تعامل در خرید (بخش نخست)
فاطمه جوادیان: کارشناس نابینایان آموزش و پرورش استثنایی گیلان
همراهان عزیز! با نزدیک شدن به فصل بهار بسیاری از ما هم دلمان میخواهد همچون طبیعت جامۀ نو بر تن کنیم یا اینکه دستی به سر و روی خودمان و محل زندگیمان بکشیم. چرا راه دور برویم؟! میخواهیم روزانه آب و غذایی به خانه بیاوریم تا شاداب و تندرست بمانیم.
برای انجام تمام این امور باید به مهارت خرید کردن مجهز باشیم؛ اینکه چگونه هنگام خرید کردن با فروشندگان و سایر اطرافیان تعامل کنیم تا خریدی موفق داشته باشیم. دربارۀ این موضوع با چهار تن از دوستان ماهنامۀ نسل مانا به گفتگو نشستیم؛ حمیدرضا، الهام، پروانه و سهیلا. از آنها دربارۀ چگونگی خریدکردنشان پرسیدیم؛ از خریدهای روزمره گرفته تا خرید کفش و لباس و لوازمخانگی و…از اینکه معمولاً پرداختها را چطور انجام میدهند، از چه روشهایی برای خرید کردن استفاده میکنند، بهتنهایی خرید میکنند یا به کمک یک همراه، خریدهایشان را بهصورت برخط انجام میدهند یا تلفنی یا حضوری. آنها هم با صبر و حوصله تجربههایشان را در اختیار نشریۀ نسل مانا قرار دادند که به دلیل حجم بالای مطالب، متن «تعامل در خرید» در دو قسمت تقدیم شما مخاطبان عزیز و همراهان همیشگی میشود.
حمیدرضا شاغل و کمبیناست. او بهعنوان فرزند خانواده مسئولیت چندانی برای خریدهای روزمره بر عهده ندارد. با خریدهای برخط هم میانۀ چندانی ندارد، اما در بیشتر موارد قادر است بهتنهایی خرید کند. گاهی هم لازم میبیند که برای خرید بعضی اقلام مانند لباس کسی را بهعنوان همراه با خود ببرد؛ چراکه برای بررسی رنگ و تناسب لباس نیاز است فردی مطمئن و بینا حضور داشته باشد. او معتقد است که اگر فروشنده و همچنین همراه، خوشسلیقه و باحوصله باشند، فرد همراه، با احساس راحتی و امنیت بیشتری میتواند به نابینا کمک کند تا خرید رضایتبخشی داشته باشد.
حمیدرضا یکیدو تجربۀ ناموفق در خرید میوه داشته است که سبب شده او دیگر نخواهد میوه بخرد، چون یکبار موز نارس و یکبار هم یک سبد توتفرنگی خریده که ردیفهای پایینی آن سالم نبوده است؛ اتفاقهایی که برای هرکسی ممکن است رخ بدهد.
او از تجربهاش در مورد ایستادن در صف نانوایی میگوید که بیشتر وقتها مادرش در خانه نان میپزد و کم پیش آمده که برای خرید نان در صف بماند. یکی از مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید این است که افراد در چند صف میمانند. چند باری که برای خرید نانهای بربری و سنگک در صف ایستاده، افراد حاضر حواسشان به او بوده است. ضمن اینکه استفاده از مقدار باقیماندۀ بینایی هم به او کمک کرده است.
او در مورد خرید خدمات به مکانهایی مانند ورزشگاه و آرایشگاه اشاره میکند؛ اینکه برای دریافت خدمات ورزشی که در حوزۀ نابینایان ارائه میشود، پس از هماهنگی با هیئت ورزشهای نابینایان و کمبینایان استان در آن رشتههای ورزشی فعالیت کرده است مانند گلبال، جودو، شطرنج و… . همچنین برای ثبتنام در رشتۀ بدنسازی به باشگاهی نزدیک خانهشان مراجعه کرده که زیرمجموعۀ هیئت نابینایان نبوده است. او در مورد محدودیت بیناییاش توضیح داده است و خوشبختانه مسئولان باشگاه او را پذیرفتهاند و شخصی که در سالن حاضر است، مراقب است تا او با موانع و دستگاهها برخورد نکند.
آرایشگاه یکی از مهمترین مکانهایی است که او بعد از هر بار تغییرِ محل سکونت آن را جستجو میکند. اگر چگونگی برخورد و شیوۀ ارائۀ خدمات توسط آرایشگر او را راضی کند، بازهم به همان آرایشگاه میرود؛ اگرنه، دنبال آرایشگاه دیگری میگردد، حتی اگر کمی دورتر باشد.
به سراغ الهام میرویم. او نابیناست، اما همسر و فرزندانش بینا هستند. الهام نقش خود را در خانواده اینطور بیان میکند: فرزند! چراکه نزدیک پدر و مادرش زندگی میکند و مشغول مراقبت از پدر بیمارش است؛ همسر و مادر!
الهام به انواع روشهای خرید مسلط است و بسته به شرایط، بهتنهایی، با همراه، تلفنی یا برخط خریدهایش را انجام میدهد. او از سوپرمارکت و میوهفروشی محله بهتنهایی خرید میکند و لبنیات و مرغ را از فروشگاههایی که میشناسد، بهصورت تلفنی سفارش میدهد، البته برای دریافت محصول، خودش پیک میفرستد. نان سنگک را بهصورت برخط از طریق برنامههای دسترسپذیر سفارش میدهد. مسئولیت خرید نان تافتون هم با شخص دیگری است؛ بنابراین او هیچوقت در صف نانوایی نمیماند. ناگفته نماند که اگر به برنامهای دسترسی لازم را نداشته باشد، حتماً به سراغ نسخۀ وب همان برنامه میرود تا به کمک کامپیوتر راحتتر به آیتمهای مدنظرش دست یابد. برای خرید پوشاک و کیف و کفش، حتماً کسی را با خود به همراه میبرد.
زمان خرید اگر فروشندۀ محلی یا آشنا باشد، به او اعتماد میکند. زمانی به فرد همراه اعتماد میکند که یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستان نزدیک باشد. در همۀ این احوال بر دانش و تجربۀ خود بیش از هر چیز تکیه میکند. افراد بینا با دیدن میوهفروشیها یا وانتهایی که بار میوه دارند، متوجه میشوند که در حال حاضر چه میوههایی بیشتر در بازار هستند و اینکه حالا فصل چه میوهای است. حال باید دید که افراد نابینا چطور متوجه این مسئله میشوند؟ صدای بلندگوی وانتها یا فروشندگانی که در بازارهای محلی محصولاتشان را نام میبرند، یکی از موقعیتهایی است که افراد نابینا را متوجه وجود آن محصول در بازار میکند.
الهام با توجه به دانستهها و تجربههای قبلی خود متوجه میشود که حالا فصل چه میوهای است، البته او زمان خرید برخط و همچنین از طریق پرسش از دیگران، بیشتر مطمئن میشود که در حال حاضر چه میوههایی را میتواند سفارش دهد.
او مانند سایر اعضای خانواده در خریدهای روزمرۀ خانه سهیم است و البته نقشی مؤثر دارد. این خانواده بعضی موارد را بهصورت روزانه و بعضی را هرچند وقت یکبار میخرند. او برای خرید انواع لوازمخانگی یا شخصی مانند یخچال، لباسشویی، سشوار، اتو، موبایل، کفش و لباس، پیش از هر کاری، میزان نیاز به آن قلم جنس را بررسی میکند و همچنین میزان بودجهای که میبایست برای خرید آن شیء صرف شود. او در این مسیر روی تجربههای قبلی خود، مشورت و همراهی اعضای خانواده و نیز کسب اطلاعات از منابع برخط حساب میکند.
الهام زمان پرداخت وجه، از پول نقد استفاده نمیکند. او ترجیح میدهد، بسته به شرایط، از کارتخوان، روش کارت به کارت و واریز برخط استفاده کند، چون در این روشها دسترسی و راحتی بیشتری وجود دارد.
او در مناسبتهایی مانند نوروز و شب یلدا با همراهی و مشورت اعضای خانواده تصمیم میگیرد و باهم خریدها را انجام میدهند.
درمجموع زندگی افراد نابینا به دلیل پیچیدگی در رفتوآمد و همچنین ضرورت حضور فردِ همراه در بسیاری موارد، پرهزینهتر از سایرین است. گاهی وقتها برخورد با برخی موانع، هزینۀ ناخواستهای را بر فرد نابینا تحمیل میکند.
امید به اینکه قدرت خرید برای تمام مردم جامعه، بهویژه افراد دارای معلولیت افزایش یابد. روزهایتان پر از شوق زندگی!