پیشخوان: مروری بر نشریات و پادکستهای انگلیسیزبان ویژۀ آسیبدیدگان بینایی
امید هاشمی: سردبیر
گشتی در موزۀ چاپخانۀ نابینایان آمریکا، آشنایی با یک فناوری نوظهور مناسب برای شناگران نابینا، معرفی یک پاوربانک مناسبسازیشده برای نابینایان و بحثی دربارۀ حدومرز پرداختن به فناوریهای ویژۀ نابینایان، موضوعاتی است که در این شماره از پیشخوان به آنها پرداختهایم.
گشتی کوتاه در مخزنالاسرار نابینایان آمریکا
«تکنولوژیهایی که امروز بسیار پیشرو و هیجانانگیز بهشمار میروند، فردا آشغالهایی بیمصرف قلمداد خواهند شد؛ بنابراین، من خودم را متخصص تاریخ آشغالها میدانم.» این، جملهای است که «مایکل هادسِن[1]»، مدیر موزۀ نابینایان چاپخانۀ آمریکایی[2] در گفتوگو با پادکست «بلایندَبیلیتیز»[3] برای معرفی خودش عنوان میکند. در دانشگاه در رشتۀ تاریخ فناوریها تحصیل کرده و بهطور اتفاقی گذرش به موزۀ چاپخانه افتاده و آنجا مشغولبهکار شده. موزه، حقایق، اسناد و دستاوردهای تاریخ نابینایان آمریکا را در دل خود جای داده و مایکل هادسن هم بهخوبی دربارۀ جزئیات این اسناد و اشیا برای شنوندگان بلایندَبیلیتیز توضیح داده است.
پای فیلمهای سینمای هالیوود اگر نشسته باشید، حتماً توجهتان به این نکته جلب شده که آمریکاییها چقدر نسبت به تکریم قهرمانان ملیشان و حتی قهرمانسازی و اسطورهپروری، اهمیت قائلند. رد پای این تکریم را در موزۀ چاپخانه هم میتوان مشاهده کرد. یکی از اشیای پرطرفدار در این موزه، میز تحریری است که «هلن کلر» از آن برای خواندن و نوشتن استفاده میکرد. برخلاف ما که بهسادگی قهرمانانمان را به فراموشی میسپاریم و نامهایی چون دکتر محمد خزايلی، حتی برای آنکه روی تابلوی مدرسهای که خود تأسیس کردهاند هم جایی داشته باشند، با چالش مواجه میشوند، فرهنگ آمریکا از هلن کلر اسطورهای تکرارنشدنی ساخته و کوچکترین اشیا و اسناد باقیمانده از او را بهمثابه نشانهای از استقلال و توانمندی نابینایان تبلیغ میکند. این میز تحریر هم بهگفتۀ هادسن، یک میز تحریر کاملاً معمولی است؛ اما ارزش ذاتی آن این است که کلر، چهل سال پشت آن نشسته و مهمترین نامهها و کتابها و متن سخنرانیهایش را روی آن نوشته است. میزی که به نمادی از مقاومت و توانمندی و پشتکار تبدیل شده است. هادسن برای ما از خیل نابینایانی میگوید که از سرتاسر دنیا به موزه میآیند و بعضیشان حتی با لمس میز تحریر، دچار غلیان احساسات میشوند و به سختیهایی که کلر کشیده تا زندگی خود و هزاران نابینای همعصرش را در مسیر ارتقا قرار دهد، میاندیشند.
موزۀ چاپخانه، مخزنالاسرار اولینها است. هر آنچه از ابزارهای نابینایان که فکرش را بکنید، اولین نمونههایش را میتوانید در این موزه پیدا کنید. هادسن از دایرهالمعارف جهان میگوید که در سال ۱۹۵۹ در آمریکا چاپ شده بود و عرض و طول نسخۀ بینایی آن طوری بود که یک قفسه را به خود اختصاص میداد و بعد از تبدیل به بریل، تعداد جلدهایش به ۱۴۵ میرسید. حالا اما برای مطالعۀ دایرهالمعارفها، نیازی به نگهداری ۱۴۵ جلد کتاب بریل نداریم و بهسادگی میتوانیم چندین دانشنامه را در حافظۀ گوشی جا بدهیم و توی جیب یا کیف دستیمان بچپانیم. اولین «نویسهخوان نوری»[4] هم از دیگر اشیای این موزه است. دستگاهی که در دهۀ هشتاد میلادی ساخته شد و هماندازۀ یک ماشین لباسشویی است و آنهم امروزه جایش را به یک اپلیکیشن ساده در گوشی هوشمند داده است. هادسن از جیپیاسهایی میگوید که نابینایان مجبور بودند در یک کولهپشتی با خودشان حمل کنند و آنتن دستگاه را هم از کولهپشتی خارج کنند تا ارتباط با ماهواره برقرار شود. نمایشگرهای بریلی که در دهۀ هفتاد قرن بیستم اختراع شده بودند و اطلاعاتشان را روی نوار کاست ذخیره میکردند.
عمر چاپخانۀ آمریکایی اکنون حدود ۱۲۵ سال است. این مرکز در ۱۸۹۸ تأسیس شده و ۱۹۹۴، سالی است که موزۀ آن راهاندازی شده است. این موزه در حال حاضر به دو بخش اصلی تقسیم میشود؛ یکی اختصاصاً اشیای مربوط به چاپخانۀ آمریکایی را در خود جا داده و با غور در میان این اشیا، دهه به دهه میتوان با تاریخ این مرکز آشنا شد و دیگری هم به تاریخ نابینایان دنیا اختصاص یافته است. در این بخش مراجعان آثار بهجا مانده از لویی بریل، اولین کتابهای چاپشده به خط بریل در دنیا و آمریکا، مجموعهای قابلتوجه از انواع لوح و قلم و بسیاری اشیای دیگر را مشاهده میکنند. یکی از کارهایی که در این موزه انجام میشود این است که متولیان، با گنجینهداران و مراکز گوناگون نابینایان در دنیا مذاکره میکنند و اشیای ارزشمند تاریخی آنها را به موزه منتقل میکنند. آثار بهجامانده از هلن کلر، از همین طریق در موزه قرار گرفته است؛ چراکه میدانیم کلر، تمام لوازم زندگی و آثار مکتوبش را به بنیاد ملی نابینایان آمریکا هدیه کرده بود و حالا این موزه، طی مذاکره با این بنیاد، این آثار را به چاپخانۀ آمریکا منتقل کرده است. در نسخۀ صوتی پیشخوان سعی کردهایم راهروهای متعدد این موزه را برای مخاطبانمان توصیف کنیم و راجع به نحوۀ استفادۀ مراجعان نابینا از این موزه هم توضیح دهیم.
فناوری، جانشینی مناسب برای چوبزنها
یکی از چالشهای شناگران نابینا در حین تمرین یا مسابقه این است که اگر بخواهند تمام حواسشان را روی کارشان متمرکز کنند، ممکن است با سر یا صورت به دیوارۀ استخر برخورد کنند. برای اجتناب از چنین اتفاقاتی راهی که در نظر گرفتهاند این است که در دو سر خطی که شناگر نابینا در آن است، دو نفر میایستند و بهمحض اینکه شناگر به لبۀ استخر رسید، با چوب بلندی که در دست دارند، به او علامت میدهند. حال این علامت اگر کمی دیر و زود داده شود، ممکن است خطرات جسمی سنگینی را برای شناگر نابینا در پی داشته باشد و در زمان مسابقه ممکن است حتی باعث دیسکالیفهشدن ورزشکار هم بشود. مشکلات شناگران نابینا به این مورد خلاصه نمیشود. یکی از کسانی که سعی کرده راهحلی جایگزین برای این کار پیدا کند، اخیراً مهمان پادکست «آیز آن ساکسِس»[5] بوده است.
«مِرث هافستِد»[6]، نام مهمان این پادکست است که اصالتی هلندی دارد و در مالزی کار و تحصیل میکند. «طراحی محصول»، نام رشتهای است که این دختر هلندی در دانشگاه مشغول تحصیل آن است. از نحوۀ ورودش به دنیای نابینایان این را میدانیم که مرث تا پیش از این با هیچ فرد نابینایی برخورد نداشته است. یکی از تکالیف دانشگاهی او این بوده که محصولی طراحی کند که بتواند مشکلی را حل کند. او در جستوجوهایش به مسئلۀ شناگران نابینا برمیخورد و سعی در یافتن راهحل میکند. حالا او ابزاری طراحی کرده که شامل دو قسمت است؛ اول، عینکی که شناگر بر چشم میزند و دوم، حسگری که در ابتدا و انتهای خط، روی دیوارۀ استخر نصب میشود. ارتباط عینک با حسگرها از طریق امواج فراصوت و مادون قرمز برقرار میشود و عینک میتواند لحظۀ رسیدن به دیواره و همینطور خروج از خط را به شناگر اطلاع دهد. به این ترتیب، شناگران نابینا میتوانند با اعتمادبهنفس بیشتری به این ورزش بپردازند.
انتظاری که از یک پاوربانک میتوان داشت
«سَم سیوی»[7] یوتوبر نابینا، در یکی از آخرین پستهایش یک پاوربانک تبلیغ کرده است. پاوربانکی که برای استفادۀ نابینایان مناسبسازی شده است. کاربران نابینا هنگام کار با پاوربانک، با یک مشکل ساده مواجه میشوند و آنهم اینکه نمیتوانند تشخیص بدهند آیا دستگاه عملیات شارژ را آغاز کرده یا نه؛ همچنین نمیتوانند بفهمند پاوربانک چقدر شارژ دارد. حالا سَم، نوعی از پاوربانک را معرفی کرده که هم موقع قطع یا وصل دستگاهها بوق میزند و هم بهکمک بوق و لرزش، میتواند میزان شارژ پاوربانک را اطلاع دهد. در نسخۀ صوتی پیشخوان، نحوۀ کار این دستگاه را به سمع شما رساندهایم. قیمت نمونۀ ۱۰ هزار میلیآمپر این پاوربانک ۷۵ دلار و ۲۰ هزار میلیآمپر آن هم ۹۹ دلار است.
در پادکست پیشخوان، دو مقاله از آخرین شمارۀ «بریل مانیتور»[8]هم موردتوجه قرار گرفته است؛ اولی، نگاهی است به قدرتمندترین یادداشتبردار بریل[9] دنیا و امکانات آن و دومی هم نگاهی موشکافانه و نقادانه است به رویکرد تولیدکنندگان بینا به فناوریهای ویژۀ نابینایان. در این یادداشت، نویسنده ضمن اشاره به انواع فناوریهای جدیدی که این روزها در خبرها تبلیغ میشوند، بر این نکته تأکید دارد که تولیدکنندگان، امروزه در طراحیهایشان موضوع توانمندسازی خودِ نابینایان را نادیده میگیرند. آنها تماموقت بهدنبال طراحی ابزارهایی هستند که همۀ مشکلات نابینایان را بدون اینکه نیازی به تلاش خود آنها باشد، حل کند. مثلاً عصایی که موانع را تشخیص دهد یا حتی چیزی شبیه اسکیتبورد که نابینا بر آن سوار شود و دستگاه، او را از میان موانع پیادهرو عبور دهد. نویسنده معتقد است هیچکدام از این موارد در حال حاضر مشکل اصلی و محوری زندگی نابینایان نیست و دردی را از آنها دوا نخواهد کرد. وقتی میتوان با اتکا به یک عصای سفیدِ ارزان و حتی در برخی مواقع رایگان، در خیابان تردد کرد، چرا باید دست به دامان یک عصای چندصد یا چندهزار دلاری بشویم که آنهم البته آسیبها و گرفتاریهای خود را دارد؟ نویسنده برای این ادعا، دلایل متقنی را هم ذکر کرده است که سعی خواهیم کرد در نسخۀ صوتی پیشخوان، آنها را مرور کنیم. این موضوع، بحث دامنهداری را میطلبد که امیدواریم صاحبنظران نابینای ایرانی هم به آن ورود کنند تا جامعۀ نابینایان فارسیزبان، از نتایج آن بهرهمند شوند.
[1] Michael Hudson
[2] American Printing House
[3] Blindabilities
[4] OCR
[5] Eyes on success
[6] Mirthe Hofstede
[7] Sam Seavey
[8] Braille Monitor
[9] Braille NoteTaker