مجمع انتخاباتی فدراسیون نابینایان سوم بهمنماه برگزار شد و محمدرضا مظلومی برای سومین بار پیاپی، بهعنوان رئیس فدراسیون نابینایان انتخاب شد. او این بار بیرقیبتر از گذشته و با 44 رأی از 49 رأی مأخوذه برای چهار سال آینده سکان مهمترین سازمان امور ورزش معلولان با آسیب بینایی را به دست گرفت.
مظلومی که 60 سال سن دارد و در سال 1362 در عملیات والفجر1 نابینا شده، در سال 1392 با 24 رأی در مقابل 17 رأی سعید لواسانی و در سال 1396 با 36 رأی در برابر 4 رأی محمدرضا بیدکی، بهعنوان رئیس فدراسیون نابینایان انتخاب شده بود. در مجمع امسال نیز روزبه زورقی، رئیس هیئت نابینایان البرز که تنها رقیب مظلومی برای کرسی ریاست فدراسیون نابینایان محسوب میشد، فقط توانست 4 رأی را از آن خود کند؛ البته نتیجۀ مجمع انتخابات فدراسیون نابینایان با ردصلاحیتهای گستردهای که صورت گرفت، بر همگان روشن بود و حال باید دید محمدرضا مظلومی که از اواسط دهۀ شصت شمسی همواره در سمتهای ردهبالای ورزش نابینایان و معلولان قرار داشته، این فدراسیون را در آخرین حضور خود به چه سمتوسویی هدایت میکند.
آخرین دورۀ ریاست بر مسند فدراسیون نابینایان
شانزدهم بهمنماه سال 1389 بود که محمداسد مسجدی با 30 رأی بهعنوان رئیس فدراسیون نابینایان انتخاب شد و محمدرضا مظلومی در آن سال، تنها دو رأی به دست آورد. درست دو سال و سه ماه بعد، در پی تجمعات مدیریتشدۀ گروههای مختلفی از جامعۀ نابینایان نظیر ورزشکاران، دانشآموزان و… در مقابل وزارت ورزش و جوانان، در شانزدهم اردیبهشتماه سال 1392، مظلومی بهعنوان سرپرست فدراسیون نابینایان انتخاب شد. طبق اساسنامۀ جدید فدراسیونهای ورزشی، این آخرین دورۀ ریاست مظلومی بر مسند فدراسیون نابینایان است؛ چراکه فرصت سه دورۀ پیاپی او به پایان میرسد و اگر قصدی برای رقابت در انتخابات 1408 هم داشته باشد، بهدلیل عدم امکان ورود افراد بالای ۶۵ سال در مجمع انتخاباتی، نخواهد توانست به حضورش در صندلی ریاست امیدوار باشد. تنها امکانی که شاید بتواند مظلومی را علیرغم سه دوره حضور پیاپی در فدراسیون، همچنان به حفظ میز ریاست امیدوار کند، این است که بتواند یک جایگاه ریاست یا نایبرئیسی در سطح قاره یا دنیا را بهنامِ خودش سند بزند تا تبصرۀ ممنوعیت کاندیداتوری بعد از سه دوره ریاست، شامل حالش نشود؛ بنابراین، انتظار میرود محمدرضا مظلومی در آخرین دورۀ صدارت خود بهعنوان رئیس فدراسیون نابینایان و کمبینایان، باعث تحولات جدی و بنیادین در رأس فدراسیون نابینایان شود.
مدیریتی که تحولآفرین نیست
نگاه مدیریتی محمدرضا مظلومی، چه در جایگاه نایبرئیس فدراسیون و رئیس کمیتۀ ورزش نابینایان در فدراسیون جانبازان و معلولان، چه حضور بیست و چند سالهاش در هیئت ورزش نابینایان استان تهران و دبیری و ریاست فدراسیون نابینایان، همواره سنتی و بهدور از ایدههای روز دنیا و تحولگرایی بوده است. استفاده از دانش روزآمد در حوزۀ ورزش معلولان و بهکارگیری تجهیزات پیشرفته و فناوریهای تازۀ ورزش نابینایان، کمتر در دستورکار او جایی داشته است. چیدمان رؤسای هیئتهای استانی و انتخاب سرمربیان رشتههای ورزشی و رؤسای انجمنهای فدراسیون نابینایان نیز بهطور عمده بر مبنای همین رویکرد سنتی استوار بوده است. توسعۀ زیرساختها و امکانات ورزش نابینایان در سطح کشور، نیازمند مدیریتی فراسازمانی با تغییر ساختار سنتی در بدنۀ فدراسیون نابینایان است که چنین رویکردی در هشت سال گذشته به چشم نمیخورد؛ بنابراین ضروری بهنظر میرسد رئیس وقت فدراسیون نابینایان با بهرهگیری از افراد متخصص، دلسوز و دنیادیده، تحولات جدی و بنیادین را در فدراسیون نابینایان رقم بزند.
ارتباط نزدیک با حلقۀ بالای قدرت
نیاز به یادآوری نیست که محمدرضا مظلومی در سه دهۀ اخیر و بهواسطۀ جانبازی در دفاع مقدس، ارتباط خوب و نزدیکی با حلقۀ بالای قدرت در کشور داشته است. تا جایی که در اسفندماه سال 96 و در دومین دورۀ ریاست ایشان در فدراسیون نابینایان، محمدجواد آذری جهرمی، وزير وقت ارتباطات و فناوري اطلاعات و سيدعباس عراقچي، معاون سياسي وزارت امور خارجه، بهعنوان اعضاي هيئترئيسۀ فدراسيون نابینایان انتخاب شدند. حضور سیاسیون، آنهم در سطح یک وزیر یا معاونت وزارت امور خارجه، میتوانست برای ورزش نابینایان در راستای جذب امکانات و توسعۀ زیرساختهای ورزشی فرصتی مغتنم باشد؛ اما واقعیت آن است که این سطح از نزدیکی با حلقۀ بالای قدرت، بیشتر باعث منفعت و تثبیت جایگاه شخص رئیس فدراسیون شده تا کسب دستاوردهای ملموس و مشخص برای ورزش نابینایان. از هفدهم اردیبهشتماه 1392 تاکنون، بیش از هشت سال و 9 ماه میگذرد و در طول این مدت، ریاست فدراسیون همواره اظهار کرده ساختمان فدراسیون اجارهای است، هفت هیئت ورزش نابینایان در استانها فاقد دفتر کار هستند و ورزشکاران نابینا و کمبینا فقط 10 سالن تخصصی در سطح کشور دارند. حال در آستانۀ ورود به قرن جدید خورشیدی، همچنان همین مسائل مطرح میشود که نشان از آن دارد که در یک دهۀ اخیر، عزم و ارادۀ جدی برای رفع مشکلات زیرساختی ورزش نابینایان در استانها وجود نداشته است؛ حتی نشستوبرخاستهای رئیس فدراسیون با حلقۀ بالای قدرت و ثروت هم نتوانسته اندکی از این مشکلات را کاهش دهد. فدراسیون نابینایان تابهحال نتوانسته از ظرفیت بنگاههای اقتصادی، شبکۀ بانکی کشور و شرکتهای بزرگ در راستای مسئولیت اجتماعی و ادارهکل ورزش و جوانان در استانها در راستای وظایف قانونی، در جهت ساخت اماکن و سالنهای اختصاصی برای ورزش نابینایان که اولین قدم ورود آنها به دنیای حرفهای و همگانی ورزش نابینایان محسوب میشود، استفاده کند. چنین مواردی را میتوان جزو مصادیق بارز تکیۀ ریاست فدراسیون به روشهای سنتی مدیریت و عدم تحولخواهی او به شمار آورد. ظرفیتهای بزرگی در کشور وجود دارد که تابهحال از آنها استفاده نشده و تداوم وضع موجود در چهار سال بعدی، ورزش آسیبدیدگان بینایی را بیش از پیش دچار خسران خواهد کرد. دستور وزیر پیشین ورزش و جوانان مبنی بر اعطای یک زمین چمن مصنوعی به هیئتهای ورزش نابینایان در استانها، میتوانست اتفاق بسیار خوبی برای ورزش نابینایان باشد و هیئتهای نابینایان در استانها را صاحب درآمدهای پایدار کند؛ اما مدیریت ضعیف و نبود لابی قدرتمند با استانداران و مدیرکل ادارۀ ورزش و جوانان در استانها باعث شده تابهحال هیچکدام از استانها از این امکان بهرهمند نشوند.
هیئتهایی که همیشه همراه هستند
وقتی با رؤسای ورزش نابینایان در استانها صحبت میکنیم، همواره از وضعیت بودجه، امکانات و شرایط خود و حمایتهای فدراسیون نابینایان و ادارهکل ورزش و جوانان ناراضی هستند؛ اما سؤال اینجاست چه میشود که با فرارسیدن مجمع انتخابات، همگی آنها همسو میشوند؟ دو سوم آرا در مجامع انتخاباتی را رؤسای هیئتهای استانی به سبد رئیس وقت میریزند که همین تعداد رأی برای نشاندن یک شخص بر مسند فدراسیون کفایت میکند. دست بر قضا، رؤسای هیئتهای استانی با حمایت و هدایت رئیس وقت فدراسیون در طول دورۀ چهار ساله انتخاب و چینش میشوند. حال سؤال مهم آن است که رؤسای هیئتهای ورزش نابینایان در استانها تا چه اندازه در نارساییهای ورزش نابینایان در سالهای اخیر نقش دارند؟ پاسخ روشن است. اغلب رؤسای هیئتها، صرفاً مدیران تابع و گوشبهفرمان هستند و قدرت مدیریت از بالا به پایین را ندارند. بسیاری از آنها که عمر صدارتشان از سالهای سلطنت ناصرالدینشاه قاجار هم بیشتر شده، فاقد توانایی لابیگری و مدیریت هدفمند برای جذب منابع مالی و کشف استعدادها هستند و هیچ برنامۀ مدون و بلندمدتی برای رشد و پیشرفت ورزش نابینایان ندارند؛ بنابراین، فدراسیون نابینایان بهتنهایی مقصر ایجاد مشکلات مذکور نیست و هیئتهای استانی بهعنوان بازوی اجرایی باید در کنار فدراسیون باشند.
رشد کمی و کیفی مدالها در تورنمنتهای برونمرزی ما را فریب ندهد
واقعیت آن است که نتایج ورزشکاران کشورمان در دوران هشتسالۀ مدیریت محمدرضا مظلومی در فدراسیون نابینایان، بهویژه در تورنمنتهای بزرگ بینالمللی، رضایتبخش و در حال رشد بوده است. کسب 4 طلا و 2 نقره در پارالمپیک 2020 در برابر سه مدال نقره در 2016 ریو، کسب 15 طلا، 14 نقره، 19 برنز و مجموع 48 مدال در مسابقات پاراآسیایی 2018 جاکارتا در مقابل 7 طلا، 19 نقره، 9 برنز و مجموع 35 مدال در بازیهای پاراآسیایی 2014 اینچئون، حاکی از رشد کمی و کیفی مدالهای ورزش نابینایان در سالهای اخیر است؛ اما صرفاً این اعداد، نمیتواند آینهای تمامنما از وضعیت فعلی ورزش نابینایان باشد و این آمار و ارقام نباید ما را فریب بدهد. در گلبال که اصلیترین رشتۀ ورزشی نابینایان محسوب میشود و در رشتۀ پرمدال شنا، دو دوره از راهیابی به پارالمپیک باز ماندهایم. در رشتۀ جودو علیرغم کسب دو مدال طلا، در پنج وزن دیگر نتوانستیم سهمیۀ حضور در پارالمپیک توکیو را به دست آوریم و در فوتبال پنجنفره هم بهعلت مدیریت ضعیف و با وجود کسب سهمیه به توکیو اعزام نشدیم. تنها رشتهای که در آن نسبتاً موفق عمل کردهایم، دوومیدانی است که باید سرمایهگذاری بیشتری روی این رشته صورت گیرد. رشتههای مدالآور مثل بولینگ و شطرنج میبایست بیش از پیش در تیررس توجه مدیران فدراسیون نابینایان باشند و بهطور کلی، ورزش نابینایان در چهار سال آینده، نیازمند یک پوستاندازی و تغییر و تحول جدی در مدیریت رویکردها است تا در آستانۀ ورود به قرن جدید، شاهد رشد و شکوفایی بیشتر آن در دو سطح حرفهای و همگانی باشیم.