گزارشی از تور تفریحی انجمن نابینایان ایران در بابلسر
امیر سرمدی، مدیرمسؤول
اردوگاه شهید عظیمی بابلسر مکانی نامآشنا برای بسیاری از معلولان کشور، بهویژه ورزشکاران است. اردوگاه هفده هکتاری در ساحل دریای کاسپین که با امکانات منحصربهفرد خود به یک شهرک کاملاً دسترسپذیر برای معلولان بدل شده و هرساله میزبان بسیاری از انجمنهای معلولان، مددجویان بهزیستی و خانوادههای آنها است. در این نوشتار، نکاتی چند از تور تفریحی چهار روزۀ انجمن نابینایان ایران در این اردوگاه را از نظر خواهیم گذراند.
کاهش توان مالی مددجویان برای شرکت در اردوهای سیاحتی و زیارتی
ماهها بود که پس از اپیدمی کرونا، اعضای تحت پوشش انجمن نابینایان ایران خواستار راهاندازی اردوهای انجمن به روال سابق بودند. آخرین اردوی خارج از تهران انجمن نابینایان ایران به تابستان سال ۹۸ برمیگشت و بسیاری از اعضای این انجمن نزدیک چهار سال بود که تورهای سیاحتی به شمال و جنوب ایران یا سفر زیارتی به شهر مشهد را تجربه نکرده بودند. القصّه! پس از مکاتبات فراوانی که با بخش رفاهی و اجتماعی سازمان بهزیستی صورت گرفت، تاریخ سیزدهم تا شانزدهم خرداد، برای اردوگاه شهید عظیمی بابلسر و برای هشتاد نفر در نظر گرفته شد. با احتساب مجموع هزینههای اعلامی از سوی بهزیستی برای اسکان و غذا به مدت چهار روز و اتوبوس رفتوبرگشت به علاوۀ بیمۀ مسئولیت مدنی برای این تور مبلغ هفتصدوپنجاههزار تومان برای هر نفر در نظر گرفته شد. اعضای تحت پوشش که در گذشته به برگزاری تورهای تفریحی با مبالغی بین صد تا دویستهزار تومان عادت داشتند، مبلغ در نظر گرفته شده برای این اردو را بالا تلقی میکردند و اعلام میکردند پرداخت این مبلغ در توان آنها نیست. آنها که پس از چهار سال آرزوی شرکت در یک اردوی سیاحتی را داشتند، به علت افزایش هزینههای زندگی و کاهش توان مالی خانوار خود، در عمل نتوانستند از پسِ هزینۀ این تور چهار روزه برآیند، درحالیکه مبلغ هفتصدوپنجاههزار تومان در خرداد 1402 اگر کمتر از دویستهزار تومان در شهریور سال ۹۸ نباشد، قطعاً بیشتر از آن هم نخواهد بود؛ درنتیجه اردوهایی که اعضای تحت پوشش انجمن، همیشه برای ثبتنام آن اولویتبندی میشدند و عدهای در صف میماندند، امسال و برای اولین بار ابتدا ظرفیت تور از هشتاد نفر به پنجاه نفر کاهش پیدا کرد و سپس برای پر کردن همین تعداد نیز از نابینایان استان تهران که عضو فعال انجمن نیستند برای شرکت در این اردو دعوت شد.
شرایط ترسیم شده در بالا خود گویای آن است که سفرۀ مددجویان تحت پوشش بهزیستی تا چه اندازه کوچک شده است که دیگر حتی توان شرکت در اردوهای انجمن را هم که با حداقل هزینۀ ممکن برگزار میشود ندارند.
چالشهای اجارۀ اتوبوس دربستی
یکی از جدیترین چالشهای پیش روی انجمن برای برگزاری این اردو، اجارۀ اتوبوس رفتوبرگشت برای پنجاه نفر بود. برای این کار با بیش از ده تعاونی و شرکت تماس گرفته شد و تمامی آنها اعلام کردند از سازمان راهداری به ما دستور دادهاند یکصد درصد ظرفیت خود را از تاریخ 12 تا 16 خرداد به زائرین مرقد امام اختصاص دهید و خارج از این محدوده حق تردد ندارید؛ ازاینرو تمامی شرکتهای اتوبوسرانی فروش اینترنتی خود را هم بسته بودند و برای اجارۀ اتوبوس مجبور شدیم به شرکتهای خصوصی مراجعه کنیم. نتیجه آنکه وقتی تقاضا بالا رود و عرضهای هم وجود نداشته باشد، قیمت یک اتوبوس دربستی ویآیپی که از تهران به بابلسر حدود چهارمیلیون تومان است، بیش از سه برابر، یعنی سیزده میلیون تومان اعلام میشود.
یکی دیگر از خطرات این موضوع، حضور اتوبوسها و رانندههایی است که خارج از تعاونیهای مسافربری کار میکنند که طبیعتاً میتواند ایمنی سفر را کاهش دهد و مشکلات فراوانی را ایجاد کند. به هر طریقی که بود پس از چند روز دوندگی، دو اتوبوس با قیمت بالاتر از حالت معمول پیدا کردیم، البته آنها هم امکان بلیتفروشی رسمی را نداشتند و از برخوردهای احتمالی مقامات مافوق خود در هراس بودند که چرا در تاریخ سیزدهم خرداد اتوبوسهای خود را به عدهای از افراد با آسیب بینایی دادهاند تا آنها در روزهای ارتحال راهی سفر شمال شوند؛ سفری که انتخاب تاریخ آن دست ما نبود و از طرف سازمان بهزیستی این تاریخ به ما پیشنهاد شد. بهراستی چرا باید تمامی امکانات و ظرفیت حملونقل زمینی، ریلی و هوایی کشور در این چند روز صرف یک گروه خاص از مردم شود و عدهای دیگر، از امکانات حملونقل عمومی محروم و اینچنین گرفتار شوند؟
میزبانی عالی از اعضای انجمن در بابلسر
پیشتر اعلام کرده بودیم که روز شنبه سیزدهم خرداد ساعت ۶:30 دقیقۀ صبح از ترمینال شرق حرکت میکنیم. اعلام کرده بودیم که نظم و انضباط برای ما حرف اول و آخر را در این اردو میزند و مانند بسیاری از انجمنها برخورد نخواهیم کرد که ساعت حرکت را هفت صبح اعلام میکنند، اما ساعت نُه صبح راه میافتند. خلاصه ساعت 6:45 دقیقه صبح به راه افتادیم. سه نفر از اعضا که دیر کرده بودند، از اتوبوس جا ماندند و مجبور شدند خودشان با سواری راهی بابلسر شوند. ساعت دوازده ظهر به اردوگاه شهید عظیمی بابلسر رسیدیم. سه خوابگاه برای بانوان و سه خوابگاه برای آقایان در نظر گرفته شد.
همانگونه که اشاره شد مجموعۀ شهید عظیمی، کاملاً برای معلولان دسترسپذیر است و یکی از معدود مجموعههایی در سطح کشور محسوب میشود که تمامی جوانب مناسبسازی در آن رعایت شده است. یکی دیگر از نقاط قوت مجموعۀ شهید عظیمی بابلسر، علاوه بر امکانات مناسب در خوابگاهها، کیفیت بالای غذای آن است. معمولاً در بیشتر امور عادت داریم سازمان بهزیستی و اقدامات آن را زیر سؤال ببریم و از مسئولان امر انتقاد کنیم، اما اگر بخواهیم یکی از خدمات قابلقبول بهزیستی را نام ببریم، بیتردید مجموعۀ خدماتی است که در اردوگاه شهید عظیمی بابلسر به مددجویان بهزیستی ارائه میشود. در این مجموعه هزینهای بابت اسکان در خوابگاهها دریافت نمیشود و هزینهای که بابت سِرو غذا دریافت میکنند، عملاً معادل هزینۀ مخلفات جانبی ناهار و شام است. برخورد کارمندان رستوران و مسئولان پذیرش نیز بسیار مناسب بود. تنها عاملی که در آن چند روز باعث دلخوری و تکدر خاطر اعضا شد، برخوردهای حراست مجموعه با دورهمی دوستانه و شاد مددجویان بود؛ تا جایی که چندین بار در این ارتباط به سرپرست اردو تذکر دادند. وقتی هم که از آنها خواستیم آمفیتئاتر مجموعه را برای دو ساعت در اختیار اعضای انجمن قرار دهند، ابتدا موافقت کردند تا اعضای انجمن در آنجا دور هم جمع شوند، اما دوباره تماس گرفتند و اعلام کردند این برنامه نیز به علت تقارن با روز پانزدهم خرداد لغو شده است و از بالا دستور دادهاند این دورهمی برگزار نشود.
چند پیشنهاد برای افزایش کارایی مجموعۀ شهید عظیمی
از زمانی که طرح عقبنشینی شصت متر برای دستگاههای دولتی از ساحل دریا اجرا شده است، اردوگاه شهید عظیمی مانند سابق یک مجموعۀ کاملاً بسته به شمار نمیآید و رفتوآمد از ساحل دریا به داخل مجموعه امکانپذیر است؛ هرچند برای آن منطقه نگهبان و حراست در نظر گرفتهاند که هرکسی بهراحتی وارد اردوگاه نشود. همچنین مددجویان امکان رفتن به کنار ساحل را دارند، اما در عرض اردوگاه شهید عظیمی که ششصدوپنجاه متر است، منطقۀ شنا ممنوع اعلام شده است و مددجویان برای شنا در دریا باید از اردوگاه خارج شوند. این در حالی است که منطقۀ کناری اردوگاه شهید عظیمی جزءِ مناطق طرح سالمسازی دریا به حساب نمیآید و شنا در آن منطقه نیز خطرات خاص خود را دارد. اگر مسئولان امر تدابیری را اتخاذ میکردند که ساحل اردوگاه شهید عظیمی بابلسر برای شنا در اختیار اعضای اردوگاه قرار گیرد و چند ناجی نیز در آن بخش مستقر میشدند، دیگر مددجویان مجبور نبودند در بخشهایی شنا کنند که خارج از محدودۀ شنا است. بخش سالمسازی دریا نیز فاصلۀ زیادی با اردوگاه دارد.
یکی دیگر از امکانات مجموعه شهید عظیمی بابلسر، سالن گلبال این مجموعه است. میتوان در ایامی که اردوهای تیم ملی فوتبال و گلبال آقایان و بانوان در مجموعه برگزار نمیشود، سالن فوتسال و گلبال را در اختیار انجمنها قرار داد تا بهنوعی بتوانند از این طریق اوقات فراغت اعضای خود را پر کنند.
مَخلص کلام آنکه، کشور ما به چندین اردوگاه مجهز برای معلولان مانند شهید عظیمی بابلسر نیاز دارد؛ مجموعههای فرهنگیورزشی که معلولان بتوانند با فراغ بال از آن استفاده کنند و از امکانات رفاهی آن لذت ببرند.
متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولان امر توجه چندانی به ساخت و توسعۀ مجموعههای اینچنینی در سطح کشور نداشتهاند. تقریباً میتوان گفت فرصتها از دست رفته است؛ چراکه دو یا سه دهه قبل، ساخت شهرکهای اینچنینی برای معلولان امکانپذیرتر بود. شاید در حال حاضر و با مشکلات بسیاری که سازمانهای دولتی در زمینۀ منابع مالی و اعتباری با آن مواجه هستند، کمتر بتوان مجموعههایی را با موقعیت شهید عظیمی بابلسر به بهرهبرداری رساند؛ مجموعههایی که فراهم کردن زمین، طراحی و ساخت و تجهیز آن به دهها هزارمیلیارد تومان اعتبار نیاز دارد؛ مبلغی که دیگر نه در توان نهادهای عمومی و انقلابی است، نه در توان بخش خصوصی، پس بهتر است قدر داشتههای فعلی را بدانیم و با یک مدیریت کارآمد، مانع مستهلک شدن ظرفیتها و امکانات مشابه شویم.