جای خالی معلولان در رویدادهای فرهنگی
ابوذر سمیعی: دکتری سیاستگذاری فرهنگی
یکی از بزرگترین رویدادهای فرهنگی هنری در کشور ما هر ساله در همین ایام رقم میخورد. جشنوارۀ فجر که امسال چهلمین دورۀ خود را تجربه میکند، رویدادی فرهنگیهنری است که بیشتر هنرمندان تلاش میکنند در آن حضوری فعالانه داشته باشند؛ اما در چنین رویداد فرهنگی پراهمیتی، افراد دارای معلولیت چه جایگاهی دارند و چه میزان به حضور آنان در این رویداد توجه شده است؟
بهنظر میرسد یکی از تأثیرگذارترین راههای ایجاد تغییرات فرهنگی در عموم جامعه در خصوص افراد دارای معلولیت، حضور فعال آنها در عرصههای مختلف اجتماعی است. این حضور میتواند هم بهعنوان مشارکتکننده اتفاق بیفتد و هم بهعنوان یک مخاطب عام؛ اما آیا چنین بستری برای افراد معلول در رویدادهای فرهنگی عمومی، بهویژه جشنوارههای فجر وجود دارد. در نوشتار حاضر قصد بر این است امکان حضور افراد دارای معلولیت در جشنوارههای فیلم و تئاتر فجر بهطور خاص موردبررسی قرار گیرد.
موضوع حضور افراد دارای معلولیت در رویدادهای عمومی و جشنوارههای فرهنگی را از دو منظر میتوان موردتحلیل قرار داد. یکی فراهمبودن زیرساختهای مناسبسازی و دسترسیپذیری برای حضور این افراد در جشنواره و دیگر در نظر داشتن برنامهها و دستورالعملهایی در راستای تولید محتوای مناسب در حوزۀ معلولیت.
در بُعد نخست، یعنی مناسبسازی و دسترسیپذیری محیط و محتوا برای معلولان، لازم است اشاره کرد که امروزه با تلاشهای روزافزون صورتگرفته در جهت تسهیل حضور همۀ افراد در مناسبتها و همهشمولبودن فعالیتهای اجتماعی، در کشورهای توسعهیافته قوانینی در راستای مناسبسازی و دسترسیپذیری رویدادها وجود دارد که مجریان یک برنامۀ عمومی نمیتوانند بدون توجه به آن، اقدام به برگزاری یک رویداد نمایند. بهعنوان نمونه، در قانون معلولان آمریکا موسوم به A.D.A بندهای مشخصی در خصوص مناسبسازی محیطی فضاهای عمومی، از جمله سالنهای تئاتر و سینما آمده است. از این میان میتوان به مواردی همچون، وجود فضای ویژه جهت استقرار افراد دارای صندلی چرخدار در سالن، مجهزبودن سالنها به درهای اتوماتیک، دسترسیپذیری کلی سالنها، راهروها و سرویسهای بهداشتی، دسترسپذیربودن آسانسور برای نابینایان، وجود امکاناتی برای سگهای راهنما و مواردی از این قسم اشاره نمود؛ همچنین متصدیان سالنها نیز باید در خصوص چگونگی تعامل با افراد دارای معلولیت و نیازهای احتمالی آنها آموزش دیده باشند.
از سوی دیگر، محتواهای ارائهشده در این جشنوارهها هم حتماً باید استانداردهای دسترسیپذیری را رعایت کرده باشند. توضیحداربودن فیلمها برای افراد نابینا و استفاده از زیرنویس یا مترجم زبان اشاره برای ناشنوایان از جمله ضروریترین مواردی است که برگزاری یک رویداد منوط به رعایت آنها است.
دومین موضوع، تولید محتوا در حوزۀ افراد دارای معلولیت است. از آنجا که یکی از تأثیرگذارترین راهها بهمنظور ایجاد تغییرات نگرشی در خصوص معلولان استفاده از محتواهای فرهنگیهنری است، سازمانهای مرتبط با افراد دارای معلولیت همواره تلاش کردهاند حتیالامکان در چنین برنامههایی حضور فعال داشته باشند و تولیدکنندگان را از راههای مختلف به تولید محتوای فرهنگیهنری در حوزۀ معلولان ترغیب کنند. پرداختن به موضوع معلولیت در بخش جانبی یک رویداد و بررسی محتواهای فرهنگی با موضوع معلولیت بهطور ویژه، از جمله سیاستهایی است که در برخی جشنوارهها بهمنظور توجه بیشتر به حوزۀ معلولان اعمال میشود؛ البته این موضوع در کنار جشنوارههای خاص حوزۀ معلولان اتفاق میفتد که بهطور تخصصی به موضوع معلولیت میپردازد. از آن جمله میتوان به جشنوارۀ فیلم اسکار برایت و ریل ابلیتی اشاره کرد.
حال سؤال این است که در مقایسه با جشنوارهها و رویدادهای خارجی، آیا جشنوارههای داخلی بهعنوان رویدادهای عمومی، پذیرای افراد دارای معلولیت هستند؟ آیا تدابیر لازم برای حضور این افراد اتخاذ شده است؟ همچنین از سوی دیگر، بهمنظور ایجاد تغییرات فرهنگی-اجتماعی در حوزۀ معلولان در کشور ما چه سیاستهایی وجود دارد و سازمانهای متولی تا چه میزان توانستهاند از ظرفیتهای موجود در این راستا بهره بگیرند؟ آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قامت متولی برجستهترین رویداد فرهنگی کشور، معلولان را بهعنوان بزرگترین اقلیت اجتماعی در نظر داشته است؟ آیا سازمان بهزیستی توانسته از ظرفیت جشنوارههای تئاتر و فیلم فجر استفاده کرده و موضوعات مربوط به حوزۀ معلولان را عمومی کند؟
در خصوص دسترسیپذیری فیزیکی فضای برگزاری این جشنوارهها، بررسیها نشان میدهد بیشتر سالنهای تئاتر بهواسطۀ قدیمیبودن چندان دسترسپذیر نیستند و افراد دارای معلولیت، بهویژه معلولان حرکتی در استفاده از این سالنها با مشکلات فراوانی مواجه هستند. در ارتباط با دسترسیپذیری سالنهای سینمایی، اگرچه اوضاع بهمراتب بهتر است و بیشتر سالنهای نوساز، اصول کلی مناسبسازی را رعایت کردهاند؛ اما باید خاطرنشان کرد محل اصلی برگزاری جشنواره فیلم امسال که سالن همایشهای برج میلاد است، بهخاطر تعبیۀ درِ ورودی گردون، مانع ورود افرادی شده که از ویلچر استفاده میکنند؛ همچنین در فضای داخلی ساختمانهای نوساز، بیشتر معابر همسطح است و معمولاً سرویس بهداشتی مناسبسازیشده نیز وجود دارد؛ اما در مقابل، آسانسورها فاقد برچسب بریل است، تضاد رنگ برای افراد کمبینا رعایت نشده، سالنها فاقد جایگاه افراد استفاده کننده از ویلچر است و مهمتر از همه، متصدیان و کادر اجرایی هیچ اطلاعی در خصوص چگونگی تعامل با افراد دارای معلولیت ندارند.
دسترسیپذیری محتوای برنامهها اما اوضاع بسیار وخیمی دارد. امسال، در چهلمین جشنوارۀ فجر، در هیچیک از برنامهها از مترجم ناشنوایان استفاده نشد و تمامی فیلمهایی که اکران شدند، فاقد زیرنویس بودند. از همین رو افراد دارای آسیب شنوایی بهطور کل در این جشنواره نادیده گرفته شده بودند.
در حوزۀ افراد دارای آسیب بینایی و فیلمهای توضیحدار نیز اوضاع تعریف چندانی ندارد. همان گونه که احتمالاً مطلع هستید، از سال 1398 به همت گروهی از کنشگران، حرکتی بهمنظور توضیحدارکردن فیلمها آغاز شد. این گروه در کنار خدمات ارزنده و قابل تقدیری که به افراد دارای آسیب بینایی داشتند، از جمله اضافهکردن توضیحات صوتی به فیلمهایی که در چند پلتفرم ارائه میشد و نیز ضبط برنامههای مفید و متنوع برای استفادۀ نابینایان، بدعتهایی در حوزۀ توضیحدارکردن فیلم و نحوۀ اجرای آن بنیان نهادند که نقدهای فراوانی بر آن وارد است. از جملۀ این بدعتها اکران فیلمهای توضیحدار در سانسهای ویژه برای نابینایان است که کاملاً با حضور فراگیر معلولان در اجتماع در تباین است.
متأسفانه در چهلمین جشنوارۀ فیلم فجر نیز این بدعتهای مخرب بروز کرد. در این جشنواره، از میان 22 فیلم راهیافته، تنها دو فیلم بهصورت توضیحدار وجود داشت که تا زمان تنظیم این یادداشت، قرار بود در سکانسهای ویژه در سینماهای خاصی، احتمالاً صرفاً برای افراد نابینا پخش شود؛ یعنی افراد دارای آسیب بینایی پس از گذشت بیش از 2 سال از فعالیتهای گروه نامبرده، امسال توانستند در جشنوارۀ فیلم فجر، 2 فیلم توضیحدار داشته باشند که میتوانستند در برخی شهرها در سالن سینما آنها را تماشا کنند؛ البته با این تفاوت که مخاطبان نابینا بهجای شنیدن صدای توضیحات فیلم از گوشی (آنگونه که استاندارد فیلمهای توضیحدار است)، مجبور خواهند بود توضیحات را از بلندگوهای سالن بشنوند. بدعتی دیگر با آسیبهای فراوان که وصف آن در این نوشتار نمیگنجد.
نکتۀ دیگر درخصوص استفاده از ظرفیتهای جشنوارۀ فجر بهمنظور ایجاد تغییرات فرهنگی حوزۀ معلولان است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند با همکاری نهادهای مرتبط، فیلمسازان را تشویق به ارائۀ محتوای مرتبط با افراد دارای معلولیت کند و هم در بخشهای جانبی جشنواره از ظرفیت این افراد برای تغییر نگرش استفاده کند؛ همچنین در تمامی سالنها پیش از اکران فیلم، تیزرهای آموزشی در حوزههای مختلف برای مخاطبان پخش میشود که میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. متأسفانه در این دوره نیز به مانند دورههای پیشین، جای خالی افراد دارای معلولیت در این تیزرها بهوضوح قابل مشاهده بود و صد افسوس که سازمان متولی این افراد، هیچگاه نخواسته یا نتوانسته از این ظرفیت بهره بگیرد.
رسیدن به جامعهای برابر و دسترسیپذیر، بدون حضور و مشارکت افراد دارای معلولیت در همۀ فعالیتها امکانپذیر نیست. این امر مستلزم سیاستگذاری، برنامهریزی و توجه سازمانهای مربوط و فعالیت فزونتر نهادهای متولی است. انتظار میرود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به وظیفهای که قانون در خصوص افراد دارای معلولیت به آن محول کرده است عمل کرده و در برنامههای فرهنگی، معلولان را نادیده نگیرد؛ همچنین از سازمان بهزیستی نیز انتظار میرود از انفعال خارج شده و بهدنبال احقاق حقوق افراد دارای معلولیت و استفاده از ظرفیتهای مختلف فرهنگی-اجتماعی باشد. امید که این امر محقق شود.