یادداشت مهمان ، چشم اندازی به ورود صدمین سال خط بریل در ایران – قسمت پایانی
یدالله فردین ستوده و پریسا صالحی
دکتر خزائلی در اواخر 1340 ، هفته اول آذر ماه را به عنوان هفته روشندل به ثبت رسانید اما با مخالفتهای فراوان مواجه شد تا سرانجام به بوته فراموشی سپرده شد. در نهایت، روز جهانی نابینایان را که از طرف خارجیها پیشنهاد شد را قبول کردند و به راحتی پذیرفتند. تنها هدف این بزرگداشت شادی بود.
خزائلی ماهنامهای به خط بینایی با عنوان روشندل جهت آشنایی افراد به وضعیت نابینایان منتشر میکرد و به دست مردم میرسانید. او خدمات زیادی به فرهنگ نابینایان ایران ارائه کرد؛ از جمله اینها، آموزش شبانه برای بزرگسالان است. سر انجام در سال 1353 در سن 61 سالگی، سر در نقاب خاک فرو برد؛ روحش شاد و یادش همواره گرامی باد. متأسفانه هنوز از خدمات شایسته و ارزنده ایشان در کمتر جایی صحبت شده است.
چقدر خوب است هم همانطور که از زندگی هِلِن کِلِر فیلمی ساخته شده است، از چنین بزرگانی نیز یاد شود و بر آن اساس فیلمی ساخته شود.
خزائلی حق بزرگی به گردن آموزش نابینایان دارد؛ امید است با مطرح کردن خدمات ارزشمند ایشان، یاد ایشان، به بوته فراموشی سپرده نشود.
بالاخره تربیت معلم استثنایی در سال 1347 کار خود را در سه رشته نابینایان، ناشنوایان و ناتوانان ذهنی شروع کرد و تا حدود پانزده سال ادامه داشت. بعضی سالها تدریس بهتر و پربارتری داشت و در بعضی سالها ضعیفتر عمل میکرد.
در سال 1347 دستگاه چاپ بریل توسط روزنامه کیهان وارد ایران شد که اتفاق مهمی برای آموزش نابینایان به شمار میرفت. از آن به بعد، بعضی از کتابهای درسی به بریل چاپ میشدند.
در سال 1349 سازمان ملی رفاه نابینایان شروع به کار کرد؛ دفترش در خیابان فردوسی بود و کلاسهای آموزشی در آموزشگاه خزائلی برگزار میشد . دستگاه چاپ بریل هم به خزائلی منتقل شد؛ در سال 1351 ضبط کتاب هم در خزائلی کار خود را آغاز کرد که گام مهمی برای آموزش نابینایان بود .
در مرحله اول کتابهای درسی، سپس کتابهای غیر درسی ضبط میشد؛ اولین کتاب غیر درسی که چاپ شد قرآن مجید بود. سپس کتابهای دیگر از جمله فرهنگ عمید نیز به چاپ رسید. کلاسها بیشتر در زمینه آموزش فعالیتهای روزانه یعنی مهارتهایی که بینا خود به خود یاد میگرفت برگزار میشد. چند ماهنامه هم به مدت کوتاه چاپ شد که خیلی زود تعطیل شد.
کتابخانه گویا در آن زمان بسیار مجهز بود؛ اما متأسفانه به تدریج از پیشرفت آن کاسته شد.
سازمان رفاه با چند سازمان دیگر در سال 1359 باهم ادغام شدند و سازمان بهزیستی را به وجود آوردند که هنوز هم مشغول به کار است .
از این دوران به بعد رفتهرفته امکانات نابینایان کمتر شده، فروشگاه خرید وسایل آموزشی و کمک آموزشی نابینایان نیز منحل گردید.
دفتر آموزشی کودکان و دانش آموزان استثنایی در سال 1348 شروع به کار کرد؛ سه نوع روش آموزش رایج شد:
اول: شبانهروزی یعنی افراد در آنجا تحصیل میکردند و در تعطیلات به خانه میرفتند.
دوم: محصّلین هر روز صبحها میآمدند، درس میخواندند و بعدازظهر به منزل برمیگشتند.
سوم: تلفیقی که در مدارس عادی درس میخواندند و با حضور معلم رابط اشکالاتشان را حل میکردند هر کدام در جای خود دارای اهمیت هستند. هر کس بر حسب احتیاج و انتخاب خود از آنها استفاده میکند به شرطی که آموزش درست انجام پذیرد .
این سه روش تا سال 1369 به کار خود ادامه دادند و بعد وظایف خود را به آموزش و پرورش استثنایی سپردند. هنوز بعد از صد سال، کتابی با علامتهای بینالمللی بریل در فارسی گِردآوری نشده است. از کتابهای خارجی هم ترجمهای در دست نیست؛ زیرا متولیان این کار ، به دنبال بهروز رسانی اطلاعات و تجربیات جدید و پژوهش در این امر نبودند . نابراین در این زمینه نه مقالهای نه کتابی تهیه شد و نه مترجمان را به سمت چنین کتابهای تخصصی تشویق کردند. فرادی هم که جهت آموزش به خارج فرستاده شدند، فقط به دیدن دستاوردهای آنها اکتفا کردند ، نه کتابی نوشتندو نه مطلبی ترجمه کردند؛ به همین دلیل ما عقب ماندیم . معمولا افرادی که برای اولین بار کاری را شروع میکنند ، بیشتر باید برای پیشبرد آن ، دقت و برنامه ریزی کنند . حتی در سال 1357 ، دو نفر بالای 60 سال را به آمریکا فرستادند که طبق معمول سودی برای نابینایان نداشت .
در سال 1374 ، روزنامه ایران سپید شروع به کار کرد که عملا در سال 1400 منحل شد ، این روزنامه هم نشیب و فرازهایی داشت که متأسفانه نشیبهایش بیشتر بود .
ازآنجاییکه در این صد سال کتابی نوشته نشده آن چه که گفته میشود سینه به سینه است که مسلماً کامل نیست، عمداً یا سهواً دخل و تصرف میشود.
روزی در یک گفتگوی تلویزیونی که به نابینایان هم ارتباطی نداشت، شخصی گفت بریل فارسی را همسر من با کمک یکی از همکارانش تدوین کرد. فردی خواست با آن کانال تماس بگیرد و جریان را بگوید ، اما موفق نشد فردای آن روز جریان را با ایران سپید در میان گذاشت ، اما آنها چاپ نکردند ، اگر کتابی در این مورد نوشته شده بود این اتفاق نمی افتاد.
در سال 1379 ، سازمان ملل متحد ، نرم افزار کامپیوتری جاز – jaws -را برای یکی از کارمندان خود به ایران وارد کرد که به تدریج پیشرفت کرد و قدم مثبتی برای نابینایان بود.
همچنین در سال 1398 خانم گلاره عباسی برای اولین بار ، توضیح دار کردن فیلمهای سینمایی را شروع کرد که اگر ثبت نشود ، مسلما شخص دیگری به نام خودش ثبت میکند .
در سال گذشته از دائرةالمعارف نابینایی به زبان فارسی رونمایی شد که متأسفانه هنوز دسترسپذیر نشده است. مسئله اشتغال یکی از دغدغههای نابینایان در صد سال اخیر بوده است؛ در اواخر دوره قاجار، تعدادی از نابینایان هنرمند در تهران در مراسم خصوصی خانمها دعوت میشدند و موسیقی مینواختند و میخواندند، چون بینایی نداشتند، و خانمها از این نظر، راحت بودند. بعضی از نابینایان چون حافظه خوبی داشتند از این راه، جهت معیشت و برای گذران زندگی استفاده میکردند؛ اما بیشتر آنها بیکار بودند. بعدها به نابینایان وقت، آموزش موسیقی داده شد؛ اما اغلب از طریق کار در تلفنخانه جهت پاسخگویی تلفن در ادارات امرار معاش میکردند که آن هم به واسطه پیشرفت فناوری و تکنولوژی، دیگر چنین کاری به نابینایان، محول نمیشود.
همین دلیل، جزو لیست فرق اساسی بینا و نابینا به حساب میآید، در این زمینه سرمایهگذاری کمی شده است.
بعضی از افراد ناآگاه، معتقدند که خط بریل فقط تا مقطع کتابهای دبیرستانی را پشتیبانی میکند، آنها از بریل الکترونیک غافلاند.
در کشور ما از خط بریل الکترونیک کمتر استفاده میشود؛ چون وسایل آن گران است و برای همه تهیه آن ممکن نیست. نابینایان هنوز کوتاهنویسی فارسی ندارند درحالیکه کوتاهنویسی انگلیسی کمکم دارد از بین میرود، چون از خط بریل الکترونیک استفاده میکنند احتیاجی به کوتاهنویسی ندارند.
در زمینه آموزش دادن به نابینایان کمتر کتابی نوشته شده است؛ از جمله در کتاب آن سوی تاریکی نوشته خانم پری زنگنه، بخش اول کتاب به سرگذشت خود ایشان پرداخته شده است و بخش دوم مشاهدات و شنیدههای ایشان در خصوص آموزش مطرح شده است.
اولین تشکّل خصوصی با عنوان انجمن نابینایان ایران در تهران در سال 1373 ، شروع به کار کرد. به تدریج بعدیها هم شروع به کار کردند. بعضی با مجوز بعضی هم بی مجوز ، البته در عمل فرقی نمیکند چون آنهایی که مجوز میدهند ، نظارتی بر چگونگی و روند کارها ، ندارند و همین امر اینگونه انجمن ها یا تشکّل ها را پاسخگو و متعهد نمیکند .
نابینایان یکی از شنوندگان پَر و پا قرص رادیو هستند؛ اولین بار رادیو فرهنگ برای نابینایان برنامه پخش کرد، اما خیلی زود از بین رفت.
بعد رادیو تهران برنامهای با عنوان شش نقطه تشکیل داد، و برای نابینایان برنامه پخش کرد که هنوز هم بعد از هشت سال به این کار ادامه میدهد.
این بود خلاصهای از وضعیت آموزش نابینایان در ایران که هر کدام از این موضوعها زمان و مطالعه و بررسی بیشتری را میطلبد که باید جداگانه انجام پذیرد.
پایان بخش این نوشته ابیاتی از حافظ شیرین سخن رند شیراز است :
بر سر آنم که گر ز دست بر آید، دست به کاری زنم که غصه سر آید
بگذرد این روزگار تلختر از زهر، بار دگر روزگار چون شِکَر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید