پیشخوان: مروری بر نشریات و پادکستهای انگلیسیزبان ویژۀ افراد با آسیب بینایی
امید هاشمی: سردبیر
در این شماره ابتدا یک قابلیت تازه را در صفحهخوان جاز معرفی خواهیم کرد. سپس با یک ابزار جادویی ویژه افراد کمبینا آشنا خواهیم شد و در ادامه هم زندگی یک ناشنوانابینای آمریکایی را از نظر خواهیم گذراند.
درک معجزۀ تصاویر به کمک امکان تازه در صفحهخوان جاز
از وقتی صفحهخوان انویدیای امکاناتش رو به فزونی گذاشته و از فارسی بهخوبی پشتیبانی میکند، دیگر صفحهخوان محبوب، یعنی جاز میدان رقابت را به این صفحهخوان واگذار کرده است و دیگر کمتر کاربری به دنبال نصب و راهاندازی آن میرود، به ویژه آنکه انویدیای بر روی رایانههایی با مشخصات سختافزاری متوسط رو به پایین هم نصب میشود، اما نصب نسخههای اخیر جاز، حافظه و پردازندۀ امروزیتری میطلبد، اما حالا یکیدو سالی میشود که طراحان جاز هم به دنبال تغییر زمین بازی افتادهاند و سعی میکنند با افزودن امکانات تازه، مزیت رقابتیشان را نسبت به دیگر صفحهخوانهای بازار افزایش دهند. قابلیت شناسایی عکس یکی از همین امکانات است که بهتازگی به جاز اضافه شده است.
کاربران به کمک قابلیت «پیکْچِر اسمارت اِیآی»[1] در جاز میتوانند عکسهای مورد نظرشان را به جاز بدهند تا این صفحهخوان آن را با هوش مصنوعی به اشتراک بگذارد و به این ترتیب توضیح کاملی از محتوای عکس در اختیار کاربر قرار بگیرد، البته این کار در حال حاضر بدون وجود جاز هم شدنی است؛ بهگونهای که هر کاربر خود میتواند عکس مورد نظرش را در محیطهایی نظیر چت جیپیتی یا جِمینای بارگذاری کند تا توضیحات مورد نیازش را دریافت کند؛ اما کاری که جاز کرده این است که این فرایند را برای کاربران نابینا به میزان قابلتوجهی تسهیل کرده است.
شما در هر موقعیتی که باشید میتوانید از این قابلیت در جاز استفاده کنید، ازجمله مثلاً وقتی در حال خواندن یک کتاب الکترونیکی هستید و عکسی روی صفحه نمایش داده میشود، بهسادگی با فشردن چند کلید میتوانید توصیف آن عکس را دریافت کنید. همچنین اگر فایل عکس را در رایانهتان ذخیره کردهاید، میتوانید بدون باز کردن فایل، آن را به دست هوش مصنوعی بسپارید؛ بهعلاوه وقتی در حال وبگردی با عکسی مواجه میشوید هم میتوانید آن را با چند کلید به هوش مصنوعی ارسال کنید.
یکی دیگر از قابلیتهای جذاب این امکان تازه این است که میتوانید یک فریم از ویدئوی در حال پخش را هم با هوش مصنوعی به اشتراک بگذارید تا برایتان توصیف کند. پیشتر هم گفته شد که این قابلیتها تا پیش از این هم در ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی وجود داشته، اما کاری که جاز کرده، تسهیل انجام این قبیل کارها است؛ بهطور مثال قبلاً اگر میخواستید یک فریم از ویدئو را در اختیار هوش مصنوعی بگذارید، باید ابتدا عکس صفحهنمایش را در رایانه ذخیره میکردید و سپس آن را با هوش مصنوعی به اشتراک میگذاشتید، اما جاز همۀ این گرفتاریها را از مسیر حذف کرده است.
اگر شنوندۀ نسخۀ صوتی پیشخوان باشید، آنجا بهطور نمونه هر یک از این قابلیتها را به نمایش گذاشتهایم. همچنین قدری راجعبه این صحبت خواهیم کرد که این قابلیت، در چه موقعیتهایی ممکن است زندگی را برای ما تسهیل کند.
جادوی درشتنمایی با نمایشگرهای کلووِر
یکی از محدودیتهایی که به واسطۀ انواع و اقسام گرفتاریهای سیاسی و اقتصادی برای افراد کمبینای ایرانی به وجود آمده آن است که اساساً فناوریها و ابزارهای کمکی که برای استفادۀ آنها در دنیا توسعه داده میشود، در سبد تجهیزات کمکی خریداریشده از سوی نهادهایی نظیر بهزیستی هیچ جایگاهی ندارند. گویی این گروه فراموششدگانی هستند که خود باید به هر نحو ممکن گلیمشان را از آب بکشند و چون اندک بینایی برایشان باقی مانده دیگر نیازی به حمایت ندارند. در دنیا اما ماجرا بهکلی با رویۀ حاکم در کشور ما تفاوت دارد. هر روز شاهد عرضۀ محصولات تازهای هستیم که وجودشان میتواند کیفیت زندگی افراد کمبینا را به میزان شگفتآوری ارتقا بخشد.
«سَم سیوی»، یار آشنای پیشخوان که خود کمبیناست، گاهی سراغ معرفی محصولات ویژۀ افراد کمبینا میرود. او این بار در یکی از ویدئوهای اخیرش یک درشتنمای فوق حرفهای را معرفی کرده است. «کلووِر بوک پرو اِکساِل» [2]نام این درشتنما است و ما بد ندیدیم در این شماره از پیشخوان مخاطبانمان را با آن آشنا کنیم.
سم در ابتدای ویدئو اقدام به جعبهگشایی درشتنمای کلوور میکند؛ جایی که ما با یک درشتنما که در یک کیف شکیل جاسازی شده، یک نمایشگر اضافه و کابلهای اتصال مواجه میشویم؛ درواقع این نمونه از کلوور یک صفحۀ شانزده اینچی است که به یک دوربین ۴کِی با لنز عریض مجهز شده است. صفحهنمایش اضافه برای این است که کاربر بتواند آن را هم به صفحۀ شانزده اینچی اضافه کند تا یک صفحه با اندازۀ دو برابر معمول داشته باشد. طراحی سختافزاری این نمایشگر به شکلی است که برخلاف نمایشگرهای معمول، کاربر میتواند به کمک دستهای که برای دستگاه تعبیه شده، زاویۀ صفحهنمایش را به فراخور نیاز خود تنظیم کند، مثلاً میتواند صفحه را روبهروی خود قرار دهد تا نیاز نباشد برای دیدن محتوا سر خود را به سمت پایین خم کند.
آنچه درخصوص این دستگاه کاربران را به شگفتی وامیدارد، امکانات نرمافزاری آن است. کاربران میتوانند هم با استفاده از فرمانهای لمسی و هم دکمههایی که در اطراف دستگاه قرار گرفتهاند از آن استفاده کنند، ازجمله یکی از امکانات جالبتوجه در این دستگاه این است که چون دوربین آن از یک لنز عریض بهره میبرد، کاربر میتواند بهراحتی کاغذهای بزرگتر از حد معمول را هم در مقابل دوربین بگذارد تا از آن عکس بگیرد؛ بهعنوانمثال بهسادگی میتوان یک صفحۀ روزنامه را در مقابل دوربین قرار داد و از تمام محتوا عکس گرفت. عکسی که از نوشتهها تهیه میشود، این امکان را هم در اختیار کاربر میگذارد تا به کمک فناوری اوسیآر، محتوا را به متن تبدیل کند و با موتور صوتی کلوور بخواند.
وجود دو صفحهنمایش بهطور همزمان به کاربران اجازه میدهد بتوانند دو تصویر را در اختیار داشته باشند. موقعیتی را تصور کنید که سر کلاس حضور دارید و میخواهید همزمان آنچه را معلم روی تخته مینویسد بخوانید و هم چیزی بنویسید. میتوانید دستگاه را بهگونهای تنظیم کنید که نمایشگر بالا، تصویر معلم و تخته را برایتان به نمایش بگذارد و در نمایشگر پایین هم کارهای مربوط به نوشتن را انجام دهید. همچنین دستۀ کلوور به شما امکان میدهد دوربین را به سمت خودتان بچرخانید تا از حالت آینهای کلوور هم استفاده کنید و چهرۀ خود را در درشتنما ببینید؛ قابلیتی که میتواند بسته به نیاز، به حال کاربران کمبینا مفید باشد، مثلاً برخی از کاربران گفتهاند از این قابلیت برای مدیریت امور آرایشی و بهداشتی خود استفاده کردهاند.
قابلیتهای کلوور بسیار بیش از اینها است و مجال کوتاه ما در این نوشته امکان بازگویی همۀ ماجرا را به ما نمیدهد، پس به رسم همیشه، بازگویی جزئیات بیشتر و مشخصات ظاهری و فیزیکی دستگاه و قیمت آن را به نسخۀ صوتی پیشخوان وامینهیم.
چه کسی باور میکند
«پِگی چانگ» کسی است که سالها وقت خود را برای ثبت و ضبط تاریخ نابینایان آمریکا گذاشته است. او در مطلبی، در آخرین شماره از ماهنامۀ «بریل مانیتور» یکی از چهرههای تأثیرگذار در میان نابینایان آمریکایی را معرفی کرده است.
نوشتۀ پگی اینطور آغاز میشود که در ۱۹۳۵، روزی یکی از برنامههای محبوب رادیویی در آمریکا از یک مهمان ویژه دعوت کرد؛ یک نوازنده پیانو، اما شاید بگویید نوازندگی پیانو که اتفاق خارقالعادهای نیست. عجیب بودن این دعوت آنجایی معلوم میشود که بدانیم این نوازنده، یک زن ناشنوانابینا است.
«هلن مِی مارتین»[3] متولد ۱۸۹۳ است. او از بدو تولد از قدرت بینایی و شنوایی محروم بوده است. پدرش فروشندۀ دورهگرد و مادرش معلم پیانو و خیاط بود. زمانی که پسرعموهای همسن و سال هلن برای مدتی در خانۀ آنها زندگی میکردند، مادر هلن تصمیم گرفت به آنها پیانو آموزش بدهد. هلن در طول کلاسهای آنها در کنار پیانو میایستاد و دستش را روی دیوارۀ آن میگذاشت و با اشتیاق از ارتعاش نتها لذت میبرد. مادر که اشتیاق او را دید، به فکر افتاد تا با استفاده از ابزارهای دمِدستی به او هم پیانو بیاموزد، مثلاً از لوبیا برای فهماندن معنای ریتم به این دختر ناشنوانابینا استفاده کرد. چهار لوبیا واحد زمانی نت گرد را نشان میداد و دو لوبیا هم نت سفید و یک لوبیا هم نت سیاه را به هلن نمایش میدادند؛ به این ترتیب هلن توانست پیانو را فرابگیرد.
قصۀ دوران آموزشی هلن هم خود ماجرایی طول و دراز دارد. در آن روزگار کمتر مدرسهای حاضر بود دانشآموزان ناشنوا را بپذیرد. این بود که مادر در آموزش او پررنگترین نقش را ایفا کرد. او به کمک مادر توانست به چنان جایگاهی دست پیدا کند که تا سالها سوژۀ معتبرترین نشریات آمریکایی و برنامههای رادیویی و تلویزیونی باشد.
با نسخۀ صوتی پیشخوان همراه شوید تا قصۀ زندگی هلن و بسیاری موضوعهای جذاب دیگر را با شما به اشتراک بگذاریم. پیشخوان را ذیل همین نوشته در وبگاه نسل مانا و همینطور کانالها و صفحات ما در شبکههای اجتماعی بشنوید.
[1] Picture Smart AI
[2] Clover book pro XL
[3] Helen May Martin