رد پای نابینایان در ادبیات داستانی
نوازندهی نابینا (حسین آگاهی)
رمان نوازنده نابینا نوشته ولادیمیر کارالنکو، اثری تأثیرگذار از ادبیات اوکراین است که زندگی پسرکی نابینا به نام پیتر را به تصویر میکشد. پیتر، باوجود فقدان بینایی، مانند بسیاری از نابینایان که مجبورند برای جبران این کمبود، سایر حواس خود را تقویت کنند، از قدرت شنوایی و لامسهای بینظیر برخوردار است و استعداد درخشانی در موسیقی دارد. این رمان نهتنها سفر پیتر را در کشف تواناییهای خود روایت میکند، بلکه جستوجوی انسان برای کمال و معنای زندگی را نیز بررسی مینماید.
کارالنکو در این اثر، با نگاهی عمیق و انسانی، روان فرد نابینا را واکاوی کرده و امید، رنج، عشق و اشتیاق را در کنار هم به تصویر میکشد. عشق پیتر به دختری به نام اِولینا، عطش او برای دیدن جهان و تلاشش برای غلبه بر ناامیدی، لحظاتی ماندگار را در این کتاب رقم میزند.
نویسنده تأکید میکند که این کتاب رسالهای درباره نابینایان نیست، بلکه داستانی درباره آرزوها و چالشهای همه انسانها است. چنانکه خود میگوید: «هدف من، بررسی اشتیاق انسان برای کمالِ گمشده در زندگی بود.»
رمان نوازنده نابینا تصویری واقعی و درعینحال احساسی از زندگی فردی نابینا ارائه میدهد. در ابتدای کتاب، شاهد اولین مواجهه خانواده پیتر با نابینایی او هستیم؛ مادری نگران که نمیداند در دنیایی که حتی برای افراد سالم نیز عدالت چندان جایگاهی ندارد، چه سرنوشتی در انتظار فرزند نابینایش خواهد بود.
پیتر که در خانوادهای ثروتمند رشد کرده، میکوشد با کمک خانواده، دوستان و عشقش به موسیقی، بر محدودیتهای خود غلبه کند و جهان را، نه با چشم، بلکه با چهار حس باقیماندهاش درک و تجربه نماید.
رمان نوازنده نابینا مخاطبانش را به دنیای فردی دعوت میکند که از دیدن محروم است، اما زندگی را با زیبایی میشنود و لمس میکند.
این اثر، که توسط انتشارات علمی و فرهنگی و با ترجمه جهانگیر افکاری منتشر شده است، با پیامهای امیدبخش و نثر دلنشین خود، یکی از گنجینههای ارزشمند ادبیات جهان در قرن نوزدهم محسوب میشود.