تخلفی به بزرگی جامعه نابینایان کشور نگاهی به انحراف بهزیستی در تأمین تجهیزات آموزشی و توانبخشی نابینایان و کمبینایان
رویا بابائی، خبرنگار حوزۀ معلولان
بیش از چهار ماه است کشور درگیر اعتراضات مردمی است. قیمت ارز، دلار و سکه سر به فلک گذاشته و کمر مردم زیر بار تورم لجامگسیخته خرد شده است؛ قیمت همه اجناس و اقلام ضروری زندگی چندین برابر شده و مدام هم در حال افزایش است. در این میان صدای خرد شدن استخوانهای اقشار آسیبپذیر بهویژه معلولان و نابینایان از همه طرف به گوش میرسد؛ اما کو گوشی که این صداها را بشنود! نوسانات قیمت در جامعه آنقدر سرعت گرفته که حتی مجال مقایسه دخل و خرجمان بین ریال و دلار را نمیدهد. چند روزی است میخواهم بنویسم 546 هزار تومان مستمری که سازمان بهزیستی برای نابینایان و البته همۀ گروههای معلولین پرداخت میکند، معادل چند دلار است؛ اما این مبلغ هر روز و گاهی روزی چندبار تغییر میکند و هر بار از دفعه قبلی کمتر میشود.
اگر بخواهیم آخرین قیمت دلار را مبنا قرار دهیم، مستمری سازمان بهزیستی به گروههای هدف از 13 دلار کمی بیشتر است؛ البته مشروط بر اینکه قیمت دلار ثابت بماند.
اما هر لحظه که مستمری بهزیستی آب میرود و کمارزشتر میشود، قیمت تجهیزات موردنیاز نابینایان و اقلام دارویی که موردنیاز طیفی از آنهاست و کاملاً تحت تأثیر نوسانات ارزی قرار دارد، چندین و چند برابر افزایش مییابد و همزمان با آن قدرت خرید و قدرت تأمین وسایل توانبخشی برای همۀ معلولان از جمله افراد کمبینا و نابینا به شدت کاهش پیدا میکند.
فرار از انجام وظیفه
سازمان بهزیستی متولی امور معلولان در کشور است و وظیفه دارد به همۀ ابعاد زندگی آنان رسیدگی کند. یکی از وظایف این سازمان، تهیه و تأمین تجهیزات توانبخشی و کمکتوانبخشی افراد دارای معلولیت است. در تمام سالیان گذشته این وظیفه بهطور نسبی و با کمی تأخیر انجام میشد؛ اما اخیراً بهزیستی در این زمینه سنگ تمام گذاشته است.
نابینایان و کمبینایان یکی از گروههایی هستند که بهجز تجهیزات کمک توانبخشی، در حوزه آموزش یا حتی گذران سیکل طبیعی زندگی نیز به اقلام متعددی نیاز دارند. این افراد برای راه رفتن ساده به عصای سفید و برای آموزش به ذرهبین، بهدید، تبلتهای هوشمند، وویس رکوردر، نوتیکر یا همان برجستهنگار هوشمند و لوازمی از این دست نیاز دارند و طبیعتاً وظیفه تأمین آن با سازمان بهزیستی است.
اما این سازمان اخیراً با توسل به یک روش خاص، راه میانبُری برای فرار از انجام این وظیفه ذاتی خود پیدا کرده است.
بهزیستی بهجای سینه سپر کردن در چنین وضعیتی و بهجای دفاع از معلولان و شفافسازی آنچه بر معلولان میگذرد، به مجریان و ادارهکنندگان کشور؛ در یک حرکت عوامفریبانه، مسئولیت تأمین تجهیزات موردنیاز نابینایان و کمبینایان را از سر باز کرده و با اعطای چند مورد محدود به انجمنهای نابینایان، متقاضیان این تجهیزات را به راحتی از خود رانده و آنان را به انجمنها حواله میدهد.
به این صورت که بهزیستی از هر یک اقلام موردنیاز طیف نابینایان، چند مورد محدود تهیه و در اختیار انجمنهای این حوزه قرار داده و سپس متقاضیانی که برای تهیه تجهیزات کمکآموزشی به بهزیستی مراجعه میکنند را با این عنوان که «تجهیزات، تهیه و در اختیار انجمنها قرار گرفته»، آنها را راهی انجمنها میکنند.
این درحالیست که هر یک از این انجمنها چندهزار عضو نابینا و کمبینا دارند و تجهیزات محدودِ دریافتشده از بهزیستی حتی در صورت واگذاری امانی و کوتاهمدت نیز امکان پاسخگویی به نیاز همه این افراد را ندارد مگر آنکه متقاضیان برای چند روز کار با هر یک از آن تجهیزات، ماهها یا سالها در نوبت امانتگیری بمانند.
اما آیا نام این روش، تأمین تجهیزات موردنیاز نابینایان و توانبخشی آنهاست؟ آیا نام این روش، ارائه خدمت به معلول است؟
این روش انحرافی آشکار است که هم فرد نابینا را به توانمندی نمیرساند و هم سیستم توانمندسازی بهزیستی را به یک ادعای بیاثر تقلیل میدهد و هم مراجع فرادستی از جمله شاکله اصلی دولت را در ارائه خدمت به این قشر میفریبد. تمامی موارد فوق در شرایطی رخ میدهد که سازمان بهزیستی بیش از سه ماه است که هنوز یکی از مهمترین معاونتهایش، یعنی معاونت توانبخشی، مدیری ندارد و همین امر اوضاع را اسفناکتر کرده است.
آیا یک دانشآموز یا دانشجوی نابینا و کمبینا با تجهیزات امانی که برای دریافت همان هم مدتها در صف انتظار مانده و بابتش چندین میلیون تومان سفته و تضمین داده است، میتواند آموزش اثربخشی داشته باشد؟ آیا میتوان چنین دانشجویانی را به دانشگاه فرستاد و از فراگیری درسهای آنان آسودهخاطر بود؟
آیا وظیفه سازمان بهزیستی، بهکارگیری همه امکانات برای نیل به هدفِ «توانمندسازی و توانبخشی کامل افراد نابینا» نیست؟ پس چرا مدیران این مجموعه این وظیفه مهم را به رفع تکلیفهای ناشی از بیمسئولیتی سوق میدهند و در برابر آموزش و توانبخشی فرد دارای معلولیت، با بیتعهدی رفتار میکنند؟
درحالحاضر بیش از 200 هزار نفر از افراد کمبینا و نابینا تحت پوشش سازمان بهزیستی کشور قرار دارند که به گفته مسئولان این سازمان ۷۳ هزار نفر از این جمعیت را زنان و ۱۳۰ هزار نفر را مردان تشکیل میدهند.
این آمار که البته همۀ جمعیت نابینایان و کمبینایان کشور نیست، تا حدود زیادی گویای ظلمی است که به این گروه روا داشته میشود؛ یعنی تجهیزات موردنیاز 200 هزار نفر، به تهیه موردی و محدود تجهیزات خلاصه شده و اعطای آن به انجمنها بهمنظور روانه کردن نابینایان به سوی این مراکز، خیانت بزرگی است که هم در حق نابینایان میشود و هم در حق انجمنهای آنها.
ادای خدمت و فرار از مسئولیت
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سازمان بهزیستی در یکی از سختترین برهههای اقتصادی و تنگناهای اجتماعی، نابینایان را به حال خود رها کرده و با فریب و تقلب ادای خدمت گزاردن درمیآورد و از مسئولیتهای سازمانی خود فرار میکند؛ وگرنه همه میدانیم نابینایان در بین انواع گروههای معلولیت، از بیشترین نرخ بیکاری برخوردار هستند و این یعنی آنها فاقد درآمدی هستند که بتوانند به آن تکیه کنند و از حمایت دولت بینیاز باشند. از طرف دیگر بر همگان عیان است که مستمریای که بهزیستی به این افراد میپردازد، در حدی نیست که این گروه با اتکا به آن، تجهیزات موردنیاز خود را تهیه کنند و به سراغ بهزیستی نروند. 546 هزار تومان مستمری که البته از دو ماه پیش با 20 درصد افزایش به این مبلغ رسیده، به زحمت از عهده تأمین هزینه چند روز ایاب و ذهاب این افراد برمیآید و حتی قادر نیست بخش اندکی از هزینههای جدی زندگی را به دوش بکشد؛ اما گویا سازمان بهزیستی انتظار دارد نابینایان و کمبینایان با دریافت این مبلغ به زندگی خویش سامان دهند و برای هیچ منظور دیگری مزاحم آنان نشوند.
نکته جالب اینجاست که سازمان بهزیستی از طرف دولت مأموریت دارد به امور افراد دارای معلولیت رسیدگی کند؛ اما این سازمان در انجام وظایف خود به قدری به انحراف رفته و عنان کار را از دست داده که حالا باید انجمنها و فعالان این حوزه، خطاهای این سازمان را به خودش و البته به جامعه گوشزد کنند.