همزیستی کبوتران در سرمای زمستان (چگونگی ازدواج افراد نابینا و کمبینا )
مسعود طاهریان: مددکار مؤسسۀ حمایت از بیماران چشمی آرپی
مقدمه
ازدواج و رابطۀ عاطفی برای نابینایان و کمبینایان تجربهای مفید و آرامبخش است که به آنها کمک میکند تا خودشان را بهتر بشناسند و روابطشان را بهبود ببخشند. این ارتباط یک تصویر منسجم را از نقاط قوت و ضعف فراهم میکند و باعث میشود افراد از خودخواهی و خودشیفتگی دور شوند و با وجود مشکلات و مسئولیتهایی که دارند، زندگیشان را لذتبخشتر ببینند، ولی بعضی نابینایان و کمبینایان در ازدواج به دنبال خانوادۀ گمشدهشان هستند؛ درنتیجه سلیقه، استقلال و شرایط طرف مقابل را در نظر نمیگیرند و توقع دارند شریک عاطفیشان تصویر خیالی آنها را جامۀ عمل بپوشاند، دوست دارند مالک دیگری باشند و او را مطابق میل خودشان تغییر دهند. از سوی دیگر انجام کارها و وظایفی را که خود نمیتوانند یا نمیخواهند برعهده بگیرند، به گردن همسرشان میاندازند، درحالیکه قرار نیست بعد از ازدواج، هیچکدام از طرفهای ارتباط شبیه به دیگری شود و فردیتشان از بین برود یا بار دیگری را به دوش بکشد. اگر کسی بهجز آرامش و رشد انتظاری از ازدواج داشته باشد، رابطهای که دارد، دیر یا زود، دچار مشکل خواهد شد.
ازدواج رابطهای پیچیده است که ناخودآگاه فردی و جمعی دو طرف را به هم پیوند میزند؛ درواقع افراد با فرهنگ و خانوادۀ همسرشان هم ازدواج میکنند و باید به باورها و آداب و رسوم آنها نیز احترام بگذارند؛ چراکه گذشته و نزدیکان تأثیر مهمی بر تفکر و عمل افراد دارند.
بر اساس نظام دلبستگی، همسر میتواند منبع دلبستگی جدیدی برای نابینایان و کمبینایان باشد و هر یک از دو طرفِ ارتباط، امکان دارد پایگاه امنیت و آرامش دیگری قرار بگیرند؛ در این صورت افراد شریک عاطفی و منبع دلبستگیشان را با هر شرایطی که دارد، میپذیرند و استقلالش را به رسمیت میشناسند، درحالیکه اشخاص وابسته تنها به طرف مقابل خود عادت میکنند.
ازدواج رابطهای عاطفی است که بر اساس تعهد، صمیمیت و هیجان بنا میشود. زوجین به یکدیگر وفادار هستند، در غم و شادی همدیگر را حمایت میکنند و از فانتزیهای انگیزشی و هیجانی شورانگیز لذت میبرند. درکل علایق و سلیقههای یکدیگر را در نظر میگیرند و باهم تجربههای عاطفی خوشایندی رقم میزنند. اگر یکی از این سه عنصر از بین برود، زندگی مشترک دچار خشکی، ملال و طلاق میشود.
از سوی دیگر در شرایط کنونی نسبتاً سنتی و غیرمدرن کشور، این افراد برای ازدواج کمتر میتوانند انتخابی داشته باشند یا مورد انتخاب قرار بگیرند؛ چراکه در حال حاضر فضای جامعه و امکانات اجتماعی برای افراد نابینا و کمبینا بهصورت کامل دسترسپذیر نیست و انتظارات و نقشهای جنسیتی اجتماعی، بهویژه برای خانمها در شرایط کنونی کشور، دیدن را مطالبه میکند و انجام وظایف خانوادگی و اجتماعی کم و زیاد نیاز به ادراک بینایی دارد. همچنین نابینایان و کمبینایان ایرانی به علت تصمیمها و سیاستگذاریهای داخلی و بینالمللی، نمیتوانند بهصورت آزاد و گسترده به تمامی فناوریهای نوین جهانی در زمینۀ نرمافزار و سختافزار کمکتوانبخشی دسترسی داشته باشند تا محدودیتهای ناشی از معلولیت بینایی را در زندگی روزمرۀ خود کاهش دهند. این عوامل در کشور شرایطی را رقم میزند که شانس ازدواج افراد کمبینا بیشتر از نابینایان و آقایان بیشتر از خانمهای با آسیب بینایی بشود. در همین راستا بررسیهای غیررسمی بیانگر آن است که آقایان کمبینا نسبت به همنوعانشان بیشتر ازدواج میکنند، اما متأسفانه خانمهای نابینا معمولاً مجرد میمانند، مگر آنکه صفات و ویژگیهای خاصی داشته باشند که آنها را از دیگران متمایز کند. آقایان نابینا و خانمهای کمبینا هم کم و بیش شانس ازدواج مشابهی دارند.
اَشکال و گروهبندی ازدواج
آمار دقیق و رسمیای در زمینۀ چگونگی ازدواج افراد نابینا و کمبینا وجود ندارد. تخمینهای موجود هم از مشاهدات میدانی و آمارهای محدود مراکز توانبخشی به دست میآید، ولی درکل علاقۀ همسرگزینی افراد نابینا و کمبینا را میتوان به سه گروهِ برونگروهی، درونگروهی یا بینگروهی تقسیم کرد. در گروه اول، افراد نابینا یا کمبینا تمایل دارند که با اعضای بینا و غیرمعلول جامعه ازدواج کنند. به نظر میرسد این نوع ازدواج شرایط آرمانی بسیاری از نابینایان و کمبینایان است و بر اساس مشاهدات غیررسمی بیشترین فراوانی را به خود اختصاص میدهد. همانگونه که گفته شد، در این نوع، آقایان نابینا و کمبینا بیشتر از خانمهای دارای آسیب بینایی ازدواج میکنند.
در گروه دوم، افراد با آسیب بینایی با یکدیگر تشکیل خانواده میدهند که به سه شکلِ ازدواج کمبینا با کمبینا، ازدواج نابینا با کمبینا و ازدواج نابینا با نابینا دیده میشود. گاهی اوقات هم پیش میآید یک یا دو طرف رابطه هنگام ازدواج شرایط بینایی بهتری دارند، اما به علت پیشروندگی برخی از بیماریهای چشمی و آسیبهای بینایی، بهمرور زمان دید آنها کمتر میشود. ازدواج افراد کمبینا با کمبینا بسیار رواج دارد و شاید از نظر فراوانی دومین جایگاه را دارد. تشکیل خانوادۀ افراد کمبینا با نابینا سومین شکل رایج ازدواج است. در این حالت هم مردان نابینا ترجیح میدهند با زنان کمبینا ازدواج کنند. ازدواج افراد نابینا با نابینا هم بهعنوان چهارمین جایگاه فراوانی، مشاهده میشود.
در گروه سوم، افراد نابینا و کمبینا گرایش دارند تا با اشخاصی ازدواج کنند که معلولیتی بهجز بینایی دارند. به نظر میرسد این نوع از ازدواج در بین افراد آسیبدیدۀ بینایی، کمترین میزان فراوانی را دارد. ظاهراً افراد دارای سایر معلولیتها چندان استقبال نمیکنند با نابینایان و کمبینایان زندگی مشترک تشکیل بدهند. این موضوع شاید بهخاطر مشکلات جانبیای است که احتمال دارد با همراهی دو نفر با معلولیت متفاوت پیش بیاید.
آسیبشناسی اشکال ازدواج
درکل از نظر روانی ازدواج درونگروهی یا بینگروهی برای افراد با آسیب بینایی اطمینان خاطر و اعتمادبهنفس به همراه دارد؛ چراکه میزان همدلی و همراهی بین دو طرف ارتباط بیشتر است و در بحبوحۀ مشکلات زندگی، هیچکدام از آنها حس سرباری یا برتریجویی نسبت به دیگری ندارد. در مقابل اگر افراد با آسیب بینایی با اشخاص بینا و حتی کسانی که دید بهتری نسبت به آنها دارند، خانواده تشکیل دهند، میتوانند بیشتر از امکانات و لذتهای دیداری استفاده کنند؛ بهخاطرهمین زوجهایی که هر دو کمبینا یا یکی کمبینا و دیگری نابینا هستند، در زندگی مشترکشان مشکلات کمتری دارند.
متأسفانه بیشترین آمار طلاق افراد با آسیب بینایی مربوط به ازدواجهای برونگروهی است. با اینکه همسران بینا میتوانند در تمامی امور دیداری کمکحال شریک نابینا یا کمبینایشان باشند، اما یک ناراحتی مزمن در چنین ازدواجهایی وجود دارد؛ افراد نابینا و کمبینا میترسند که همسر بینایشان خود را برتر بداند و بهخاطر مشکلات و محدودیتهای ناشی از ندیدن خسته بشود یا آنها را سرزنش و تحقیر کند. همچنین نابینایان و کمبینایان معمولاً از خود میپرسند آیا از نظر ظاهری و جنسی جذاب هستند و میتوانند نیازهای دیداری همسرانشان را برطرف کنند؛ بنابراین نگران خیانت و ترک همسران بینایشان هستند. کم پیش میآید که اعضای بینا و غیرمعلول جامعه بخواهند با نابینایان و کمبینایان ازدواج کنند، مگر آنکه دلبستگی عاطفی شدید بین دو طرف شکل گرفته باشد یا افراد با آسیب بینایی وضعیت مالی، شغلی و اجتماعی چشمگیری داشته باشند یا همسران بینا متعلق به خانوادههایی با سبک زندگی سنتی، سواد پایینتر از تحصیلات دانشگاهی، با وضعیت اقتصادی ضعیف و پرجمعیت از نظر خانوادگی باشند؛ علاوه بر این افراد بینایی هستند که جنبههای مذهبی و معنوی را در نظر میگیرند و بهخاطر ثواب، حاضر میشوند که با این افراد ازدواج کنند. اگر اعتقادات مذهبی و عواطف معنوی موجود قوی باشد، این نوع ازدواجها پابرجا میمانند، ولی نابینایان و کمبینایان همواره مجبورند خود را با همسران بینایشان هماهنگ کنند و شرایط زندگی مذهبی آنها را بپذیرند.
با توجه به شرایط کنونی کشور، ازدواج افراد نابینا با یکدیگر سختترین نوع ازدواج است و به مشکلات بسیاری برمیخورند. نبود بینایی در هر دو طرفِ ارتباط باعث میشود در زمینههایی چون رفت و آمد در سطح جامعه، خانهداری، حفظ آراستگی و بهداشت فضای خانه و اعضای خانواده، تشخیص فساد مواد غذایی، غذا و دارو دادن به خردسالان و مراقبت از آنها در برابر خطرات احتمالی، مدیریت مباحث آموزشی فرزندان و … دشوار شود. از سویی زوجهای نابینا با خطر انزوای اجتماعی مواجه هستند؛ چراکه در حالت عادی افراد نابینا جذابیت خاصی برای اعضای بینای جامعه ندارند و داوطلب نیستند با آنها ارتباطی داشته باشند. عموم جامعه فکر میکند تعامل با نابینایان همراه با گرفتاری و دردسر است، مگر آنکه این زوج نابینا ویژگیهای خاصی داشته باشند. همچنین مشارکت و همنوایی اجتماعی این افراد کمتر است. چون نمیبینند، موقعیتهای بحرانی را درست و بهموقع متوجه نمیشوند و بهتبع آن در موقعیتهای اجتماعی واکنشهای جامعهپسند را نشان نمیدهند و نمیتوانند در حل بحرانها، کمکحال دیگران باشند. نتیجۀ این مسئله فاصله گرفتن هرچه بیشتر سایر اعضای جامعه از زوجهای نابینا خواهد بود. معمولاً نابینایانی میتوانند بر این مشکلات غلبه کنند که به یکدیگر بسیار علاقهمندند، مجهز به انواع تجهیزات و نرمافزارهای کمکتوانبخشی هستند، تسلط کامل بر مهارتهای زندگی و روزمره دارند و بهخوبی با مهارتهای ارتباطی آشنا هستند.
نابینایان و کمبینایانی هم که با سایر معلولان ازدواج میکنند، با اینکه کمتر درگیر ناکامیهای ناشی از ندیدن هستند و آرامش و اعتمادبهنفس بیشتری دارند، در زندگی خانوادگی خود با محدودیتهایی مواجه میشوند که مربوط به وضعیت جسمانی همسرانشان است؛ برای مثال انجام امور روزانۀ خانه، همسران دارای معلولیت جسمیحرکتی را زودتر خسته میکند یا افراد کمشنوا با مشکلات ارتباطی دستبهگریباناند.
جدا از این مسائل با اینکه افراد نابینا و کمبینا شرایط و نیازهای خاصی دارند، هیچ خدمت مشخصی در کشور برای تشویق و تسهیل فرایند ازدواج آنها نیست و ارگانهای عمومی یا مخصوص افراد معلول هیچ حمایتی در این زمینه ندارند. این افراد تنها مشابه سایر اعضای جامعه میتوانند از وام ازدواج بهره بگیرند.
راهبردهای بهبود کیفیت و بهداشت ازدواج
اقداماتی وجود دارد که میتواند وضعیت ازدواج افراد نابینا و کمبینا را بهبود بخشد و عامل تداوم زندگی مشترک و بهداشت روانی خانوادهشان باشد. نیکوست این افراد سبک زندگی سنتی و باورها و نقشهای کلیشهای را کنار بگذارند و شیوۀ منحصربهفرد خود را پیدا کنند. بعد روی مهارتهای زندگی روزمره مانند آشپزی و کار با اپلیکیشنها مسلط شوند. همچنین از امکانات جدید تسهیلکنندۀ زندگی مانند لوازم آشپزخانه بهره بگیرند و از فناوریهای کمکتوانبخشی مانند صفحهخوانها و درشتنماییها استفاده کنند، البته لازم است ابتدا یک شغل مناسب و استقلال مالی نسبی برای خود فراهم کنند. این مؤلفهها، استقلال و اعتمادبهنفس این افراد را افزایش میدهد.
افراد نابینا و کمبینا میتوانند با گسترده کردن روابط اجتماعیشان، کمکم گزینههایی برای ازدواج پیدا کنند، ولی باید فانتزیهای خیالی را مانند ازدواج صرفاً با افراد بینا یا ثروتمند کنار بگذارند. این افراد میبایستی به دنبال کسانی باشند که ندیدن را تنها یک ویژگی فردی بدانند و تلاش کنند با دیگری رابطۀ عاطفی بسازند؛ چراکه روابط عاطفیشان معمولاً به ازدواج منجر میشود.
در این راستا آموزش و پرورش استثنایی، سازمان بهزیستی، مؤسسات و انجمنهای مخصوص آسیب بینایی هم میتوانند در زمینۀ پرورش و توانبخشی افراد نابینا و کمبینا فعالتر بشوند و انواع مهارتهای زندگی را به آنها آموزش دهند. همچنین رسانههای جمعی ظرفیت آن را دارند که برنامههای آگاهیبخش دربارۀ شناخت واقعی نقاط قوت و ضعف افراد نابینا و کمبینا بسازند و نگرش عموم جامعه را تغییر بدهند.