مقدمه
رسانهها و فضای مجازی این روزها نقش انکارناپذیری در فرهنگسازی در زمینههای مختلف دارند. اما به همان اندازه میتوانند به تخریب فرهنگ و ارزشها دامن بزنند. بهخصوص اگر این فرهنگسازی یا خلاف آن، درباره قشر خاصی از جامعه باشد که شناخت جامعه از آن چندان زیاد نیست؛ به طور مثال، هر اقدام مثبت و منفی که در قبال مسائل مربوط به نابینایان، چه از طرف دیگران و چه از طرف خود این افراد، در رسانه و فضای مجازی صورت گیرد، تأثیرش بر جامعه بیش از حد انتظار خواهد بود. بهطوریکه شاید نگاه تمام جامعه نسبت به نابینایان را چه مثبت و چه منفی تغییر دهد. نکته اینجاست که در این موارد نگاه عوام یک نگاه کلی است؛ یعنی، اگر اتفاق مثبتی رخ دهد آن را به تمام نابینایان نسبت میدهند و در مقابل همین نگاه کلی در مورد رخدادهای منفی نیز وجود دارد. با این وجود، گاهی شاهد اتفاقاتی هستیم که باعث نگاه منفی به جامعه نابینایان از سوی عموم مردم میشود و این موضوع زمانی تلختر میشود که خود نابینایان در این تخریب فرهنگی نقش اول را بازی میکنند.
قصه از کجا شروع شد
چندی پیش، ویدئویی در فضای مجازی به طور گسترده منتشر شد که در آن، یک هوادار نابینای تیم فوتبال پرسپولیس، در حین مصاحبه آقای علی پروین که از پیشکسوتان این باشگاه است، به مادر ایشان، با الفاظ بسیار رکیکی توهین میکند. بعد از انتشار گسترده این ویدئو، خود این شخص در پیامی ویدئویی از مردم و شخص آقای پروین عذرخواهی کرده و آن اتفاق را یک واکنش در قبال ناراحتی بابت ناکامی تیم مورد علاقهاش عنوان کرد. اما چندی بعد، ویدئوی دیگری منتشر میشود که این شخص در جمع هواداران حاضر در آن ویدئو، عنوان میکند که همچنان توهینی که در ویدئوی منتشر شده انجام داده را قبول دارد و از انجام این کار پشیمان نیست.
چند سؤال اساسی
1: آیا صرف مخالفت با یک نفر و دیدگاهش، دلیل خوبی برای توهین به این فرد و به خصوص به اعضای خانوادهاش می تواند باشد؟
2: چرا یک فرد نابینا با وجود این که آگاهی کامل از محیط اطرافش به خصوص در شلوغیها ندارد، باید نسنجیده اقدام به چنین کار ناشایستی کند؟
3: آیا کسی که خودش از جامعهی نابینایان است و خود را فردی اخلاق مدار هم میداند و پاتوقش هم مراسمات مذهبی و اجرا در این مراسمات است و میتواند به عنوان یک نابینای موفق، باعث افزایش شناخت و فرهنگ جامعه نسبت به نابینایان شود، نباید در قبال رفتار و گفتار خود احساس مسئولیت بیشتری داشته باشد؟ آیا نمیداند که اگر رفتار مثبت داشته باشد، جامعه آن را به همه نابینایان نسبت میدهد و در مقابل اگر رفتار ناشایستی داشته باشد، باز هم جامعه تمام نابینایان را این چنین افرادی میانگارد؟
4: زمانی که همین فرد از جامعه و آقای پروین عذرخواهی میکرد، آیا جایز نبود به خاطر چنین اشتباه بزرگی که باعث خدشه دار شدن وجهه نابینایان در جامعه شده، از همنوعان خود نیز عذرخواهی میکرد؟
5: آیا بعد از این که عذرخواهی کرد، نیازی بود که بار دیگر در جمع هواداران بر عقاید خود پافشاری کند؟ آیا این نشان نمیدهد که ایشان تحت فشار یا به زور عذرخواهی کرده؟ آیا این درست بود که به هر حال بعد از عذرخواهی و کمی آرامتر شدن اوضاع، ایشان با رفتار نسنجیدهتر از قبل، چنین وضعیت ملتهبی را برای جامعه نابینایان به وجود آورد؟
وقتی که ما درس نمیگیریم
متأسفانه، اتفاقی که افتاده یک اتفاق منحصربهفرد نیست. در گذشته هم بودند نابینایانی که با رفتار نسنجیده خود، باعث ترویج دیدگاه اشتباه مردم نسبت به نابینایان شدند. ادعای درمان نابینایی با سلولهای بنیادی در برنامه پُر مخاطب تلویزیونی توسط دختر نابینا و مادرش و ادعای نوشتن بازی کامپیوتری توسط نوجوان نابینا از جمله این اتفاقات است. با وجود این، باز هم شاهد اتفاقاتی هستیم که نشان میدهد ما قرار نیست از گذشته درس بگیریم یا شاید فکر میکنیم تافتهجدابافتهای هستیم که میتوانیم آزادانه هر کاری خواستیم بکنیم و کسی هم نگوید بالای چشممان ابروست. متأسفانه باید به این افراد بگویم که شما هیچ تفاوتی با بقیه همنوعان خود ندارید و با این که ناخواسته نابینا شدید، ولی بههرحال عضوی از جامعه نابینایان هستید که باید مراقب رفتارتان در جامعه باشید. همانطور که یک بازیگر یا یک ورزشکار نمیتواند هر رفتاری را در جامعه از خود نشان دهد، شما هم باید در رفتار و گفتارتان ملاحظاتی داشته باشید. در غیر این صورت، عواقب رفتار ناشایست شما دامنگیر تمام همنوعانتان خواهد شد.
سکوت تشکّلها
چندی پیش، ویدئویی از یک مجری نابینا منتشر شد که در پایان یک بازی فوتبال، طوری صحبت کرد که توهین ناخواسته به مقدسات مسلمانان از حرفهای او برداشت شد. بعد از این اتفاق، ناگهان تعداد زیادی از تشکّلهای نابینایان که شاید جمع گزارش عملکرد همگی آنها رویهم به یک خط هم نرسد، واکنشهای تندی به این مسئله نشان دادند و این اتفاق را محکوم کردند و نیز نامهنگاریهایی هم جهت برخورد مراجع مربوطه با این شخص داشتند.
حال سؤال اینجاست که آیا این تشکّلها جهت حفظ ارزشها و حفاظت از مقدسات تشکیل شدهاند و یا وظیفه آنها دفاع از حقوق جامعه هدف است؛ آیا سکوت تشکّلهای نابینایان، در قبال اتفاقی که افتاد، سندی بر بیکفایتی و ناکارآمدی این تشکّلها نیست؟ آیا جایز نبود که حداقل در پیامی کوتاه در فضای مجازی، رفتار این شخص را محکوم کرده و از جامعه و آقای پروین میخواستند که رفتار زننده این فرد را به جامعه نابینایان نسبت ندهند؟ آیا جایز نبود که این تشکّلها از آقای پروین بهصورت خاص دلجویی میکردند؟ آیا برنامههای ویژه نابینایان در رسانه ملی در قبال این اتفاق هیچ مسئولیتی احساس نکردند؟ آیا جایز نبود به جز پخش اخبار ورزشی نابینایان و پخش ترانه، کمی هم به فکر آبروی ازدسترفته جامعه نابینایان باشند؟
نتیجه
این که از جامعه بخواهیم ما را بشناسند و نگاهشان به ما درست و بهدوراز ترحّم باشد، خواسته درست و به حقی است؛ اما، نباید منفعل بوده و دست به تخریب خودمان بزنیم. برای فرهنگسازی درباره نابینایان در جامعه، اول باید از خودمان شروع کنیم. باید رفتارهای نسنجیده را تمام کنیم و حسابشدهتر رفتار کنیم. اگر در ابتدا خودمان تلاش کنیم، آن وقت میتوانیم انتظار داشته باشیم که فرهنگ جامعه نسبت به نابینایان عوض شود و حقوق برابر با جامعه را طلب کنیم.
در پایان، بهخاطر اتفاقی که رخ داد، از طرف جامعه نابینایان، از مردم و بهخصوص شخص آقای پروین عذرخواهی میکنیم، و بهعنوان یک رسانه فرهنگی بهشدت رفتارهای اینچنینی را محکوم میکنیم. امیدواریم دیگر شاهد چنین اشتباهاتی نباشیم یا اگر بودیم، واکنشمان طوری باشد که مردم برداشت اشتباهی از ما نداشته باشند. به امید آن روز.