پارالمپیک در ایران و جهان: ورزشکارانی که در سازمان متبوع خود هم غریبه هستند
امیر سرمدی: مدیرمسؤول
در سال 1392 شوراي فرهنگ عمومي كشور با درخواست كميته ملي پارالمپيك، براي ثبت 24 مهر ماه هرسال به عنوان روز ملي پارالمپيك موافقت كرد. در سال 1394 نیز با تأیید حسن روحانی، رئیس جمهور وقت و رئیس شورای انقلاب فرهنگی، 24 مهر به عنوان روز ملی پارالمپیک در تقویم ایران ثبت شد. به بهانه ثبت این رویداد مهم در ایران در ماهی که گذشت، در این نوشتار به تاریخچه شکلگیری پارالمپیک در دنیا، چگونگی تأسیس اتحادیههای ورزش معلولان در جهان، نتایج ورزشکاران نابینای ایران در تاریخ پارالمپیک و شرایط فعلی ورزشکاران جانباز و معلول کشورمان نگاهی میاندازیم.
بریتانیا آغازگر نهضت حضور معلولان در المپیک
در ابتدا باید اشاره کنم که برخلاف تصور عموم، کلمۀ پارالمپیک، هیچ ارتباطی به معلولیت و ناتوانی جسمی ندارد. در زبان یونانی پارا به معنای «به همراه یا در کنار» است و بیانگر بازیهایی است که به موازات المپیک برگزار میشوند. اولین نقطه شروع توجه به ورزش معلولان را باید در 74 سال قبل جستوجو کرد؛ هر چند ورزش معلولان سابقهای دیرینهتر و قدمتی 134 ساله دارد. برلین اولین شهری در جهان بود که در سال 1888 میلادی کلوبهای ورزشی برای افراد ناشنوا را تأسیس کرد؛ اما در سال 1944، یک نورولوژیست به نام دکتر لودویک گاتمن از دولت انگلستان درخواست کرد که یک مرکز جراحات مربوط به ستون فقرات در بیمارستان استوک ماندویل در بریتانیای کبیر تأسیس کند. چهار سال بعد و در 29 جولای سال 1948، در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک لندن، دکتر گاتمن برای ورزشکاران روی ویلچر، اولین مسابقات ورزشی ویژه معلولان را سازماندهی کرد و آن را بازیهای استوک مندویل نامید. در آن سال، 16 زن و مرد نظامی مجروح در جنگ جهانی دوم، در رشته تیراندازی شرکت کردند. این واقعه نقطۀ عطفی در بازیهای المپیک برای معلولان بود. در سال 1952، ورزشکاران معلول هلندی نیز در این بازیها شرکت کردند و جنبش بینالمللی بازیهای استوک مندویل بهوجود آمد؛ اما پارالمپیک تابستانه رسماً از سال 1960 آغاز شد؛ جایی که ایتالیاییها میزبان400 ورزشکار معلول از 23 کشور دنیا بودند. درست 16 سال بعد، شهر اورنس کلدسویک در کشور سوئد میزبان اولین بازیهای پارالمپیک زمستانه در سال 1976 شد.
نگاهی به شکلگیری اتحادیههای ورزش معلولان در دنیا
ناشنوایان در زمینه شکلگیری یک نهاد مستقل ورزشی برای خود به نسبت سایر اقشار معلولان در دنیا پیشقدم بودند و درست یکصد سال قبل، سازمان جهانی ورزشهای ناشنوایان (CISS) را در سال 1922 تأسیس کردند. البته که این قشر با سایر معلولان در دنیا همراه نشدند و در حال حاضر نیز مسابقات جهانی مربوط به خود را با نام «مسابقات خاموش» برگزار میکنند.
در سال 1960، کمیته بینالمللی بازیهای استوک مندویل (ISMGC) در رم ایتالیا شکل گرفت. در سال 1972 این سازمان به فدراسیون بازیهای بینالمللی استوک مندویل (ISMGF) تغییر نام داد و بعدها به فدراسیون بینالمللی ورزشی با ویلچر (ISMWSF) شهرت یافت.
کارگروه بینالمللی در ورزش معلولان نیز به منظور مطالعه مشکلات این قشر، در سال 1960 و زیر نظر اتحادیه جهانی کهنهسربازان شکل گرفت. این کارگروه در سال 1964 منجر به ایجاد سازمان بینالمللی ورزش معلولان (IOSD) شد. نابینایان و کمبینایان، افراد قطع عضو، افراد دارای فلج پا و فلج مغزی، اعضای تحت عضو سازمان بینالمللی ورزش معلولان بودند. در ابتدا، 16 کشور به IOSD پیوستند. این سازمان به سختی ورزشکاران نابینا و قطع عضو را در پارالمپیک 1976 تورنتو و ورزشکاران فلج مغزی را در پارالمپیک 1980 آرنهیم پذیرفت. در سال 1978 سازمان بینالمللی ورزشها و تفریحات مبتلایان به فلج مغزی (CPISRA) و در سال 1981 فدراسیون بینالمللی ورزشهای نابینایان و کمبینایان (IBSA) تأسیس شد. اما دو سال بعد و در سال 1982 میلادی، چهار سازمان مرتبط با ورزش معلولان (CPISRA, IBSA, ISMGF و (IOSDدر هم ادغام شدند و ICC (International Co-coordinating Committee Sports for the Disabled in the World) را تأسیس کردند. همچنین فدراسیون بینالمللی ورزشی کمتوانان ذهنی (ID) (INAS-FIS) در سال 1986 تأسیس شد. کمیته بینالمللی ورزش ناشنوایان و فدراسیون ورزشی بینالمللی کمتوانان ذهنی در سال 1986 به ICC ملحق شدند. ICCمتولی منافع گروههای معلولیتی و مدیریت بازیهای پارالمپیک از سال 1982 تا 1992 را بر عهده داشت. در نهایت، در 22 سپتامر 1989، کمیته بینالمللی پارالمپیک (IPC) بهعنوان یک سازمان غیرانتفاعی به منظور نظارت بر رویدادهای پارالمپیک در شهر دوسلدورف کشور آلمان تأسیس شد. در سال 1994، IPC کلیه مسئولیتهای بازیهای پارالمپیک را بر عهده گرفت. این سازمان دارای ۱۷۴ عضو بهعنوان کمیتههای ملی پارالمپیک کشورها (NPC) از پنج قاره جهان است.
پارالمپیک در ایران و مدالآوران نابینا و کمبینا در این تورنمنت جهانی
فدراسیون ورزشهای معلولان ایران در سال 1358 تأسیس شد و تحت نظارت سازمان تربیتبدنی وقت فعالیت خود را آغاز کرد؛ اما در هفدهم بهمنماه سال 1379 کمیته ملی پارالمپیک ایران بهعنوان یک نهاد مستقل تأسیس شد. اولین حضور رسمی ورزشکاران معلول ایران در تاریخ پارالمپیک به مسابقات 1988 سئول برمیگردد؛ جایی که ورزشکاران جانباز و معلول کشورمان در چهار رشته ورزشی والیبال نشسته، دوومیدانی، وزنهبرداری و گلبال حضور یافتند و با کسب 8 مدال شامل 4 طلا، یک نقره و 3 برنز در جایگاه بیستوهشتم قرار گرفتند. ازآنپس ورزشکاران معلول کشورمان در 8 دوره دیگر پارالمپیک حاضر شدند که دستاورد آنها در طول 9 دوره حضور در پارالمپیک در مجموع 67 مدال طلا، 48 نقره و 45 برنز و در مجموع 160 مدال رنگارنگ است. در این بین ورزش نابینایان پس از پارالمپیک 1988، تا پارالمپیک 2004 آتن توفیقی به دست نیاورد تا آنکه در پارالمپیک 2004 آتن، هانی عساکره جودوکار وزن ۷۵ کیلوگرم کشورمان موفق به کسب مدال برنز شد. در ۲۰۰۸ پکن، سعید رحمتی جودوکار وزن ۶۰ کیلوگرم به مدال نقره رسید و در پارالمپیک 2012 لندن، سجاد نیکپرست در ماده پرتاب نیزه دوومیدانی به مدال نقره دست یافت. سامان پاکباز دیگر پرتابگر وزنه نابینای کشورمان بود که در پارالمپیک 2016 ریو، مدال نقره را از آن خود کرد؛ در همان سالی که در مهد فوتبال دنیا یعنی در برزیل، فوتبال پنج نفره کشورمان شگفتیساز شد و به مدال نقره و نایب قهرمانی پارالمپیک دست یافت. بهترین عملکرد ورزشکاران نابینا در تاریخ پارالمپیک اما در 2020 توکیو رقم خورد؛ جاییکه علی پیروج در ماده پرتاب نیزه مدال نقره، مهدی اولاد در ماده پرتاب دیسک مدال نقره و پرتاب وزنه مدال طلا، امیر خسروانی در پرش طول مدال طلا، وحید نوری در رشته جودو و در وزن 90 کیلوگرم به مدال طلا و محمدرضا خیراللهزاده در رشته جودو و در وزن +۱۰۰ کیلوگرم به مدال طلا دست یافتند. رهاورد ورزش نابینایان در تاریخ ادوار پارالمپیک، 4 مدال طلا، 6 مدال نقره، یک مدال برنز و مجموع 11 مدال رنگارنگ است.
ورزشکارانی که در سازمان متبوع خود هم غریبه هستند
دیدگاه و نوع نگرش مسئولان نسبت به ورزشکاران معلول در کشورهای مختلف متفاوت است. فرق است میان آنکه یک شخص با معلولیت شدید را از کنج خانهاش بیرون بکشید و آنقدر به او پروبال دهید که جواز حضور در مهمترین رقابتهای جهانی را کسب کند، یا اینکه با شعار کیفیگرایی، یک نفر یا حتی یک تیم را از حضور در بزرگترین آوردگاه جهانی محروم کنید. متأسفانه مسئولان پارالمپیک کشورمان که اخیراً ریاست کمیته ملی المپیک را نیز در ید قدرت خود دارند، با اتخاذ سیاستهای نادرست، شور و انگیزه برای تلاش بیشتر از ورزشکاران معلول را گرفتهاند. مدیران ردهبالای کمیته ملی پارالمپیک زمانی میتوانند به نتایج درخشان ورزشکاران معلول افتخار کنند که فضا را برای حضور معلولان شدید هم فراهم کنند؛ درحالیکه مشخصاً در ورزش نابینایان حضور معلولان خفیف چنان پررنگ شده است که یک ورزشکار در طی چهار سال دو بار کلاس بینایی خود را از دست داده است. این امر صدای اعتراض نابینایان مطلق را به دنبال داشته است (گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است). نابینایان کلاس ب1 در رشتههایی مانند جودو و دوومیدانی در فدراسیون متبوع خود هم آنچنان احساس غریبگی میکنند که یکی پس از دیگری عطای ورزش را به لقای آن میبخشند. فدراسیونی که باید متولی حمایت از حقوق تمامی ورزشکاران آسیبدیده بینایی باشد، برای به اصطلاح قویتر کردن رزومه کاری خود، با استفاده از معلولان بینایی خفیف سعی دارد کارهای نکرده بسیار خود را از طرق دیگری جبران کند. با نگاهی به تاریخچه حضور نابینایان در پارالمپیک، متوجه میشویم بانوان نابینا نتوانستهاند به جز 2012 لندن که هاجر تکتاز بهعنوان پنجمی دست یافت، جواز شرکت در این رویداد جهانی را کسب کنند. این یک ضعف بزرگ برای فدراسیون نابینایان است که اهمیت چندانی به بانوان ورزشکار نمیدهد. کمبود امکانات ورزشی برای بانوان و شرکت ندادن آنها در تورنمنتهای بینالمللی عوامل اصلی عدم پیشرفت این قشر است. در سالهای اخیر، بانوان نابینا و کمبینا در دو رشته شنا و گلبال، قربانی ایدئولوژی مسئولانی شدهاند که ورزش حرفهای و اثرات مثبت حضور ورزشکاران در تورنمنتهای بینالمللی، برای آنها کوچکترین اهمیتی ندارد. از مدیران کمیته ملی پارالمپیک انتظار میرود با اصلاح ساختار و سیاستهای درست، ریلگذاری ورزش معلولان را به سمتوسوی بهتری هدایت کنند تا 24 مهرماه، برای تمامی ورزشکاران معلول به معنای واقعی کلمه روز ملی پارالمپیک باشد.