بهاریه

بهروز نبی‌زاده (مهاجر)

0

طبیعت بهاری

غزلی تازه نوشتم غزل از جنس بهار

غزل از برگ گل تازه و خوش‌نقش و نگار

نقش هر مصرع آن نقشۀ احساس من است

می‌کنم هدیۀ خاک قدم حضرت یار

بیت‌هایش همه آکنده شده از گل یاس

گل نیلوفر و نرگس گل ختمی گل نار

کلماتش همه دُر است و عقیق یمنی

وزن و آهنگ خوشش می‌طلبد تار و سه‌تار

دل اگر عشق نورزد نَبُود لایق دوست

دلم افتاده به دام لب و گیسوی نگار

من مهاجر شده‌ام گشته‌ام آوارۀ دهر

خضر راهم تو بیا باش و به راهم تو بیار

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

حاصل عبارت را در کادر بنویسید. *-- بارگیری کد امنیتی --