مرور رده
به قلم مخاطبان نسل مانا
به قلم شما
خیلی سخته
خیلی سخته که بدونی
زندگی از تو چی ساخته
یه عروسک واسه بازی
که به هر آدمی باخته
خیلی سخته که بدونی
توی غربت یه اسیری
پشت میلههای زندون
بی صدا داری میمیری
خیلی سخته که بدونی
اونی…
برای ۴ دی روز بزرگداشت پرچمدار و پدر شعر فارسی (رودکیِ جان)
رباعی قالبی است که از هزار سال پیش تاکنون و در ادوار مختلف شعر پارسی چون ستارهای در آسمان تاریخ ادبیات درخشیده است.
میگویند رودکی در حال تماشای گردو بازی کودکان بود که گردوی کودکی وارد گودال شد و کودک با شوق بانگ زد (غلتان غلتان…
به قلم شما ، به مناسبت روز پدر
دمی دل با پدر دمساز کردم
سرود عاشقی را ساز کردم
قلم در دست من از شوق لرزید
سخن را این چنین آغاز کردم
نشاندم در خیالم روبرویم
سلامی از دلم ابراز کردم
کشیدم قامتش را شاخ شمشاد
ولی او را از آن ممتاز کردم…
به قلم شما
به مناسبت صدور بیانیه اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس علیه تمامیت ارضی ایران
ایران وطنم ای به فدای تو روانم
من عاشق خاک وطنم از دل و جانم
من زنده از آنم که فدای تو بگردم
با جان خود از تو خطری را برهانم
من زنده از…
خاطرهای از موسی عصمتی، شاعر گرانسنگ نابینا
سوم راهنمایی بودم. چهار سالی بود که در آموزشگاه نابینایان شهید محبی تهران درس میخواندم. با شروع سال تحصیلی پدر و مادرم مرا به تهران میرساندند و با تعطیلی مدارس سختی و مرارت این راه طولانی را به جان میخریدند تا مرا از مدرسه به…
به قلم شما
سرمشق الفبای پریدن
فن و هنر و راز رسیدن
نقشست درون دفتر ذهن
تا باز بُوَد راه شنیدن
استاد و دبیر و هر معلم
این بار ملوکانه خریدن
پیرایهی صبر و استقامت
انصاف نباشد این ندیدن
دیباچهی قلب طالبان را
اشباع ز مهر خود…
به قلم شما
کشاکشهای سیل آسای افکارم
و طوفانهای تلخ و تند و تیز مرگ اشعارم
و در خاموشی پیوسته غمهای ترک خورده
غریقی تازه جان در فکر هیچست
کجایی؟
کجایی ناجی تنهای خسته
تو را اکنون تقلا باید ای محزون بیچاره
و من
و من…
به قلم شما
سردبیر: دو قطعه شعر سفید را از نظر میگذرانید که مانا امیری، شاعر نابینا و مخاطب قدیمی نسل مانا آنها را برای انتشار در اختیار ما قرار داده است.
ته قهوه تندیس تلخ روزگار نشسته
جام خوشبختی تکههایش میلغزد میان فنجان
چشمانش نیمه…
بهاریه
غزلی تازه نوشتم غزل از جنس بهار
غزل از برگ گل تازه و خوشنقش و نگار
نقش هر مصرع آن نقشۀ احساس من است
میکنم هدیۀ خاک قدم حضرت یار
بیتهایش همه آکنده شده از گل یاس
گل نیلوفر و نرگس گل ختمی گل نار
کلماتش همه دُر است و…
آدمبرفی
مثل یك كودك بیحوصله، آدمبرفی
دارد از این همه آدم گله آدمبرفی
مدّتی هست كه او عاشق خورشید شده است
عاشق داغترین مسأله، آدمبرفی
آب میگردد از این رابطة نورانی
شاعر برف و زمستان، بله، آدمبرفی
كاش بال و پری از جنس…