پیک تندرستی ۱

فاطمه جوادیان (کارشناس نابینایان آموزش‌وپرورش استثنایی گیلان)

0

مصاحبه با مینا، کارشناس ارشد آسیب‌شناسی و حرکات اصلاحی:

همراهان عزیز! در این شماره از ماهنامه نسل مانا،  ستون زندگی، به سراغ مینا، کارشناس ارشد حرکات اصلاحی و آسیب‌شناسی رفته‌ایم تا در مورد تجربیات و دیدگاه‌هایش در زمینه ورزش و معلولیت گفت‌وگویی داشته باشیم. مینا، بانویی جوان و پر انگیزه، با علاقه فراوان در این حوزه فعالیت می‌کند و تلاش دارد تا با دانش و تجربه خود، به بهبود کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت، به‌ویژه نابینایان، کمک کند.

سخن آغازین

افراد نابینا برای حضور در باشگاه‌های ورزشی با مشکلاتی مواجه هستند از جمله: دور بودن سالن‌های ورزشی مرتبط با فعالیت نابینایان، عدم آشنایی مربیان و مسئولان سایر سالن‌ها که منجر به عدم‌پذیرش نابینایان در ورزشگاه‌های نزدیک می‌شود، صدای بلند آهنگ‌های هیجان‌انگیز در باشگاه‌ها که سبب می‌شود  فرد نابینا محرک‌های صوتی را به موقع دریافت نکند که در نهایت کاهش کارآمدی و امنیت را به همراه دارد، و موارد بسیاری که گروه بزرگی از نابینایان به ویژه بانوان را به انزوا کشانده است.

معرفی

مینا خانی، 26 سال دارد و مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم ورزشی، آسیب‌شناسی و حرکات اصلاحی کسب کرده است. از دوران کودکی به ورزش علاقه‌مند بوده است تا جایی که مدرک دیپلم ریاضی و مخالفت اطرافیان هم نتوانسته مانع تحصیلات دانشگاهی او در رشته تربیت‌بدنی شود.

با تشویق یکی از اساتید، همین رشته را در مقطع کارشناسی ارشد ادامه می‌دهد و برای شرکت در آزمون دکترا نیز اقدام کرده است.

او تصمیم می‌گیرد برای پایان‌نامه به سراغ کسانی برود که بیشتر به توانایی‌هایش احتیاج دارند: افراد نابینا و کم‌بینا. موضوع پایان‌نامه را هم این گونه انتخاب می‌کند:

«تأثیر شش هفته تمرینات حسی – حرکتی بر تعادل ایستا، پویا و عمقی مچ پای افراد دارای اختلال بینایی شدید و خیلی شدید»

 

موانع پژوهشگران

یکی از مشکلاتی که بیشتر پژوهشگران در حوزه افراد دارای اختلال بینایی با آن مواجه هستند، عدم اطمینان این پژوهشگران نسبت به چگونگی دسترسی به جامعه آماری‌شان است. همین امر سبب می‌شود آنها پیش از نوشتن پروپوزال، به دنبال راه ارتباطی با گروه هدف، در مسیرهای پر پیچ و خم اداری سرگردان شوند. این سرگردانی با داشتن نامه دانشگاه کاهش می‌یابد؛ البته، دانشگاه هم نمی‌تواند برای موضوعی که هنوز قطعیت ندارد، دانشجو را به این مراکز دارای حساسیت معرفی کند. در این مسیر پر‌تلاطم بسیاری از پژوهشگران که نسبت به گروه هدف شناخت چندانی ندارند، ناچار مسیر خود را تغییر می‌دهند؛ اما افراد با انگیزه و مشتاقی چون مینا در‌صدد بر می‌آیند که اگر دری هم به سویشان باز نشد، خود را از پنجره به گروه هدف برسانند.

 

نخستین برخورد

نخستین برخورد مینا با خانم فرشته حقیقت است. فردی کم‌بینا با مشکل آرپی که آن زمان به‌عنوان مسئول کتابخانه مجتمع توان‌بخشی شهدای هفتم تیر مشغول به فعالیت بودند. ظاهر چشم‌ها و نگاه‌کردنش طبیعی است و به‌راحتی در مسیرها حرکت می‌کند. این امکان را در اختیار مینا گذاشتند که با تعدادی از افراد نابینا و کم‌بینا تماس بگیرند و از آنها برای حضور در تمرین‌ها دعوت کنند.

در اینجا مینا پروپوزالش را قابل اجرا تشخیص می‌دهد و به ادامه کار می‌پردازد.

حالا دیگر او حدود 100 نفر از افراد نابینا و کم‌بینا را در شهرهای مختلف می‌شناسد و با سی نفر از آن‌ها به صورت حضوری یا آنلاین تمرین می‌کند که نگارنده نیز یکی از این افراد است. تعدادی از این افراد نا‌بینا یا کم‌بینا از مسیر پایان‌نامه با او همراه شده اند.

 

فرایند پروژه

در طول فرایند پایان‌نامه وضعیت تعادل و حس عمقی افراد را با تمرین‌های مختلف بررسی کرده و به نتایج قابل توجهی نیز دست یافته است؛ تأثیر مستقیم ضعف بینایی بر کاهش تعادل و همچنین موارد جایگزین که در فایل گفتگو بیشتر به آن اشاره شده است. مینا از همکاری گروه راضی است. همچنین، بیش ‌از پیش با نیازهای گروه آشنا می‌شود؛ بنابراین، به آنها قول می‌دهد پس از پایان پژوهش 12 جلسه با اعضای گروه حرکات اصلاحی را تمرین کند و به قولش هم وفادار می‌ماند.

رفته‌رفته تمرین‌ها بیشتر و گروه گسترده‌تر می‌شود. باتوجه به بازخوردهایی که از دوستان نابینا و کم‌بینا می‌گیرد، از ابزارهای ورزشی مانند کش، انواع توپ و وزنه هم متناسب با نیاز هر فرد استفاده می‌کند.

او در این تمرین‌ها با تلفیق حرکات اصلاحی و فیتنس به تقویت عضلات افراد کمک می‌کند.

 

 

کلاس‌های آنلاین

مینا در توضیح کلاس‌های آنلاین می‌گوید: «امکان معاینه دقیق از نزدیک وجود ندارد؛ اما، شرکت‌کنندگان می‌توانند با ارائه عکس‌های خواسته شده، گزارش‌هایی مانند تست اینبادی و ام آر آی، انجام تمرین‌های تشخیصی به‌صورت زنده و مواردی ازاین‌قبیل این خلأ را جبران کنند». شرکت‌کنندگان کلاس‌های آنلاین در جلسه‌های ابتدایی فقط به موبایل یا لپ‌تاپ احتیاج دارند که مربی بتواند آن‌ها را ببیند. بعدها در صورت لزوم از سایر ابزارهای ورزشی نیز استفاده می‌کنند.

در این کلاس‌ها هر حرکت به‌گونه‌ای بیان می‌شود که برای افراد قابل درک باشد؛ چنانچه فرد حرکت را درست یا نادرست اجرا کند، در هر دو حالت از سوی مربی بازخورد می‌گیرد تا در صورت بروز اشتباه آن را تصحیح کند. در تمام طول تمرین، مربی از شرکت‌کننده چشم بر نمی‌دارد. زمانی هم که فرد از کادر تصویر خارج شود، مربی او را راهنمایی می‌کند که دوربین را به چه مقدار در کدام جهت تثبیت کند تا بهتر دیده شود.

 

احساس مینا

مینا با درد بچه‌ها درد می‌کشد و با شادی آن‌ها شاد می‌شود. در بخشی از گفتگو می‌گوید: «نگاه‌کردن به اجرای تمرین دوستان برایم بسیار لذت‌بخش است. وقتی یک نفر می‌گوید که دردی از من کاسته شده، انگار آن درد از خود من کم شده است. وقتی فرد نابینا با یک توضیح ساده حرکتی را به درستی فرامی‌گیرد و اجرا می‌کند، تماشای اجرای این حرکت واقعاً برایم لذت‌بخش است. در ابتدا با این اجراها شگفت‌زده می‌شدم خصوصاً این که شرکت‌کنندگان بینا به توضیح بیشتر و در پاره‌ای موارد به انجام تمرین توسط خودم هم نیاز داشتند».

او همواره نگران نابینایانی است که در زمان سلامتی به‌گونه‌ای از ورزش رانده شده‌اند و حالا به‌جای ورزش سلامت‌محور با دردی در ناحیه کمر، گردن یا زانو می‌بایست دنبال حرکات درمان‌محور باشند.

 

کلاس حضوری

در کلاس‌های حضوری نکات دیگری را نیز مد‌نظر دارد. از جمله این که فرد نابینا را با محیطی که در آن قرار دارد آشنا کند؛ تعداد تقریبی پله‌ها را از پیش یک بار بگوید؛ جای ابزارها، دستشویی، در خروجی و مواردی ازاین‌دست را اعلام کند و مواردی ازاین‌قبیل؛ با تأکید بر اینکه نیاز افراد به کمک ممکن است با یکدیگر نیز متفاوت باشد.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که با آن مواجه شد، تبدیل حرکت به گفتار بود. حرکتی که خود، با دیدن آن را آموخته و حالا می‌بایست آن را به‌گونه‌ای توضیح دهد که فرد، بدون دیدن بتواند منظورش را متوجه شود و حرکت را درست اجرا کند. در این باره می‌گوید: «با تعدادی از شرکت‌کنندگان که دارای هوش حرکتی بالایی بودند، این فرایند را تمرین کردیم. در این مسیر متوجه شدم که با صبر و حوصله و تکرار در مواقع لزوم و همچنین بیان تمرین به گونه‌های مختلف می‌توانم تمرین را توضیح دهم. حالا دیگر شجاعتش را پیدا کرده‌ام.»

 

فرایند دانش‌افزایی

می‌خواهم بگوید از کجا این همه دقیق می‌داند هر حرکت کدام عضله را درگیر می‌کند.

می‌گوید: «در دانشگاه به ما حرکت‌ها را به طور مستقیم یاد نمی‌دهند؛ ما با کلیات کار آشنا می‌شویم: مشکلات، ناهنجاری‌ها و آسیب‌ها. این که کدام حرکت کدام مسئله را برطرف می‌کند، کاری است که ما از طریق خواندن مقاله‌های گوناگون و همچنین گذراندن دوره‌های مرتبط فرا می‌گیریم. سه چهار سال است که دوره‌های کارآموزی را جهت تقویت مهارت‌هایم در این رشته می‌گذرانم. بعضی حرکت‌ها را نیز خودم بسته به نوع نیاز و امکانات فرد برایش طراحی می‌کنم. پیش از کلاس حرکت طراحی شده را اجرا می‌کنم تا ببینم آیا عضله مدنظر را درگیر می‌کند یا خیر.»

او در این مسیر گام به گام با استاد با تجربه‌اش پیش می‌رود و ایشان را الگوی خود می‌داند.

پذیرفته شدن در آزمون دکتری یکی از دغدغه‌های مینا است؛ اما، او نمی‌تواند به‌صورت تمام وقت به مطالعه منابع آزمون بپردازد. او بر این باور است که حضور در دوره‌های کار‌آموزی، مشورت با استاد و کار با ورزشکاران بینا و نابینا، تأثیر بیشتری بر ارتقای سطح دانش او دارند.

بخش دوم گفتنی‌های دلنشین و آگاهی‌بخش مینا را در شماره بعد پی می‌گیریم.

با امید به موفقیت تمام آن‌هایی که در مسیر تندرستی گام برمی‌دارند،  این شماره از ستون زندگی را به پایان می‌رسانیم.

روزهایتان پر از شوق زندگی.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --