ریچارد آرچولتا؛ سفری از نابینایی تا خدمت دوباره!
سارا شاهپورجانی
در این شماره از نشریه نسل مانا با زندگی و مسیر شغلی ریچارد آرچولتا همراه میشویم؛ کهنه سربازی از ایالت کلرادو آمریکا که نابینایی مسیر حرفهایاش در ارتش را متوقف کرد؛ اما او، هرگز از تلاش برای ساختن آیندهای تازه دست نکشید. او امروز در سازمان حفاظت محیطزیست آمریکا (EPA) فعالیت میکند و تجربههای ارزشمندی در مسیر پذیرش نابینایی و یافتن شغلی پایدار پشت سر گذاشته است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به بخشی از روایت او از زندگی و فعالیتهایش.
ریچارد آرچولتا در ایالت کلرادو بزرگ شد و از همان جوانی نشان داد که فردی پر انرژی، کنجکاو و اهل تجربههای تازه است. او در هفدهسالگی به نیروی هوایی ایالات متحده پیوست و تنها دو سال بعد به دلیل سانحهای پزشکی و از دست دادن بینایی، بازنشسته شد. با وجود این محدودیت، هیچگاه اجازه نداد نابینایی او را از تجربههای زندگی و فعالیتهای مورد علاقهاش بازدارد. او از ورزشهایی مانند اسکی، هنرهای رزمی، قایقرانی و گلف گرفته تا فعالیتهای روزمره، هیچگاه خود را محدود نکرد و همواره نشان داد که توانایی و انگیزه شخصی از هر محدودیتی فراتر است.
اما حادثهای نادر در دوران خدمت، مسیر زندگیاش را تغییر داد؛ او بهعنوان متخصص تسلیحات هواپیما، روی یک بمبافکن B-52 در جنگ خلیج فارس خدمت میکرد. در یکی از مأموریتها سقوطی شدید داشت؛ گرچه سرش هرگز به زمین نخورد، اما شدت ضربه موجب تحلیل رفتن عصبهای بیناییاش شد. همین مسئله باعث شد در مارس ۱۹۹۱ بازنشستگی پزشکی برای او رقم بخورد.
پذیرش نابینایی برای ریچارد فرایندی دشوار بود و او بارها با خشم، اندوه و احساس فقدان دست و پنجه نرم کرد. او در این مسیر یاد گرفت که حمایت خانواده، دوستان و مشاوران متخصص میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. با وجود دشواریهای روانی، او توانست گامهای اولیه برای زندگی مستقل و حرفهای را بردارد و راهی برای ادامه مسیر پیدا کند.
پس از بازنشستگی پزشکی، ریچارد مسیر شغلی خود را آغاز کرد و نشان داد که اراده و پشتکار میتواند محدودیتها را پشت سر بگذارد. او پس از مشورت با وزارت امور کهنه سربازان دریافت که به دلیل بازنشستگی پزشکی نیازی به فعالیت ندارد، اما این گزینه هیچگاه برای او پذیرفتنی نبود. در دوران تحصیل در دانشگاه کلرادو، مدتی در بخش منابع انسانی شهربازی سیکسفلگز کار کرد و از سازگاری و حمایت همکارانش بهرهمند شد. این تجربه نشان داد که محیط کاری سازگار با افراد دارای معلولیت میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. او همچنین مدتی خانهدار بود و مسئولیت نگهداری از فرزندانش را بر عهده داشت؛ تجربهای که خود آن را سختترین شغل زندگیاش میداند.
با وجود این تجربهها، علاقه اصلی ریچارد همیشه به حوزه مالی و منابع انسانی باز میگشت. او در تلاش برای یافتن شغلی مناسب، با موانع بسیاری روبهرو شد. برخی مؤسسات بانکی و شرکتها، سازگاری کافی با نیازهای او نداشتند و بسیاری از فرصتها به دلیل محدودیتهای مرتبط با نابینایی از دست میرفتند. با این حال، او ناامید نشد و با پشتکار به دنبال شغلی رفت که بتواند در آن تواناییهای خود را نشان دهد. تلاشهای او سرانجام نتیجه داد و جایگاه دائمی خود را در آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا (EPA) به دست آورد.
در EPA، ریچارد مسئول رسیدگی به گزارشها و شکایات زیستمحیطی در شش ایالت غربی آمریکا است. هر گزارش یا شکایتی که از طریق وبسایت یا مرکز تماس وارد میشود، ابتدا توسط او بررسی و سپس به فرد یا بخش مربوطه ارجاع داده میشود. بهعنوان هماهنگکننده فدرال اجرای قوانین، او با مراکز دولتی مختلف شامل پایگاههای نظامی، بیمارستانها، پارکها، مناطق حفاظتشده و دفاتر پستی همکاری میکند. علاوه بر این، برنامهریزی بازرسیها در بخشهای مختلف مانند قانون هوای پاک، قانون آب پاک و قانون حفاظت و بازیافت منابع نیز بر عهده اوست. در تابستان، توسعه دستورهای اداری برای سامانههای آبرسانی عمومی که قانون آب آشامیدنی سالم را نقض کردهاند نیز از وظایف اوست.
ریچارد برای انجام این مسئولیتها از فناوریهای کمکی ویژه نابینایان بهره میبرد. او توضیح میدهد که پیشرفت فناوری، زندگی حرفهای را برای افراد کمبینا و نابینا بسیار آسانتر کرده است. در کار روزمره از نرمافزار «ZoomText» همراه با قابلیت گفتار استفاده میکند. همچنین از دستگاه «OrCam» کمک میگیرد؛ هرچند نسخه قدیمی آن سیمهای زیادی دارد و باتریاش زود خالی میشود. او برای اسناد بزرگ از دستگاههای CCTV استفاده میکند، هرچند مدلهای جدید قابلیت اسکن و خواندن متن را هم دارند.
ابزارهای هوشمند عمومی نیز با فناوریهای کمکی پیشرفت چشمگیری داشتهاند. ریچارد از آیفون استفاده میکند و به کمک «VoiceOver» و قابلیت بزرگنمایی کارهایش را پیش میبرد. او در جلسات با اپلیکیشنهایی که از روی عکس اسناد متن را میخوانند و از طریق ایرپاد بازگو میکنند، بهسرعت به اطلاعات دسترسی پیدا میکند. خودش میگوید این امکانات در زمان از دست دادن بیناییاش اصلاً وجود نداشت و دنیای امروز به طور شگفتانگیزی الکترونیکی شده است.
در میانِ برنامههای آیفون، او «KNFB Reader» را به دلیل اینکه برای خواندن متن به اینترنت نیاز ندارد بسیار کاربردی میداند؛ مزیتی که بهویژه در ساختمانهای دولتی بسیار مفید است. هرچند هزینه ۱۰۰ دلاری این نرمافزار را نقطه ضعف آن میداند. برنامه دیگر مورد علاقه او «Seeing AI» محصول مایکروسافت است که تواناییهای متنوعی دارد؛ از خواندن بارکد محصولات گرفته تا توصیف محیط اطراف. او مثال میزند که در قطار میتواند گوشی را به اطراف بگیرد و از طریق هدفون بشنود که چه کسانی یا چه چیزهایی در اطرافش هستند. به گفته ریچارد، این اپلیکیشن عملکرد بسیار خوبی دارد.
او در کنار این ابزارها، برای مطالعه شخصی نیز از کتابخانه گویا «BARD» و سرویس «Bookshare» استفاده میکند.
مسیر آموزش مهارتهای ویژه نابینایان نیز با حضور ریچارد در مدارس توانبخشی نابینایان آغاز شد. او مهارتهای حرکتی و زندگی روزمره را آموخت و در ادامه با خودآموزی و استفاده از منابع آنلاین دانش نرمافزاری خود را تقویت کرد. پس از بازنشستگی پزشکی، بهسرعت وارد برنامههای توانبخشی شد تا مهارتهای تازه را بیاموزد، هرچند بار روانی فقدان بینایی هنوز برایش چالشی جدی بود. او باور دارد که هر فرد مسیر خاص خود را دارد و هر رویکرد، چه ورود زودهنگام به توانبخشی و چه با تأخیر، مزایا و معایب خود را دارد.
تحصیلات دانشگاهی ریچارد نیز با کلاسهای پایه آغاز شد و سپس با تلاش و همراهی یک معلم خصوصی، دروس پیشرفته مانند حساب دیفرانسیل و انتگرال را پشت سر گذاشت و در نهایت مدرک کارشناسی در رشته مالی را دریافت کرد. علاقه واقعی او و انتخاب مسیر مطابق انگیزه شخصی، کلید موفقیت او در تحصیل و زندگی حرفهای بود. زمینه مالی و حسابداری او بعدها پایهای محکم برای پرورش تواناییهای تحلیلی شد که در تمامی کارهای شغلیاش به کار گرفته میشود.
ریچارد تأکید دارد که پشتکار و شبکه حمایتی قوی از اطرافیان، همراه با داشتن مشاور کار بلد و انتخاب مسیر شغلی دلخواه، از عوامل کلیدی موفقیت حرفهای بوده است. او به کهنه سربازان و جویندگان کار نابینا یا کمبینا توصیه میکند صبور باشند، اعتماد به نفس داشته باشند و اجازه ندهند مشکلات و عدم پذیرش دیگران مانع پیشرفتشان شود. به باور او، پذیرش خود نخستین گام برای پیشرفت است و هر کس باید آماده باشد که خود مدافع حقوقش باشد و دیگران را درباره شرایطش آگاه کند.
او همچنین توصیه میکند علاقههای شخصی را از اهداف شغلی جدا کنند؛ شغل باید امکان تأمین معیشت و پیشرفت حرفهای را فراهم کند. آمادگی برای نخستین برخورد، حضور حرفهای و تمرین مصاحبه یا تماس تلفنی از دیگر نکات مهم است. داشتن معلولیت نباید بهعنوان امتیاز ویژه دیده شود و فرد باید همچون هر شخص دیگری آماده و حرفهای باشد.
ریچارد آرچولتا با وجود همه دشواریها، مسیر خود را با ایمان، پشتکار و بهرهگیری از فرصتها ادامه داده و اکنون نمونهای الهامبخش برای دیگران است. او نشان میدهد که با حمایت، آموزش و پایداری، میتوان بر محدودیتها غلبه کرد، فرصتها را یافت و موفقیت حرفهای و شخصی را به دست آورد.
نویسنده: Shannon Carollo
گردآوری از وبسایت aphconnectcenter.org
مترجم سارا شاهپورجانی