از دیرباز طنز بزاری برای نقد جامعه، به چالش کشیدن هنجارها و یاتن لحظاتی از شادی در میان سختیها بهحساب میمده است؛ با این حال خط باریکی بین طنز و توهین وجود دارد، بهویژه زمانی که سوژه شوخیها گروههای خاص جامعه، مانند افراد دارای معلولیتاند. در میان افراد دارای معلولیت نیز همواره این چالش مطرح بوده است که آیا میتوان با معلولیت شوخی کرد یا نه؟ اگر در این مفهوم جایی برای شوخی کردن وجود دارد مرز بین طنز و توهین کجا است؟ بسیاری از آثار هنری، بهخصوص فیلمها و سریالها موجب طرح این موضوع در گفتگوهای تخصصی و خودمانی افراد دارای معلولیت میشود. در این یادداشت دیدگاههای مختلف نسبت به این موضوع را مطرح میکنیم و آن را تا اندازهای بسط میدهیم.
دلایل حامیان طنزپردازی با مفهوم معلولیت
طنز بهعنوان راهی برای بیان چالشها
یکی از استدلالهای اصلی موافقان شوخی با معلولیت این است که طنز میتواند ابزاری قدرتمند برای بیان چالشها و مشکلات زندگی افراد دارای معلولیت باشد. این قشر از طریق طنز، میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند، به ناکارآمدیها و نابرابریها اشاره کنند و صدای خود را به گوش مخاطبان بیشتری برسانند؛ علاوه بر این آنان بر این باورند که طنز میتواند به افزایش آگاهی از مسائل مربوط به افراد دارای معلولیت در جامعه کمک کند. با به تصویر کشیدن تجربیات این گروه از طریق طنز، میتوان به عموم مردم در درک بهتر چالشهایی که افراد دارای معلولیت با آنها روبهرو هستند کمک کرد و بدین ترتیب زمینه را برای ایجاد جامعهای فراگیرتر فراهم ساخت.
شوخی کردن راهی برای عادیسازی معلولیت در جامعه و شکستن تابوها
یکی دیگر از استدلالهای موافقان شوخی کردن با معلولیت این است که طنز میتواند به عادیسازی این شرایط در جامعه و شکستن کلیشهها و تابوهای مرتبط با آن کمک کند. زمانی که با معلولیت شوخی میکنیم، این افراد را بهعنوان انسانهایی عادی با نقاط قوت و ضعف خاص خود به تصویر میکشیم. این موضوع میتواند به کاهش ترس و اضطراب سایر افراد در تعامل با افراد دارای معلولیت و از بین بردن موانعی که در روابط آنها وجود دارد، کمک کند. در ضمن طنز میتواند به افزایش آگاهی از تنوع موجود در جامعه و پذیرش افراد با شرایط مختلف منجر شود. اگر دیگران ببینند که فرد دارای معلولیت با شرایط خود شوخی میکنند، آنان نیز فاصله را کنار میگذارند و ارتباط نزدیکتری با این گروه خواهند داشت.
شوخی کردن با معلولیت نشانهای از پذیرش
برخی از حامیان شوخی کردن با معلولیت معتقدند که این کار نشانهای از پذیرش و انطباق فرد دارای معلولیت با شرایط خود است. اگر فرد دارای معلولیت به طرح شوخی دربارۀ شرایطش بپردازد یا از شوخیهای دیگران در این زمینه استقبال کند، نشان میدهد که او معلولیت را بهعنوان بخشی از هویت خود پذیرفته است و از آن شرمگین نیست. این موضوع میتواند به افراد دیگر، چه دارای معلولیت چه سایر افراد، در پذیرش معلولیت و کنار آمدن با چالشهای آن کمک کند.
همچنین شوخی کردن با معلولیت میتواند راهی برای ایجاد صمیمیت و همبستگی بین افراد دارای معلولیت باشد. وقتی افراد دارای معلولیت با یکدیگر در مورد تجربیات خود شوخی میکنند، معمولاً احساس تعلق و درک مشترک را تجربه میکنند. این امر میتواند به تقویت روحیه و عزتنفس آنها کمک کند.
دلایل مخالفان شوخی کردن با معلولیت
شوخی و ایجاد احساس حقارت در افراد دارای معلولیت
یکی از اصلیترین دلایل مخالفان شوخی با معلولیت این است که این کار میتواند به ایجاد احساس حقارت و شرمساری در افراد دارای معلولیت منجر شود. آنان بر این باورند که اگر این قشر در معرض شوخی و تمسخر قرار بگیرند، به آنها یادآوری میشود که با سایر افراد تفاوت دارند و بهنوعی ناقص و ناکارآمد بهحساب میآیند. این رفتار عزتنفس آنها را خدشهدار میکند و به انزوا و افسردگی آنها منجر میشود.
برخی افراد از طنز بهعنوان ابزاری برای تمسخر و تحقیر افراد دارای معلولیت استفاده میکنند. این افراد با پنهان کردن نیت سوءِ خود پشت نقاب طنز، به معلولیت و ناتوانیهای افراد توهین میکنند و آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدهند. این نوع از شوخیها نهتنها به ایجاد احساس حقارت و شرمساری در این افراد منجر میشود، بلکه پیامدهای جدیتری نیز به دنبال دارد؛ بهعنوانمثال ممکن است افراد دارای معلولیت را از حضور در اجتماع و ابراز وجود بازدارد و آنها را در معرض انزوا و افسردگی قرار دهد.
شوخی کردن با معلولیت ناقض کرامت انسانی
درنهایت مخالفان شوخی با معلولیت استدلال میکنند که این کار با احترام و کرامت انسانی مغایر است. همۀ انسانها صرفنظر از تواناییهای جسمی یا ذهنیشان، مستحق احترام و برخورداری از حقوق برابرند. شوخی با معلولیت نوعی بیاحترامی به این حقوق است و میتواند زیر پا گذاشتن کرامت انسانی افراد معلول تلقی شود.
مرز طنز و توهین کجا است؟
تعیین اینکه یک شوخی چه زمانی طنز و چه زمانی توهینآمیز است، یکی از چالشهایی است که در مورد آن اختلافنظرهای بسیاری وجود دارد. بارها شاهد آن بودهایم که افراد در این زمینه توافق نظر ندارند که آیا فلان شوخی که با معلولیت افراد انجام شد، مصداق توهین است یا نه. هرچند تعریف کلمۀ توهین و مصداقهای آن خود مجالی دیگر میطلبد، اما در اینجا به عواملی میپردازیم که میتواند توهین تلقی شدن یا نشدن یک شوخی را مشخص کند.
– زمینه: یک شوخی که در زمینهای صمیمی و دوستانه طرح شود، معمولاً طنزآمیز تلقی میشود، درحالیکه همان شوخی در زمینهای رسمی یا جدی ممکن است توهینآمیز در نظر گرفته شود.
– گوینده: وقتی گویندۀ شوخی فردی شناختهشده و دوستداشتنی باشد، معمولاً صحبت او شوخی در نظر گرفته میشود. ممکن است شنیدن همان جمله از زبان یک غریبه معنای کاملاً متفاوتی داشته باشد.
– شنونده: شنوندهای که با موضوع شوخی آشنایی دارد یا خود دارای معلولیت است، ممکن است نسبت به کسی که با موضوع آشنایی ندارد یا خودش دارای معلولیت نیست، موضوع را توهینآمیزتر تلقی کند.
–لحن: لحن و طرز بیان گوینده میتواند در اینکه شوخی طنزآمیز تلقی شود یا توهینآمیز، نقش مهمی داشته باشد.
– هدف: هدف گوینده از شوخی نیز در اینکه شوخی طنزآمیز تلقی شود یا توهینآمیز، نقش مهمی ایفا میکند.
چه کسی میتواند با معلولیت شوخی کند؟
در پاسخ به این پرسش بین صاحبنظران اختلافنظر است؛ برخی معتقدند که فقط افراد دارای معلولیت اجازه دارند با معلولیت خود شوخی کنند، زیرا آنها بهطور مستقیم با چالشها و سختیهای ناشی از آن زندگی میکنند. آنان معتقدند که اگر سایر افراد با معلولیت شوخی کنند، نوعی سوءاستفاده از قدرت و بیاحترامی به تجربیات افراد دارای معلولیت است. آنها بر این باورند که افراد غیرمعلول نمیتوانند بهطور کامل ظرافتها و پیچیدگیهای زندگی با معلولیت را درک کنند و به همین دلیل شوخیهای آنها ممکن است توهینآمیز یا بدون در نظر گرفتن ملاحظات لازم باشد.
در مقابل، برخی دیگر معتقدند همۀ افراد، صرفنظر از تواناییهای جسمی یا ذهنیشان مجازند با معلولیت شوخی کنند. از نظر این افراد، طنز میتواند ابزاری قدرتمند برای مقابله با چالشها و افزایش آگاهی از مسائل مربوط به معلولیت باشد و اگر کسی ظرافتهای لازم را در نظر بگیرد، تفاوتی در اینکه معلولیتی داشته باشد یا نه نیست.
آیا ایجاد یک گفتمان ضروری نیست؟
بسیاری از موضوعهای چالشبرانگیز همانند آنچه در اینجا مطرح شد، جنبههای متفاوتی دارند و پرداختن به آنها نیازمند ایجاد فضایی دیالکتیک و گفتگو در مورد آنها است. آیا طرح پرسشهایی از این دست میتواند شروعی برای گفتگو پیرامون این موضوعها بهمنظور دستیابی به نتایج مطلوب باشد؟