چگونه جامعۀ نابینایان برنامهسازان عصر جدید را پاسخگو کرد
امیر سرمدی: مدیرمسئول
فماجرا را دیگر همگان میدانند. بیست و هفتم اسفندماه دختری در ویژهبرنامۀ نوروزی عصر جدید حاضر میشود و ادعا میکند نابینای مطلق بوده و معجزهوار طی دو عمل جراحی مبتنی بر سلولهای بنیادی، بینایی یک چشم خود را بهطور کامل و چشم دیگر را تا ۴۰ درصد بهدست آورده و بعد از ۲۱ سال تاریکی مطلق، بینا شده است. آن دسته از نابینایان و خانوادههای آنها که اطلاعات اندکی در این حوزه داشتند، از این ادعا در یک برنامۀ پرمخاطب سیما در بُهت و حیرت فرو رفتند و آنهایی هم که خبرهای این حوزه را دنبال نمیکنند، امیدوارانه تصور کردند پس از سالها انتظار، درمانی برای چشمشان در بیمارستان خدادوست پیدا شده و بهزودی آنها هم میتوانند مانند تارا در قصۀ عصر جدید، بینایی خود را بهطور کامل بهدست آورند. کارزار درخواست پیگیری تزریق سلولهای بنیادی برای نابینایان کشور که پنجروز قبل از پخش این برنامه آغاز شده بود، بهسرعت در تمامی کانالهای نابینایان دستبهدست میشد و موج امیدواری در میان بسیاری از آسیبدیدگان بینایی در سراسر کشور بهواسطۀ اعتماد به رسانۀ ملی راه افتاد. نقل محافل نابینایان در دیدوبازدیدهای نوروزی عمل سلولهای بنیادی و درمان کامل نابینایی بود و همه با بیم و امید از این برنامه و حواشی آن صحبت میکردند.
موجی که بهسرعت فروکش کرد
در میانۀ نوروز بود که فایلی صوتی از مکالمه با اپراتور بیمارستان خدادوست منتشر شد که عمل سلولهای بنیادی برای مهمان برنامۀ عصر جدید را تکذیب کرد و اعلام شد ایشان صرفاً عمل انحراف چشم انجام داده است. امیدواری روزهای اولیه جای خود را به دلسردی داد و عصبانیت ناشی از این دروغ بزرگ، جامعۀ نابینایان را فراگرفت. در غیاب رسانههای تخصصی نابینایان و تعطیلی انجمنهای این قشر، هرکسی به سهم خود سعی کرد اطلاعات بیشتر و دقیقتری از این واقعه را به انواع روشهای درست و غلط مخابره کند. برخی از کنشگران اجتماعی و فعالان رسانهای جامعۀ نابینایان با نوشتن یادداشت و ارسال به روزنامهها و خبرگزاریها، ساخت کلیپ و فعالیت در توییتر و اینستاگرام سعی در رسانهایکردن این ماجرا داشتند.
موج رسانهای نابینایان مرزها را پشتسر گذاشت
کمکم مطالب برای خبرگزاریهای معتبر هم ارسال شد. برای اولینبار در خصوص این موضوع، یک گروه در پیامرسان واتساپ با حضور جمعی از فعالان اجتماعی و رسانهای نابینایان جهت تبادلنظر ایجاد شد. یک پایگاه مرکزی که تمامی حواشی این مسئله را رصد میکرد و به اشتراک میگذاشت. گروه کوچکی که از همان ابتدا، هدفگذاری خود را پاسخگوکردن عوامل برنامهساز عصر جدید به ادعاهای مطرحشده در ویژهبرنامۀ نوروزی این برنامه در نظر گرفت. کمکم اطلاعات غلطی که در این برنامه در ارتباط با درمان نابینایی مطرح شده بود، علاوه بر رسانههای جمعی داخلی، در رسانههای خارج از کشور نیز موردتوجه قرار گرفت. حساسیتها نسبت به یک عمل پزشکی که هنوز در دنیای واقعی محلی از اعراب ندارد، تا آنجا بالا گرفت که دبیرکل انجمن چشمپزشکی ایران، طی نامهای به بیمارستان خدادوست، ادعاهای مطرحشده در برنامۀ عصر جدید را موجب وهن جامعۀ پزشکی دانست و خواستار شفافسازی آن بیمارستان شد.
انجمنها و رسانههای تخصصی نابینایان هم وارد عمل شدند
بعد از تعطیلات نوروز پای مؤسسات و انجمنهای ویژۀ نابینایان هم به این ماجرا باز شد. آنها هم هرکدام طی نامههای جداگانهای به بیمارستان خدادوست، برنامۀ عصر جدید و شبکۀ سوم سیما، خواستار توضیحات تکمیلی و شفافسازی شدند. دراینبین، مطالبۀ نابینایان از رسانههای تخصصی این قشر نیز روزبهروز بیشتر میشد و از آنها انتظار پیگیری داشتند. در غیاب ایران سپید، این عوامل برنامۀ رادیویی ششنقطه و نشریۀ نسل مانا بودند که پیگیریهای همهجانبۀ خود را آغاز کردند و پس از بحث و تبادلنظر با مسئول هماهنگی برنامۀ عصر جدید، مطالبۀ جامعۀ نابینایان را به گوش آنها رساندند و خواهان ارائۀ مستندات از طرف این برنامه شدند. عوامل برنامهساز عصر جدید مستنداتی همچون: نامۀ آموزشوپرورش استثنایی استان فارس، نامۀ پروفسور علیاصغر خدادوست در سال ۱۳۸۲ و گواهی دکتر کلانتری، پزشک معالج مهمان برنامۀ عصر جدید را در اختیار عوامل ششنقطه و نسل مانا قرار دادند. بررسی مستندات ارسالی، هر دو ادعای مطرحشده، مبنی بر انجام جراحی با سلولهای بنیادی و بازگشت بینایی کامل به این دختر نابینا را رد میکرد. به گواهی دکتر کلانتری، مهمان برنامۀ عصر جدید، عمل انحراف چشم انجام داده و بینایی یکی از چشمان ایشان پس از این عمل، یکدهم و چشم دیگر دو دهم است که همچنان ایشان را در زمرۀ معلولان شدید قرار میدهد. پیگیریهای نسل مانا و ششنقطه ادامه یافت. هدف مشخص بود. عصر جدید باید عذرخواهی کند و اطلاعات پزشکی غلطی را که به نابینایان و خانوادههای آنها داده است، از همان تریبون اصلاح کند تا امید واهی ایجادشده هرچه سریعتر از بین برود. این پیگیریها نتیجه داد و شانزدهم فروردین احسان علیخانی طی مکالمۀ یکساعتهای که با نگارنده و سردبیر برنامۀ ششنقطه داشت، پیشنهاد انجام مصاحبهای با برنامۀ ششنقطه و پاسخگویی به حواشی را در این برنامۀ رادیویی مطرح کرد؛ اما اصرار ما مبنی بر اینکه شفافسازی باید در همان برنامۀ عصر جدید صورت گیرد، مؤثر واقع شد و نهایتاً قرار شد در برنامۀ هشتگ عصر جدید که به حواشی این برنامه میپردازد، با حضور پزشکان متخصص، مسائل مطروحه در ویژهبرنامۀ نوروزی عصر جدید نقد و بررسی شود. برنامۀ هفدهم فروردین بهصورت تولیدی ضبط و بلافاصله فردای آن شب، از شبکۀ سوم سیما پخش شد. در این برنامه ۵۵ دقیقهای، تمامی اطلاعات غلط پزشکی که از زبان مهمانان برنامه به روی آنتن شبکۀ سه رفته بود، اصلاح شد. آنهایی که واقعبینانهتر شاهد و ناظر برنامههای رسانۀ ملی و اقتضائات آن هستند، کوشش جمعی پیشآمده را مثبت ارزیابی کردند و به اعتقاد آنها پاسخگوکردن برنامۀ عصر جدید و اصلاح اطلاعات غلط مطرحشده در آن برنامه، موجب شد نابینایان به بخش عمدهای از اهداف خود دست یابند؛ البته شیوۀ پاسخگویی برنامهسازان این برنامه هم از سوی برخی منتقدان نوعی سادهانگاری و تقلیل اتفاقات به یک اشتباه تخصصی و پزشکیِ صِرف قلمداد شد.
به اعتقاد نگارنده، اعتراضات گستردۀ معلولان با آسیب بینایی و پاسخگوکردن عصر جدید نسبت به اشتباهاتش، گواهی بر این مدعا است که اتحاد در جامعۀ نابینایان تا چه اندازه میتواند در دستیابی به یک هدف مشخص، مؤثر واقع شود. ورود فعالانۀ انجمنهایی که عمدتاً بلااثر قلمداد میشدند به ماجرای عصر جدید نشان داد، اگر بدنۀ جامعۀ آسیبدیدگان بینایی موضوعات را یکصدا از این انجمنها مطالبه کند، میتوانند بخشی از بار حقوقی مسائلی از ایندست را به دوش بکشند و به سرانجام برسانند. رؤیایی که متأسفانه در ارتباط با یکی از مهمترین میراثهای فرهنگی جامعۀ نابینایان یعنی روزنامۀ ایران سپید محقق نشد و هم بدنۀ جامعۀ نابینایان و هم اغلب انجمنهای مربوطه سکوت پیشه کردند و از کنار این مسئله بهسادگی عبور کردند.
اشتباهات فاحش پیشآمده در ویژهبرنامۀ نوروزی عصر جدید که حاصل بیمسئولیتی مددکاران سازمان بهزیستی، دروغهای خانوادۀ نابینای دعوتشده به برنامه و عدم بررسی دقیق مدارک ارسالی در فرایند ساخت برنامه بود، همگی سناریویی را رقم زدند که واکنش همهجانبۀ جامعۀ نابینایان و پزشکان کشور را در بر داشت. شاید تهیهکنندگان برنامۀ مذکور، تصور نمیکردند با چنین اعتراضات گستردهای مواجه شوند. امید است مجموع این اتفاقات باعث شود سایر برنامهسازان رسانۀ ملی، بدون تحقیق و بررسی، اقدام به تولید برنامه در خصوص موضوعاتی تا این اندازه تخصصی نکنند. موضوعاتی که ممکن است عدم رعایت اصول حرفهای در پرداختن به آنها، موجب واردآمدن خدشههای روحی و روانی به گروههای مختلفی از مخاطبان شود. واقعیت آن است که آستانۀ تحمل در جامعۀ امروزی ایران بهخاطر سیاستزدگی و مشکلات فراوان اقتصادی پایین آمده است. تردیدی نیست که اعتماد، گوهری کمیاب است که برخی گروهها در رسانۀ ملی در سالهای اخیر در موارد زیادی نشان دادهاند آنطور که باید نسبت به صیانتش حساس نیستند. مردمی که از رسانۀ ملی انتظار شفافیت دارند، با مشاهدۀ اتفاقاتی از اینقبیل دستخوش خشم و سرخوردگی میشوند. اتفاقی که در ساعات و روزهای پایانی ۱۴۰۰ برای آسیبدیدگان بینایی و خانوادههای آنها نیز رخ داد و اگر شفافسازی و تکذیبیۀ عصر جدید را بهدنبال نداشت، مشخص نبود آسیبهای روحی و روانی ناشی از این امیدواری واهی که به این قشر تزریق شده بود، چگونه امکان جبران مییافت.