی در اختیار نابینایان میگذارد اشاره کردید. کمی در باب چالشهایی صحبت کنید که با آنها در هنگام کار کردن با نرم افزارهای اتوماسیون روبهرو هستید. چه راهکارهایی برای مقابله با آنها به مخاطبین ما پیشنهاد میکنید؟»
«مانند سراسر دنیا، سیستم اداری ما هم در حال عبور از یک سیستم سنتی مبتنی بر دستخط به یک نظام مکانیزۀ اداری است که اتوماسیون بخش مهمی از این تحول به شمار میرود. نحوۀ دسترسپذیری اتوماسیونهای اداری کاملاً به شرکتهای سازندۀ برنامه برمیگردد که استانداردهای دسترسپذیری را مدنظر قرار بدهند. با توسعۀ nvda مشکلات استفادۀ نابینایان از سیستمهای اتوماسیون کاهش داشت اما باز هم نمیتوان گفت که مشکلات به صفر رسیدهاند. آزمون و خطا برای یافتن دقیق مکان موردنظر روی صفحه از کارهایی است که ما باید حتماً در سیستمهای غیردسترسپذیر اتوماسیونی انجام دهیم. البته تا جاییکه امکان دارد، باید از طرق مختلف بکوشیم تا با برنامهنویسان و شرکتهای سازنده نرمافزارهای اتوماسیون تعامل داشته باشیم و آنها را از مشکلاتی آگاه کنیم که عدم رعایت استانداردها برای ما نابینایان بهوجود میآورد. واضح است که نباید انتظار داشته باشیم با بیان مشکلات، نسبت به حل آنها اقدام شود؛ اما بههرشکل، هم چارۀ دیگری نداریم و هم امکان تعامل سازنده را نباید از دست داد. یکی دیگر از رایجترین چالشهایی که پیش روی ما نابینایان در این زمینه قرار دارد، تعویض مکرر سیستمهای اتوماسیون اداری است که باعث میشود چرخۀ آزمون و خطا همراه با تعامل با شرکت سازنده از نو آغاز شود؛ اما نکتۀ امیدوارکنندۀ ماجرا پیشرفت روزافزون nvda است که به کمک این پیشرفت مشکلات ما کمتر میشود.»
«بهعنوان یک نابینا، تعامل شما با همکاران و مراجعین، چه تفاوتهایی با همکاران بینایتان دارد؟»
«نابینایی باعث میشود که در نگاه اول چه همکاران و چه مراجعین تصور درستی نسبت به شما، توانایی شما برای انجام کار، و دانش شما در باب کاری که به آن مشغول هستید نداشته باشند. برای من پیش آمده است که معاون دانشگاه در نحوۀ خواندن و نوشتن من تشکیک کرده باشد یا یک قاضی نتواند نابینا را شایستۀ نمایندگی حقوقی دانشگاه بداند. من تلاش کردهام با سعۀ صدر و برخورد شایسته در برابر پرسشهایی پاسخگو باشم که بهخاطر نابینایی از من میشود. کیفیت رفتار من در برابر چنین پرسشهایی باعث شده است که همان قاضی اکنون یکی از نزدیکترین دوستان من باشد.»
«غیر از داشتن دانش روز و خبرگی در کار، چه عوامل بیرونی میتوانند در توفیق کار یک کارمند نابینا مؤثر باشند؟»
«استنباط شخصی من این است که هر چقدر افراد نابینا در زندگی شخصی خود استقلال بیشتری داشته باشند، میتوانند در تعاملات اجتماعی هم کامیابتر باشند. باید توجه داشت که تمام رفتارهای ما مدنظر سایر افراد قرار دارد. یک نابینای مستقل حتماً میتواند انتظار تعاملات بیشتری نسبت به نابینایی داشته باشد که عصا به دست نمیگیرد و انتظار کمک از سایرین را دارد.»
«از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید، صمیمانه از شما سپاسگزارم.»
علاقهمندان به گفتوگوهای نسل مانا با موضوع اشتغال، میتوانند مثل همیشه نسخه صوتی این گفتوگو را ذیل همین نوشته در وبسایت دریافت کنند.