ادامه بیمهری به کودکان استثنایی آیا شش ماه تعطیلی، مقدمه حذف آموزش استثنایی است؟
رؤیا بابایی، خبرنگار حوزه افراد دارای معلولیت
مهرماه امسال برای دانشآموزان استثنایی و بهویژه دانشآموزان نابینا با بیمهری آغاز شد. آنها امسال بازیهای راه مدرسه را تجربه نکردند و صدای زنگ تفریح و خندههای قاهقاهشان از مدرسه به گوش هیچ عابری نرسید. دانشآموزان استثنایی و نابینا سال تحصیلی خود را در حالی آغاز کردند که هیچیک از ارگانهای مسئول حاضر به سرویسدهی به آنها نبودند؛ خانوادهها بین شهرداری، تاکسیرانی، آموزشوپرورش و آموزشوپرورش استثنایی سرگردان ماندند و حتی تجمع آنها و تذکر دو تن از اعضای شورای شهر تهران هم برای حل این معضل کارگر نیفتاد.
شنیدهها حاکی از این است که این اهمال، تلاش خاموشی است برای تعطیلی مدارس استثنایی. مدارسی که در تمام سالهای گذشته برای آنها آینده، برای خانوادههایشان قوتقلب و برای دانشآموزان نابینا چشم بودهاند، حالا از دید برخی هزینه اضافی به شمار میآیند. تفکر معیوب و اندیشه ناقص عدهای که نهتنها از دانش و خردمندی برنخاستهاند؛ بلکه به عنصر اصلی انسانیت یعنی دلسوزی نیز مجهز نیستند، موجب شده تا خدمت را هزینه بپندارند؛ حال آنکه آموزش، سرمایهگذاریای است که سالیان سال ثمره خواهد داد.
هدف ارجاع نابینایان به مدارس عادی است
یکی از مسئولان آموزشوپرورش که نخواست نامش ذکر شود، در خصوص عدم سرویسدهی به دانشآموزان استثنایی گفت: «هدف از این عدم همکاری بهویژه در خصوص دانشآموزان نابینا، ارجاع آنها به مدارس عادی است.» این مسئول بیان کرد: «در بدنه سازمان آموزشوپرورش این تفکر که تنها تفاوت دانشآموزان نابینا با سایر دانشآموزان در قدرت بینایی آنهاست، پررنگ شده و گفته میشود باید ترتیبی اتخاذ شود که بچههای نابینا به مدارس عادی بروند.»
وی ادامه داد: «کاهش هزینههای ناشی از آموزش دانشآموزان نابینا، یکی از اهداف این تفکر است و برخی همکاران میگویند که مدارس استثنایی که بتواند دانشآموزان استثنایی با معلولیت کمتوان ذهنی یا ناشنوایی را پذیرش کند، زیادند و از طرفی این نوع معلولیتها را نمیتوان در مدارس عادی آموزش داد؛ اما نابینایان به دلیل اینکه آمارشان پایین است و از طرفی بهره هوشیشان برابر با سایرین است و در دریافت آموزش مشکلی ندارند، پس امکان مراجعه به مدارس عادی را دارند و خانوادهها خود باید هزینه آنها را متقبل شوند. این مسئول همچنین گفت: «اعلام صریح این مطلب برای سازمان هزینه اجتماعی دارد؛ بنابراین این مخالفت از راههای غیرمستقیم نشان داده میشود.»
راستگو و دروغگو کیست؟
خانم ف.م از مادران دارای فرزند نابینا و از فعالان انجمن اولیا و مربیان یکی از مدارس استثنایی تهران نیز گفت: «با وجود قولهایی که برای پرداخت دستمزد رانندگان داده شده بود؛ اما الآن حدود یک ماه و نیم است که سرویسها دنبال بچههایمان نمیآیند.»
او بیان کرد: «پس از چند ماه پیگیری و تجمع و دوندگی، بالاخره شهرداری یک پولی بابت سرویس مدارس استثنایی به تاکسیرانی داد. تاکسیرانی هم دو ماه این پول و ما را سرگردان نگه داشت و با کلی شکایت به شورای شهر، در نهایت راضی شد آن را به آموزشوپرورش بدهد. سپس پول به حساب مدارس رفت و حالا گرفتار مدیران مدارس شدهایم. الآن مدیران مدارس میگویند پول را به حساب پیمانکاران واریز کردهایم، پیمانکاران هم ابراز میکنند پولی دریافت نکردهاند و معلوم نیست چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ!»
وی افزود: «ظاهراً پول پرداختشده کمتر از دستمزد رانندگان و هزینه پیمانکاران است و گویا مدارس ترجيح دادهاند پول را در حساب خودشان نگهدارند. حالا این پول در حسابهای مختلف میچرخد و خانوادهها همچنان سرگردان و بلاتکلیف هستند.»
این مادر ادامه داد: «در این مدت که بچهها سرویس نداشتند و در خانه بودند، حتی کلاسها را برایشان مجازی نکردند و بهجز مقطع ابتدایی و برخی دانشآموزانی که در خوابگاه میمانند، امسال هیچیک از دانشآموزان مدارس استثنایی هیچ آموزشی ندیدند.»
وی ابراز کرد: «مهرماه بهطور کامل سرویس نداشتیم، آبان هم من به نمایندگی از انجمن گشتم تاکسی پیدا کردم درحالیکه اینکار وظیفه پیمانکار و تاکسیرانی بود نه من. اول آذرماه تازه سرویسدهی شروع شده بود که به تعطیلیهای مربوط به آلودگی هوا و کمبود گاز برخوردیم. پس از آن دو تا سه هفته سرویسدهی در حال انجام بود که ناگهان رانندهها اعلام کردند حقوق نگرفتهاند و دیگر دنبال بچهها نمیآیند.»
این مادر توضیح داد: «گویا رانندهها حقوق کامل خواسته بودند و مسئولان به دلیل تعطیلیها حاضر به پرداخت آن نشده بودند.» وی با بیان اینکه امسال برای فرزندان ما کلاً تعطیل بود، گفت: «از ۱۵ اسفند دیگر مدارس کامل تعطیل میشود؛ اما خواسته ما این است که حداقل دو ماه و نیم پس از عید کلاس درس برای بچهها برقرار شود؛ ظاهراً اینگونه که پیداست، بعد از عید هم این مشکل حل نخواهد شد.»
او اضافه کرد: «برخورداری از درس و مدرسه حق مسلم فرزندان ماست و دولت باید این حق را برای آنها قائل باشد؛ اما الآن حق آنها نادیده گرفته شده و کسی هم دلش برای بچههای ما نمیسوزد.»
خانوادهها سرگردان ادارهها
آقای م. د که معلم یکی از مدارس استثنایی تهران است، نیز گفت: «تا اوایل آبان از سرویس خبری نبود، بعد گفتند رانندگان برای سرویسدهی میآیند. یک مدت کوتاه هم آمدند و بعد پول رانندگان پرداخت نشد.» وی افزود: «آمورشوپرورش میگفت که مشکل از تاکسیرانی است؛ تاکسیرانی میگفت اهمال از شهرداری است و خانوادهها بین این ادارهها پاسکاری میشدند.» او بیان کرد: «هر ماه حدود ۲۸۰ میلیون تومان هزینه مدرسه در بحث ایاب و ذهاب دانشآموزان است که از این مبلغ فقط ۱۶۰ میلیون تومان که نصف هزینه یک ماه است، پرداخت شده است.»
به گفته این معلم، مشکل بعدی مدل بستن قراردادها بین مدارس و رانندهها و توافق تاکسیرانی با رانندههاست. گویا تلاش این است که دستمزد رانندگان بر مبنای مهرماه پرداخت شود و رانندگان نیز باتوجه به افزایش قیمتهای اخیر، حاضر به همکاری با مبلغ قبل نیستند و عدم پرداخت دستمزدشان در ماههای اخیر هم مزید بر علت شده و آنها دیگر تمایلی به ادامه کار ندارند و بعید است مشکل، قبل از عید حل شود.
این معلم با بیان اینکه در تهران تنها سه مدرسه نابینایان وجود دارد که تمام دانشآموزان تهران و شهرستانهای اطراف به آنها مراجعه میکنند، گفت: «در این مدت که سرویسدهی وجود نداشته، بسیاری از خانوادهها بهخصوص از رباط کریم، اسلامشهر و شهریار بهدلیل عدم توان مالی نتوانستهاند بچههایشان را به مدرسه بیاورند.»
آموزش و پرورش مقصر است
مریم یکی دیگر از مادران دارای فرزند نابینای مطلق نیز بیان کرد: «از دید من آموزش و پرورش موظف به پیگیری و حل مسئله است؛ اما این وظیفه را انجام نمیدهد.» وی گفت: «آموزشوپرورش مردهخور است و هر چه بتواند خرج نکند، خوشحالتر است و کاری به کار دانشآموزان ندارد که چه سرنوشتی پیدا میکنند. اگر اینطور نبود، تاکنون برای رفع این مشکل اقدام کرده بود.»
او تأکید کرد: «مسئولان آموزشوپرورش و مدیر استثنایی شهر تهران میگویند که ما به شهرداری مراجعه کردهایم و شهرداری گفته پول به تاکسیرانی پرداخت شده و تاکسیرانی از پرداخت آن امتناع میکند؛ اما حال فعلی ما نشان میدهد آنها چقدر تلاش کردهاند.»
مریم ابراز کرد: «فرزندان ما امسال هیچ آموزشی ندیدند؛ یا مدارس تعطیل بود یا سرویسدهی وجود نداشت و تاکنون هیچ سالی به اندازه امسال بههمریختگی در آموزش نداشتهایم.» وی افزود: «در سال تحصیلی فعلی هم دانشآموزان متضرر و هم معلمان سردرگم شدند. برایشان کلاس مجازی هم برگزار نشد و اساساً وضعیت اینترنت هم طوری نیست که بتوان برای آموزش روی آن حساب کرد.»
شهرداری بهانه نیاورد
یکی از پدران دارای فرزند معلول نیز گفت: «شهرداری تقبل کرده بود هزینه ایاب و ذهاب دانشآموزان استثنایی را پرداخت کند؛ اما حالا به تعهد خود عمل نمیکند و میگوید ما قبلاً ماهی شش میلیارد تومان برای مدارس استثنایی هزینه میکردیم و الآن این هزینه به ده برابر افزایش یافته و تأمین آن از عهدة ما خارج است.»
وی افزود: «این ادعای شهرداری پذیرفتنی نیست؛ چراکه درست است هزینهها افزایش داشته؛ اما در مقابل آن درآمدهای شهرداری هم افزایش یافته و شهرداری نباید به بهانه افزایش هزینهها تعهد خود را انجام ندهد.»
طرف حساب ما تاکسیرانی است
یکی از پیمانکاران تأمین سرویس مدارس استثنایی تهران گفت: «از مهرماه تا اسفند یک مبلغ ناچیز که به اندازه حقوق ده تا پانزده روز رانندهها بود دادهاند که همان هم هنوز به دست ما نرسیده و در حساب مدارس است.»
او گفت: «ما تا آذرماه دستمزد رانندگان را از جیب خودمان پرداخت کردیم و ماههای بعدی را نتوانستيم تأمین کنیم؛ برای همین رانندهها پراکنده شدند و بیشتر آنان دیگر تمایلی به ادامه همکاری ندارند.»
این پیمانکار ادامه میدهد: «طرف حساب ما سازمان تاکسیرانی شهرداری است که بدقولی کرد. دستمزد هر راننده بسته به تعداد سرویسها ماهانه بین هفت تا ده میلیون تومان است که در این شرایط بد اقتصادی از آنها دریغ شد.»
گرهای که باز نمیشود…
رئیس سازمان آموزشوپرورش استثنایی در بهمنماه، پس از تجمع خانوادههای کودکان استثنایی مقابل شورای شهر، از رفع زودهنگام مشکل سرویس مدارس استثنایی خبر داد و گفت: «حق و حقوق رانندگان سرویس مدارس بهزودی پرداخت میشود.»
پس از آن، رئیس کمیسیون حملونقل شورای شهر تهران، در مورد وضعیت عدم سرویسدهی سرویس مدارس به دانشآموزان استثنایی تذکر داد و گفت: «از هشت شرکت برای سرویس مدرسه، هفت شرکت سرویسدهی را تعطیل کردهاند.»
سپس نادعلی، سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران، وارد گود شد و از دو معاون شهردار تهران خواست تا فردی را برای پیگیری این موضوع تعیین و در جمع مادران مأمور کند. کمی بعد معاون حملونقل شهردار تهران در نامهای فوری به مدیرعامل سازمان تاکسیرانی چنین نوشت: «مدیرعامل سازمان تاکسیرانی، با مسئولیت اینجانب نسبت به پرداخت هفت میلیارد تومان بهصورت علیالحساب جهت سرویس کودکان استثنائی اقدام فرمایید.»
با اینحال و با گذشت شش ماه از سال تحصیلی، دانشآموزان نابینا و استثنایی همچنان در خانهها ماندهاند، خانوادهها تحتتأثیر شنیدهها و شایعهها نگران تعطیلی همیشگی مدارس فرزندان خود هستند و کسی خود را مسئول رفع مشکل آنها نمیداند.
حدود پنج هزار دانشآموز استثنایی در تهران وجود دارد که ۹۰درصد آنها از این سرویسها استفاده میکنند. در این میان تنها سه مدرسه ویژه آموزش نابینایان است و از این سه، تنها یک مدرسه به دختران نابینا و کمبینا تعلق دارد. این آمار و بهخصوص وجود تنها سه مدرسه در سطح تهران، برای نابینایان جای تأسف دارد و تأسفبرانگیزتر آن است که همین سه مدرسه به جای توسعه، مورد حمله و حذف قرار میگیرد. اما در شرایطی که در همهجای دنیا آموزش کودکان استثنایی از مهمترین ارکان توسعه محسوب میشود، باید نگرشی که در دل پایتخت یک سرویس ساده را از این کودکان دریغ میکند، مورد شناسایی و مداوا قرار گیرد.
به راستی مسئول آموزش دانشآموزان استثنایی کیست که در این شش ماه، تاراندن این کودکان از مدارس و افزودن دردی دیگر به دردهای بیشمار خانوادههای مظلوم آنها را میبیند و تاب میآورد و قدمی برنمیدارد!
آیا این سیستم متولی ندارد؟!