پیچ و خمهای تعامل والدین نابینا و فرزندانشان
فاطمه جوادیان: کارشناس نابینایان آموزشوپرورش استثنایی گیلان
همراهان عزیز! بنا داریم در چندین شماره به چگونگی تعامل میان افراد نابینا و سایر گروههای جامعه بپردازیم و با نظر افراد مختلف در موقعیتهای گوناگون آشنا شویم تا در شرایط مشابه از آنها استفاده کنیم.
در این شماره با نگاهی مختصر به ماهنامۀ «مانا» که یکسال پیش از «نسل مانا» منتشر میشد، تعامل با فرزندان را در سه مرحله مورد بررسی قرار میدهیم.
کودکان در این دوره بیش از هر زمان دیگری به والدین خود وابستگی دارند؛ برای شیر خوردن، خوردن غذا و دارو، رفتن به دستشویی و حمام، بازی کردن، برقراری ارتباط با سایرین و شناخت محیط پیرامون.
کودکان، خواه بینا و خواه نابینا، به این موارد نیاز دارند و والدین نابینا میبایست با آموختن روشهای صحیح از طریق مطالعه و پرسش از دیگران، سطح آگاهی و توانایی خود را در برآورده کردن نیاز فرزندشان بالا ببرند. والدینی که در مصاحبههای مربوط به فرزندپروری شرکت داشتند، در آغوش گرفتن، لمس کردن، خوب گوش دادن و صحبت کردن با کودک را عناصر مهمی در برقراری ارتباط میان خود و فرزندشان برشمردند.
بعضی از آنها مانند بسیاری از مادران جوان برای حمام بردن نوزادشان از کسی کمک میگیرند و بعضی هم خودشان با تکیه بر تجربههای پیشین، فرزندشان را بااحتیاط و دقت کافی در زمانی کمی طولانیتر از دیگران به حمام میبرند. آنها با مهربانیهای مادرانه فضای حمام را برای فرزندشان دلپذیر میکنند.
یکی از مادرها میگوید: «والدین جوان نابینا هم یاد میگیرند، آنها باید سؤال کنند تا یاد بگیرند».
بعضیها هنگام خوراندن غذا و دارو از قطرهچکان استفاده میکنند و بعضی دیگر از لیوان یا قاشقی که کمی گود است؛ بستگی دارد به اینکه فرد نابینا و فرزندش با کدام روش ارتباط بیشتری برقرار کند.
با پدری مصاحبه کردم که پابهپای همسرش کارهای مربوط به کودک را انجام میدهد؛ برای فرزندش شیر را گرم میکند، به او غذای نرم میخوراند و کمی که بزرگتر میشود، در قالب بازی میوه به دهان یکدیگر میگذارند.
پدری دیگر از نوعی بازی با دخترش یاد میکند که نامش را «غولبازی» گذاشتهاند. پدر روی مبل مینشیند و دختر از زوایای مختلف با ایجاد صدا به او ضربه میزند. صداها کمک میکند پدر بتواند از خود دفاع کند یا آمادگی پذیرش ضربه را داشته باشد.
در همین فرایندها است که میان کودک و والدینش ارتباط عمیقتری برقرار میشود. دوستی میگوید: «وقتی کسی برای کمک میآید، ترجیح میدهم او کارهای خانه را انجام دهد تا من وقت بیشتری را با فرزندم بگذرانم».
والدینی تعریف میکنند که از طریق تماشای مستندهایی که کلام دارند، همراه با فرزندشان او را با طبیعت آشنا میکنند. کلام مستند کمک میکند که فرد نابینا بتواند به پرسشهای کودک با تسلط بیشتری پاسخ دهد.
در جایی دیگر والدین نابینایی که فرزندشان هم نابیناست، از زمانی میگویند که وقتی روش مهدکودکی را مناسب نمیبینند، مهد را عوض میکنند تا فرزندشان در شرایط مناسبتری در کنار سایرین آموزش ببیند.
اینها همه حمایتهایی است که در درازمدت از نگاه عمیق کودکان پنهان نمیماند.
در مصاحبه با والدین نابینا دریافتیم که بیشتر آنها ترجیح میدهند خود با معلم، ناظم و مدیر مدرسه در ارتباط باشند. همچنین افرادی که در انجمن اولیا و مربیان حضوری فعال دارند. با دوستانی صحبت کردیم که گفتند هرگز از مدرسه انتظار نداشتند به فرزندشان ارفاق کنند. آنها گفتند: «به معلمها میگفتیم انجام آزمایش و یا ساخت کاردستی در خانه را کمی زودتر اعلام کنند تا ما فرصت کافی برای تهیۀ مواد مورد نیاز داشته باشیم».
برخی از والدین هر سال کتاب بریل را از نزدیکترین مدرسۀ استثنایی تهیه میکنند تا در درسها به فرزندشان کمک کنند، مانند بسیاری از والدین دیگر.
یکی از مادرها تعریف میکند که همیشه فرزندانش را با لباسهای تمیز و اتوشده و با تغذیۀ سالم و خانگی به مدرسه فرستاده است.
پدری میگوید که همیشه نگران بوده است چطور مسئلۀ نابیناییاش را با فرزندش در میان بگذارد. او ضمن انجام وظایف پدرانه، صبر کرده است تا کودک، خود، از او سؤال کند؛ تا اینکه از طرف مدرسه برای سخنرانی در روز «عصای سفید» دعوت میشود. جالب اینجاست که فرزندش این پیشنهاد را به مدیر مدرسه داده بود.
در اینجا توجه شما والدین نابینا را به چند نکتۀ مربوط با مدرسه جلب میکنم:
- خوب است فرزندتان نسبت به شرایط شما آگاهی کامل داشته باشد؛ به همین منظور میتوانید از مشاوران آگاه کمک بگیرید.
- بهتر است ثبتنام فرزندتان را بهموقع انجام دهید تا بتوانید در فضایی صمیمی مدیر مدرسه را نسبت به شرایط دانشآموز در خانه آگاه کنید.
- یکیدو روز پیش از نخستین روز مدرسه، از مدیر بخواهید تا معلم کلاس را نسبت به شرایط شما، بهعنوان والدین یکی از دانشآموزان کلاس آگاه کند.
- از ناظم مدرسه بخواهید ترتیبی اتخاذ کند تا در روز جهانی عصای سفید زمان کوتاهی را به شما اختصاص دهند تا ضمن بیان صحبتهایی در خصوص تواناییهای افراد نابینا، بتوانید با سایر دانشآموزان ارتباط برقرار کنید.
- چنانچه از نظر تحصیلی یا اجتماعی از موقعیت مناسبی برخوردار هستید، عضو انجمن اولیا و مربیان باشید.
- برای تهیۀ کتاب بریل، قبل از شروع سال تحصیلی، در اردیبهشتماه، با نزدیکترین مدرسۀ استثنایی شهر خود تماس بگیرید و درخواستتان را مطرح کنید.
- برای انجام برخی امور که نیاز به دیدن دارند، میتوانید از داوطلبان برنامۀ بی مای آیز کمک بگیرید.
دوران حساس نوجوانی با تحولهای بسیار همراه است. به گفتۀ یکی از والدین نابینا اگر افراد نابینا از همان ابتدا ضمن پذیرش مسائل مربوط به نابینایی خود، تلاش کنند با فرزندانشان رفتاری عادی و منطقی داشته باشند، فرزندان در دورۀ نوجوانی بهعنوان پدر یا مادر روی آنها حساب میکنند، نه بهعنوان یک فرد نابینا که به دلیل نابیناییاش به کمکهای فراوان نیاز دارد. او میگوید: «ما از طریق کمک کردن به دیگران و کمک گرفتن از دیگران به فرزندانمان آموختیم که همۀ انسانها به کمک یکدیگر نیاز دارند، البته در بسیاری موارد هم سعی میکردیم بهجای بچهها از سایر اطرافیان کمک بگیریم؛ با این هدف که آنها خود را مسئول ما ندانند. هرچه باشد ما والدین آنها هستیم و نسبت به آنها مسئولیت داریم».
پدری میگوید: «فرزندم به رانندگی بسیار علاقه داشت. رانندگی را از عمویش یاد گرفت. تصمیم گرفتم موقع رانندگی، با آرامش در کنارش بنشینم تا او ضمن مسئولیتپذیری، همواره حمایت و همراهی مرا نسبت به خود احساس کند».
خوب است والدین ارتباط دوستانهای با فرزندشان داشته باشند تا فرزند در دوران نوجوانی ناشناختههایش را بهراحتی با آنها در میان بگذارد، سؤال بپرسد و نگرانیهایش را در فضایی امن به آنها بگوید. در چنین شرایطی فرزندان برای حل مسائل خود بیش از هر کس به والدینشان اعتماد میکنند و مسائلی از قبیل انتخاب رشتۀ تحصیلی، شغل و همچنین سایر تصمیمها برای آینده را ابتدا با آنها در میان میگذارند.
گفتنیها در این باره بسیار است.
شما میتوانید در شمارههای نخستین ماهنامۀ مانا به بخشهای مفصلتری از این گزارشها دسترسی داشته باشید.
با امید به اینکه در سایۀ تدبیر شاهد کاهش فاصله میان فرزندان و والدین آنها باشیم.
روزهایتان پر از شوق زندگی!